سلام
هرگز رهایم مکن
کازوئو ایشی گورو
سهیل سمی
ققنوس
توی کتاب 100 کتابی که باید قبل از مرگ خواند این را اولین کتاب ضروری برای مطالعه معرفی کرده ( نظر من این نیست ها)
سلام
هرگز رهایم مکن
کازوئو ایشی گورو
سهیل سمی
ققنوس
توی کتاب 100 کتابی که باید قبل از مرگ خواند این را اولین کتاب ضروری برای مطالعه معرفی کرده ( نظر من این نیست ها)
این هم عشوقولی بود ها.....تقریبا از اواسط کتاب عشقولی می شه.......به نظر من عشق وحشی (جان) به این دختره که اسمش یادم رفته خیلی جالب بود...جان با استفاده از کتاب های عاشقانه شکسپیر یک تصویر خاصی از عشق داشت و می خواست عشقش مثل عشق اون کتاب ها پاک و حقیقی باشه...
آخر کتاب هم خیلی خوشگل تموم می شه.....آخه ی نازی.......![]()
سلام
خوب من كه چيز ديگه اي نگفتم فقط گفتم "هرگز رهايم نكن " عشقولانه تره .......اين يك جورايي عشق را هم در كنار ساير احساسات ادم نگاه مي كرد و قشنگ بود اما محوريت نبود
"هرگز رهايم نكن " در مورد زمانيست كه علم پيشرفت كرده و بچه هاي ژنتيكي ساخته مي شوند تا بعد اعضاي خود را به ادم هاي معمولي هديه كنند و بعد دو فرد ژنتيكي عاشق هم مي شوند .... خيلي رمانتيك تر و عشقولانه تر و لطيف تر هست اما "دنياي قشنگ نو " به نظرم قشنگ تر بيشتر حالات روحي يك انسان و احتياجاتش معنويش را مد نظر قرار داده
زن در ریگ روان
کوبه آبه
مهدی غبرائی
داستان در مورد مردیست که در دهکده ی شنی اسیر می شود .... او همرا با زنی در ته گودالیست که شن دور تا دور آن را پوشانده و باید دائماً شن ها را پاک کنند ..... انها هرگز حق خروج از گودال را ندارند
قشنگ بود موضوع جالبی داشت ... پایانش هم خیلی جالب بود و پخته ...... بی هدفی هدف سازی ناچار شدن ناگهانی انسان توی غیر عادی ترین شرایط و خو گرفتنش به اون و .....
پایانش به خصوص جالب بود
کوبه آبه یک پزشک هست هرچند هیچ گاه طبابت نکرده. اون برای این کتاب برنده چایزه یومیوری شده و در سال 1963 هم از روی این رمان فیلمی ساخته شده که برنده جایزه هیئت داوران جشنواره کن شد .
مترجم دردها
جامپا لیری
امیر مهدی حقیقت
نشر ماهی
داستان های این کتاب رو من دیروز برای چندمین بار خوندم...اکثر داستان هاش جالبه.....مخصوصا موضوع داستان ها نو و جذابه و همچنین شخصیت های کتاب خیلی خوب طراحی شده ....این کتاب رو من با عنواین دیگری هم دیدم مثل مترجم بیماری ها ، اما همین عنوان از همه قشنگتره.....شخصیت های کتاب هم اکثرا هندی هستند و خواننده رو کما بیش با فرهنگ و عادت های مردم هند آشنا می کنه .....
لازم به ذکره که لیری برنده جایزه کتاب اول نیویورکر ، جایزه پن همینگوی ، جایزه کتاب بر گزیده پابلیشرز ویکلی ، جایزه آدیسن مت کاف از آکادمی هنر و نامزدی جایزه لوس آنجلس تایمز است...همچنین این مجموعه داستان که اولین اثر لیری است برنده جایزه پولیتزر ادبی سال 2000 شد.......
عنوان های داستان ها این کتاب :
موضوع موقت / وقتی آقای پیرزاد برای شام می آمد / مترجم درد ها / دربان واقعی / جذاب / خانه ی خانم سن / این خانه ی متبرک / معالجه بی بی هالدار / سومین و آخرین قاره / زنده؛ به سوی بهشت.......
به همه توصیه می شه......![]()
خوب بعد از مدت ها من اومدم. اول از همه یه درخواست از magmagf عزیز دارم اونم اینه که اگه ممکنه پست شماره 492 خودش رو توی صفحه اول بذاره. چون واقعا پست عالی است و امیدوارم اگه بتونه دائم آپش کنه.
بعدم دیدم زیاد در مورد بادبادک باز کسی حرفی نزده گفتم خودم بنویسم.
کتاب بادبادک باز اثر نویسنده افغانی خالد حسین هست. در مورد کشور افغانستان و حوادث به وجود آمده در این کشور پس از حمله شوروی و در نهایت روی کار آمدن طالبان است.
خداییش جالبه.یعنی یه جوری می نویسه که آدم می بینه این طالبانیا چه جور آدمایی بودند و چه گندی توی کشور زدند. اولاش ممکنه زیاد جذاب نباشه ولی بعدش خیلی هیجان انگیز می شه. مخصوصا وقتی که شخصیت اول داستان تصمیم می گیره به افغانستان برگرده.
اگه می خواید بازم براتون توضیح بدم.
فیلمشو هم ساختند. انگلیسیش می شه : The Kite Runner
راستی خالد حسین یه کتاب دیگم بنام هزار خورشید تابان نوشته که الان 30 صفحشو خوندم جذابتر از بادبادک باز هستش. تموم شد خلاصه شو می نویسم.
خودش که گفته بادبادک باز در مورد مردان افغانی هست و کتاب هزار خورشید تابان ادای دینیست نسبت به بانوان سرزمین افغانستان
آبروی از دست رفته کاترینا بلوم
هاینریش بول
شریف لنکرانی
کاترینا دختری خدمتکار است که زندگی بسیار عادی و یکنواخت دارد .... در اثر حادثه ای ساده پای او به اداره پلیس باز می شود و روزنامه های زرد زندگی او را به نابودی می کشانند
موضوع داستان در مورد اثار مخرب روزنامه نگاران بی تعهد و ترور شخصیتی افراد در مطبوعات است . موضوع جالبی بود کتاب هم مثل همه اثار بول عزیز فوق العاده بود . به نظرم موضوع جالب و جدیدی بود و خیلی خوب نشون داده بود که مثلا چه جمله ای با چه تغییر کوچکی تونسته یک زندگی و یک احساس را نابود کنه . قشنگ بود فقط سبک نوشتن کاملا مثل کتاب "سیمای زنی در میان جمع " بود تو ذوقم خورد عین عین اون نوشته بود
موضوع جالب اینه که بول اول کتاب نوشته :" اشخاص و موضوع این داستان ساختگی است . اکر در شرح بعضی از روش های روزنامه نگاری شباهت هایی با روش های روزنامه "بیلد" مشاهده می شود این شباهت ها نه عمدی است و نه اتفاقی بلکه غیر قابل اجتناب است "
روزنامه بیلد از پر تیراژترین روزنامه های المان بوده
چه جالب من همین دیروز فیلمش رو دیدم و تصمیم گرفتم که حتما کتابش رو هم در اولین فرصت بخونم...راستش چندین بار کتابش دستم اومد اما نمی دونم چرا جذب نشدم که بخونمش هرچند که تعریف زیادی راجع بهش شنیده بودم....![]()
این کتاب داستان دوستی دو پسر بچه افغانی امیر و حسن است که پدر امیر یکی از افراد ثروتمند شهر کابل است و حسین بچه خدمت کار خانه ی امیر است....فعالیت مورد علاقه امیر و حسن بادبادک بازی است ....در طول زمان و به واسطه یک سری اتفاق ها سرنوشت امیر و حسن را از هم جدا می کند اما.....
فیلمش که واقعا قشنگ بود حتما کتابش قشنگ تر هم هست.....همچنین لازم به ذکره که این رمان جایزه بهترین کتاب از دید خوانندگان سال را دریافت کرده و یکی از پرفروش ترین کتاب های اخیر است.![]()
این پوستر فیلمه....
ناخمن
لئونارد مايكلز
مهتاب كلانتري
نشر ني
مردم ناخمن را ناخمن صدا مي كردند انگار كه چهره اي تاريخي باشد. به ياد نداشت كسي اسم كوچكش را گفته باشد،حتا مادرش. شايد چند تا از بچه هاي مدرسه ي ابتدايي ولي اين خيلي وقت پيش بود. حالا اين استاد رياضيات ،چهل و هشت ساله، نامش ميان رياضي دانها بر سر زبان ها بود.آنها مي گفتند "ناخمن" همين، انگار عنوان استاد او را كوچك مي كرد....
ناخمن محصول پختگي مايكلزه و اوج سبك و نمونه ي تكنيك او ، هر چند تا حالا كسي سعي در چاپ اين داستان هاي پراكنده تو روزنامه ها و مجلات در مجموعه اي منظم نكرده . اين مجموعه ي از پنج داستان كوتاه و دو مقاله ي مايكلز تشكيل شده:
ـ ناخمن
ـ معما که تمامی ندارد
ـ ناخمن در مسابقهی اسبدوانی
ـ ناخمن اهل لسآنجلس
ـ رمزشناسی
و مقالهها : «درآمدی بر زندگی در داستان» و «شخصی و فردی».
به طور كلي اين داستان ها براي هر كسي جالبن ، حتا اگه از اونايي هستين كه از داستاناي بي سر و ته مدرن خوشتون نمي ياد مي تونين با خيال راحت كتابو دست بگيرين!
ژرمینال
امیل زولا
سروش حبیبی
کتاب در باره زندگی کارگران معدن زغال سنگ می باشد . در حقیقت در حدود 140 صفحه ای در ابتدا تنها یک روز از زندگی آنها را توصیف نموده و بقیه شرح قیام و اعتصاب آنهاست . با اینکه از توصیف اصلا خوشم نمی یاد اما واقعا دقیق و جذاب شرایط کار را وصف کرده بود و اصلا نمی شد کتاب را زمین گذاشت . کتاب شدیداً تلخ و ناراحت کننده ای بود . شرایط سخت زندگی طبق کارگر ، رضایتش به این نوع از زندگی ، سرنوشت قیام ها ....... . زولا این کتاب را پس از سفر به معادن و تحت تاثیر وقایع مشاهده شده نوشته .
کتاب خیلی خوبی بود. واقعا لذت بردم
ژرمینال نام ماه اغاز بهار در فرانسوی و نیز روز قیام پاریسیها در سال ۱۷۹۴ است.
جایی دیدم که نوشته بود امیل زولا در کتابش این سوال را مطرح میکند که ایا انقلاب به پیش میرود و یا همانند بهار ِ باز میگردد و خود را تکرار میکند. این اثر به قدری قوی بوده که پس از مرگ مشکوک امیل زولا در ۱۹۰۲ بر اثر دود در مراسم تشییع وی هزاران کارکر فریاد میردند : ژرمینال ژرمینال.
فیلمی هم از این رمان ساخته شده . فیلم سینمایی "ژرمینال" بانام اصلی "germinal" محصول مشترک سه کشور فرانسه، بلژیک و ایتالیا در سال 1993 میلادی به مدت یکصد و شصت دقیقه به زبان فرانسوی و با استفاده از سیستم دالبی اس آر توسط کمپانی amlf تهیه و تولید شده است.
کارگردانی این فیلم بر عهده ی کلود بری بوده و فیلمنامه ی آن را کلود بری آرلت لانگمن به صورت مشترک به رشته ی تحریر در آورده اند.
این فیلم در سال 1994 برنده ی جوایز بهترین تصویر برداری و بهترین طراحی لباس از جشنواره ی بین المللی سزار شد.
این فیلم در این سال همچنین نامزد دریافت جوایزی چون بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم، بهترین موسیقی متن، بهترین تدوین، بهترین بازیگر نقش دوم مرد، بهترین صدابرداری و بهترین فیلمنامه از جشنواره ی سزار شد.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)