تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 583 از 2734 اولاول ... 8348353357357958058158258358458558658759363368310831583 ... آخرآخر
نمايش نتايج 5,821 به 5,830 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #5821
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    مرسی از تذکرتون اره موافقم حق با شماست بهتر بود حمزه نمی ذاشتم
    ـــــــــــــــــــــــــ ــ

    تو که گلبوته هاي شهر شادم را
    زباران نگاهت بارور کردي
    تو که جام خيالم را
    هر شب؛از شراب عشق تر کردي
    تو که افسانه با عشق بودن را
    برايم از کتاب زندگي خواندي
    تو که بذر محبت را
    به دشت سينه مشتاقم افشاندي
    چرا با غم خداحافظ

  2. #5822
    پروفشنال amir.ara's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    511

    پيش فرض

    ظلّ ممدود خم زلف توام بر سر باد
    کاندرین سایه قرار دل شیدا باشد

  3. #5823
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض

    در آسیا گندم رود کز سنبله زادست او

    زاده مهم نی سنبله در آسیا باشم چرا

  4. #5824
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم
    از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم
    تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم
    شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیرم

    ..........

  5. #5825
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    تکراری بود مونیکا جان
    .................

    در بیابان فراخی که از آن می گذرم
    پای سنگین کسی در دل شب
    با من و سایه ی من همسفر است
    چون هراسان به عقب می نگرم
    هیچ کس نیست به جز باد و درخت
    که یکی مست ویکی بی خبر است
    خاطر آشفته ز خود می پرسم
    که اگر همره من شیطان نیست
    کیست پس این که نهان از نظر است ؟
    پاسخی نیست ، بیابان خالی است
    کوه در پشت درختان ، تنهاست
    و آنچه من می شنوم
    بانگ سنگین قدم های کسی است
    که به من از همه نزدیکتر است
    چشم من دیگر بار
    در تکاپوی شناسای او
    نگهی سوی قفا می فکند
    ماه در قعر افق
    چون نقابی است که خورشید به صورت زده است
    تا مگر در دل شب ،‌ رهزنی آغاز کند
    من به خود می گویم
    این همان است که شب ها با من
    سوی پایان جهان ، رهسپر است
    آه ای سایه ی افتاده به خک
    گر به هنگام درخشیدن صبح
    همچنان همقدم من باشی
    جای پاهای هزاران شب را
    با نقوش قدم صدها روز
    بر زمین خواهی دید
    وین اشارات تو را خواهد گفت
    کاین وجودی که ز بانگ قدمش می ترسی
    مرگ در قالب روزی دگر است

    ...

  6. #5826
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    تکراری بود مونیکا جان
    آره حس کردم تکراریه اما مصرع اولشو سرچ کردم چیزی نبود خودمم خیلی دوسش دارم واسه همین نوشتمش خانوم معلم(dekaso)
    ---------
    تو درهء بنفش غروبی که روز را
    بر سینه می فشاری و خاموش می کنی
    در سایه ها ، فروغ تو بنشست و رنگ باخت
    او را به سایه از چه سیه پوش می کنی ؟

  7. #5827
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    بر گور روزهای سیه ، بوته های عشق
    پژمرد و غنچه های امید گذشته مرد
    در حیرتم هنوز که ایا چگونه بود
    آن روزها که مرد و ترا جاودانه برد
    خوابی گذر نکرد ، دریغا ، گذر نکرد
    در چشم من ، شبان سیه ، بی خیال تو
    ای آنکه دل به رنج غریبی سپرده ای
    گریم به حال خویش و نگریم به حال تو
    یاد آرمت هنوز ، هنوز ای امید دور
    ای آنکه در زوال تو بینم زوال خویش
    چون بنگرم هنوز در انبوه روزها
    یادآورم ورود ترا در خیال خویش
    گویی در آن غروب بهاری گشوده شد
    درهای تنگ معبد تاریک خاطرات
    همراه با بخور خوش و زخمه های چنگ
    در دل طنین فکند مرا ضربه های پات
    با من چنان به مهر درآمیختی که بخت
    چون در تو بنگریست ، لب از شکوه ها بدوخت
    وان قطره ی نگاه تو چون در دلم چکید
    چون اشک گرم شمع ، مرا زندگی بسوخت
    اینک ، تو نیز رفتی و بر گور روزها
    شمعی ز یاد روشن خود برفروختی
    ای آفتاب عمر ! درین وادی غروب
    هر سو مرا کشاندی و لب تشنه سوختی
    بازآ که بی فروغ تو ، این روزهای تار
    بر من چنان گذشت که بگذشت شام من
    ای دیو شب ! فرشته ی خورشید را بکش
    تا صبحدم دوباره نیاید به بام من


    ...

  8. #5828
    پروفشنال amir.ara's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    511

    پيش فرض

    نتوان دل شاد را به غم فرسودن
    وقت خوش خود به سنگ محنت سودن
    کس غیب چه داند که چه خواهد بودن
    می باید و معشوق و به کام اسودن

  9. #5829
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    نگاه می کنم به دور
    تا رسیدن راهی نمانده
    نیت کافی است !
    می خواهم ........
    و همین کافی است
    برای زیستن
    لبخندت را هدیه ام کن
    امید هرگز بد نیست
    شاید فردا ببینمت

  10. #5830
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    پست ها
    2

    پيش فرض

    من تازه وارد هستم لطفا يه بيت شعر بگو ييد تا بدونم اينجا چه خبره

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •