تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 585 از 2734 اولاول ... 8548553557558158258358458558658758858959563568510851585 ... آخرآخر
نمايش نتايج 5,841 به 5,850 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #5841
    پروفشنال shvalaie's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    632

    پيش فرض

    زل زد به ظرف ميوه و ميزي که چيده بود
    دو استکان چاي و نبات و ... ولي چه سود؟

    آنجا به جز ترانه‌ي يک عمر انتظار
    چيزي براي حافظه‌ي او نمانده بود

    برگشت خاطرات خودش را نگاه کرد
    حجمي نشسته بود خميده کنار رو

    طعنه، نگاه سرد درختان، شب و سکوت
    يک دختر و الهه‌ي نازي که مي‌سرود

    تصوير تار و مبهم اين خاطرات تلخ
    بر ذهن پير و خسته‌ي او سايه مي‌گشود

    با خود رمان زندگي‌اش را مرور کرد
    يک قصه‌ي بدون سرانجام و بي‌فرود

    از چشم‌هاي دخترکي که ستاره داشت
    چيزي به جا نمانده به جز گودي کبود

    در نيمه باز و ميوه و ميز و دو استکان
    يک عمر انتظار و تلاشي بدون سود
    ------------------------------------------
    (مريم افضلي)

  2. #5842
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    در گهواره از گریه تاسه می رود
    کودک کر و لالی که منم
    هراسان از حقایقی که چون باریکه ای از نور
    از سطح پهن پیشانیم می گذرد
    خواهران و برادران
    نعمت اندوه و رنج را شکر گذار باشید
    همیشه فاصله تان را با خوشبختی حفظ کنید
    پنج یا شش ماه
    خوشبختی جز رضایت نیست
    به آشیانه با دست پر بر می گردد پرستوی مادر
    گمشده در قندیل های ایوان خانه ای که سالهاست
    از یاد رفته است
    خوشا به حالتان که می توانید گریه کنید بخندید
    همین است
    برای زندگی بیهوده دنبال معنای دیگری نگردید
    برای حفظ رضایت
    نعمت انتظار و تلاش را شکرگزار باشید
    پرستوهای مادر قادر به شکارش بچه هاشان نیستند

    ...

  3. #5843
    آخر فروم باز Hazy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    پست ها
    1,737

    پيش فرض

    در اتاقي كه به اندازه ي يك تنهاييست
    دل من
    كه به اندازه ي يك عشقست
    به بهانه هاي ساده ي خوشبختي خود مي نگرد
    به زوال زيباي گل ها در گلدان
    به نهالي كه تو در باغچه ي خانه مان كاشته اي
    و به آواز قناري ها
    كه به اندازه ي يك پنجره مي خوانند
    ------------------------------------------------
    ديگه بابا اين از مشاعره در اوده شده دكلمه شده

  4. #5844
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    ديگه بابا اين از مشاعره در اوده شده دكلمه شده
    مشکلی دارین شما !!!
    شما میتونید یکی دو بیت بیشتر ننویسید
    اینجا اجباری برای کسی وجود نداره
    موفق باشید
    ...
    در اتاقي كه به اندازه ي يك تنهاييست
    دل من
    كه به اندازه ي يك عشقست
    به بهانه هاي ساده ي خوشبختي خود مي نگرد
    به زوال زيباي گل ها در گلدان
    به نهالي كه تو در باغچه ي خانه مان كاشته اي
    و به آواز قناري ها
    كه به اندازه ي يك پنجره مي خوانند
    در جام فلک باده بی دردسری نیست
    تا ما به تمنا لب خاموش گشاییم
    در دامن این بحر فروزان گوهری نست
    چون موج به امید که آغوش گشاییم؟

    ...

  5. #5845
    آخر فروم باز Hazy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    پست ها
    1,737

    پيش فرض

    بابا ما بچه تر از اين حرفايم ما شما ببخش
    -----------------------------------------
    موجها خوابيده اند ، آرام و رام
    طبل توفان از نو افتاده است
    چشمه هاي شعله ور خشكيده اند
    آبها از آسيا افتاده است
    در مزار آباد شهر بي تپش
    واي جغدي هم نمي آيد به گوش
    دردمندان بي خروش و بي فغان
    خشمناكان بي فغان و بي خروش
    آهها در سينه ها گم كرده راه
    مرغكان سرشان به زير بالها
    در سكوت جاودان مدفون شده ست
    هر چه غوغا بود و قيل و قال ها
    آبها از آسيا افتاد هاست
    دارها برچيده خونها شسته اند
    جاي رنج و خشم و عصيان بوته ها
    پشكبنهاي پليدي رسته اند
    مشتهاي آسمانكوب قوي
    وا شده ست و گونه گون رسوا شده ست
    يا نهان سيلي زنان يا آشكار
    كاسه ي پست گداييها شده ست
    خانه خالي بود و خوان بي آب و نان
    و آنچه بود ، آش دهن سوزي نبود
    اين شب است ، آري ، شبي بس هولناك
    ليك پشت تپه هم روزي نبود
    باز ما مانديم و شهر بي تپش
    و آنچه كفتار است و گرگ و روبه ست
    گاه مي گويم فغاني بر كشم
    باز مي بيتم صدايم كوته ست
    باز مي بينم كه پشت ميله ها
    مادرم استاده ، با چشمان تر
    ناله اش گم گشته در فريادها
    گويدم گويي كه : من لالم ، تو كر
    آخر انگشتي كند چون خامه اي
    دست ديگر را بسان نامه اي
    گويدم بنويس و راحت شو به رمز
    تو عجب ديوانه و خودكامه اي
    مكن سري بالا زنم ، چون ماكيان
    ازپس نوشيدن هر جرعه آب
    مادرم جنباند از افسوس سر
    هر چه از آن گويد ، اين بيند جواب
    گويد آخر ... پيرهاتان نيز ... هم
    گويمش اما جوانان مانده اند
    گويدم اينها دروغند و فريب
    گويم آنها بس به گوشم خوانده اند
    گويد اما خواهرت ، طفلت ، زنت... ؟
    من نهم دندان غفلت بر جگر
    چشم هم اينجا دم از كوري زند
    گوش كز حرف نخستين بود كر
    گاه رفتن گويدم نوميدوار
    و آخرين حرفش كه : اين جهل است و لج
    قلعه ها شد فتح ، سقف آمد فرود
    و آخرين حرفم ستون است و فرج
    مي شود چشمش پر از اشك و به خويش
    مي دهد اميد ديدار مرا
    من به اشكش خيره از اين سوي و باز
    دزد مسكين برده سيگار مرا
    آبها از آسيا افتاده ، ليك
    باز ما مانديم و خوان اين و آن
    ميهمان باده و افيون و بنگ
    از عطاي دشمنان و دوستان
    آبها از آسيا افتاده ، ليك
    باز ما مانديم و عدل ايزدي
    و آنچه گويي گويدم هر شب زنم
    باز هم مست و تهي دست آمدي ؟
    آن كه در خونش طلا بود و شرف
    شانه اي بالا تكاند و جام زد
    چتر پولادين ناپيدا به دست
    رو به ساحلهاي ديگر گام زد
    در شگفت از اين غبار بي سوار
    خشمگين ، ما ناشريفان مانده ايم
    آبها از آسيا افتاده ، ليك
    باز ما با موج و توفان مانده ايم
    هر كه آمد بار خود را بست و رفت
    ما همان بدبخت و خوار و بي نصيب
    زآن چه حاصل ، جز با دروغ و جز دروغ ؟
    زين چه حاصل ، جز فريب و جز فريب ؟
    باز مي گويند : فرداي دگر
    صبر كن تا ديگري پيدا شود
    كاوه اي پيدا نخواهد شد ، اميد
    كاشكي اسكندري پيدا شود


    (مهدی اخوان ثالث)

  6. #5846
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    در می زنند
    کسی
    کسانی
    که تنهایی شان بر دوش و
    فراخ حوصله شان تنگ
    من خسته ام
    لبالب از میل عمیق فروشدن در خویش
    در می زنند
    کسی
    کسانی
    کلید قفلهای جهان را
    به آب های رفته سپردم
    من خسته ام از گشودن درهای بی دلیل
    از دیدن و
    شنیدن و
    گفتن
    ...

  7. #5847
    پروفشنال amir.ara's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    511

    پيش فرض

    ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه
    مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه
    زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
    اینچنین با همه درساخته ای یعنی چه
    شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای
    قدر این مرتبه نشناخته ای یعنی چه
    نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
    بازم از پای درانداخته ای یعنی چه
    سخنت رمز دهان گفت و کمر سرّ میان
    وز میان تیغ به ما آخته ای یعنی چه
    هرکس از مهرۀ مهر تو به نقشی مشغول
    عاقبت با همه کج باخته ای یعنی چه
    حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار
    خانه ای از غیر نپرداخته ای یعنی چه

  8. #5848
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    همین چند لحظه پیش
    لابد
    پروانه ای که باید
    از پیله درنیامده است و
    جایی ، دستی ، گلوی کسی را فشرده است و
    کسی ، کنار سرنگش به خواب رفته است و
    همین چند لحظه پیش
    که برایت نوشتم
    عزیزترینم
    زمین به اوراد عاشقانه محتاج است
    ...

  9. #5849
    پروفشنال amir.ara's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    511

    پيش فرض

    تا نقش خیال دوست با ماست
    ما را همه عمر خود تماشاست
    آنجا که وصال دوستان است
    والله که میان خانه صحراست
    وانجا که مراد دل بر آید
    یک خار به از هزار خرماست
    ...

  10. #5850
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تو کی هستی که برای رفتنت
    من باید از خودمم دل بکنم
    تو کی هستی و چی خوندی تو چشام
    که حالا تمام آرزوت منم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 6 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 6 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •