تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 59 از 638 اولاول ... 94955565758596061626369109159559 ... آخرآخر
نمايش نتايج 581 به 590 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #581
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بهزیستی نوشته بود
    شیر مادر

    مهر مادر

    جانشین ندارد

    شیر مادر نخورده...

    مهر مادر پرداخت شد

    پدر یک گاو خرید

    و من بزرگ شدم

    اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت

    جز معلم ریاضی ام

    که همیشه می گفت:

    "گوساله بتمرگ" . . . . .

  2. #582
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    مي خوابم

    و در ملحفه هاي سفيد غرق مي شوم

    رايحه اي آبي مي شود و

    لاي موهايم تاب مي خورد

    مي لرزم .



    كسي چه مي فهمد

    جهان شلوغ تر از آن است

    كه مردم

    تولد عيسي ديگري را باور كنند !

  3. #583
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    در خواب
    خوشبختی
    خصلت خوب لحظه های ماست.

    به فکر و خيالت بگو بروند٬
    ميخواهم بخوابم...

    ميخواهم در خواب همان اتفاقی را بيابم
    که در بيداری
    بين ما گم شده است..!!

  4. #584
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    خوابم برده‌ست؛
    خسته بوده‌ام حتماً.

    و خوش‌بخت؛
    لای یکی از همین «من خوش‌بخت هستم»های زیرپوستی.
    لای یکی از همین شب‌های عمیق خوش‌بختی،
    ...

    وقتی که خواب بودم...
    خوش‌بختی از رو دیوار، پر کشید تو کوچه...
    خسته‌بوده‌ام حتماً...

  5. #585
    حـــــرفـه ای wordist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    ‡‡‡ Icy Heart ‡‡‡
    پست ها
    7,604

    پيش فرض

    بهزیستی نوشته بود
    شیر مادر

    مهر مادر

    جانشین ندارد

    شیر مادر نخورده...

    مهر مادر پرداخت شد

    پدر یک گاو خرید

    و من بزرگ شدم

    اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت

    جز معلم ریاضی ام

    که همیشه می گفت:

    "گوساله بتمرگ" . . . . .
    مرسي

    بسيار عالي

  6. #586
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    برایت
    دلتنگی عصر پاییز را می فرستم
    مثل کلاغ های دم غروب
    هیچ جا نیستم

    فقط گاهی

    یکی از پرهایم می افتد

  7. #587
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    خانه هنوز هست
    اما آدم‌هایش مرده‌اند


    یاشاید
    ( یا باید این‌طور می‌گفتم: )

    خانه ویران شده‌است
    اگرچه آدم‌ها هنوز هستند


    نه
    ( این‌طور هم نشد )

    خانه هنوز هست
    آدم‌ها هم زنده‌اند
    اما در این میانه
    چیزی غایب است انگار


    ( نمی‌دانم )

  8. #588
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    تو چسبيده اي به دلم، شعرم!
    خيالم شده حرف چشم هاي تو...
    حرف مي زني با دلم.
    - مسافر كه نيستي شاعر؟
    شرم مي كني نگاهت زمين مي افتد.
    زود خاك پايت مي شوم نگاهت بريزد به تمام تنم...
    به خيالم عاشقت كردم!

  9. #589
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    عاشقم می دار‍ی،
    چشم گذاشته ام...
    "ده، بيست، سی..."
    می خواهم زير چشمی نگاهت كنم؛ می دوی...
    تمام دلم هراس می شود.
    "پنجاه، شصت..."
    به دست هايت كه برسم باز من چشم می گذارم و تو گريز می كنی از چشم های من...
    "هشتاد، نود، صد....بيام؟"
    تا كه چشم باز كنم به دلم رسيده ای...
    تو برنده، من بازنده ی همه ی بازِی های‌ فريبانه ی تو...
    ***
    كودكي هايمان را ميان همان كوچه ها كه گذاشتيم من را عروس تن باكرت می كنی؟
    دست هايم را مي گيری تا به خدا برسانی ام؟
    تا آن بالا ها با من می دوی؟
    می خواهم در سرزندگی چشم هايت بميرم...
    دلم را كجا برده ای مَرد؟!

  10. #590
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تا همیشه تو را طلبکارم از خدایی که عاشق من نیست

    درک احساس از او نمی خواهم، هر چه باشد خدای ما زن نیست

    خالق تو یکی شبیه خودت بی گمان مثل تو کمی مرد است

    او اگر عشق را نمی فهمد این گناهش به گردن من نیست

    من اگر دوزخی طلب دارم خرمن آتشت مهیا کن

    باز این را بدان که من خاکم ،آتشت کارگر به این تن نیست

    من فقط روح خالص عشقم تو که این واژه را نمی فهمی

    پس بمان و خیال خام خودت که برایم بهشت مامن نیست

    آدمی،یو سفی،نمی دانم!هر چه هستی برو خیالی نیست

    من از آن آخرت نمی ترسم که برایم هنوز روشن نیست

    تو که خطت همیشه قرمز بود من ولی سبز می شدم باتو

    هر چه باشد تمام شد قصه بار دیگر مجال گفتن نیست

  11. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •