تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 58 از 258 اولاول ... 84854555657585960616268108158 ... آخرآخر
نمايش نتايج 571 به 580 از 2573

نام تاپيک: قرار ملاقات بچه هاي مشهد

  1. #571
    Banned EhsanHF's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    Fairyland
    پست ها
    1,263

    پيش فرض

    باشه .
    پس به این ترتیب خودم شدم ، میلاد ، طرقه ( مهدی ) ، نوید ، بهنام ، امیر و شاید امین و محمود .
    برنامه اجرا میشه . به همون ترتیبی که گفتم .
    Last edited by EhsanHF; 23-11-2006 at 07:54.

  2. #572
    Banned EhsanHF's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    Fairyland
    پست ها
    1,263

    پيش فرض

    باشه .
    پس به این ترتیب خودم شدم ، میلاد ، طرقه ( مهدی ) ، نوید ، بهنام ، امیر و شاید امین و محمود .
    برنامه اجرا میشه . به همون ترتیبی که گفتم .
    Last edited by EhsanHF; 23-11-2006 at 07:43.

  3. #573
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    به زودی نقل مکان به هیچ کجا
    پست ها
    834

    پيش فرض

    آقا با وجود اینکه خودم پیشنهاد کوه دادم و احسان و میلاد هم برنامه ریزی هاشو کردن
    ولی متاسفانه باید بگم جمعه رو نمی تونم بیام
    آخه بابام از مسافرت بر میگرده
    میگین نه از میلاد بپرسین
    بازم تا 5 شنبه شب خبر قطعی رو میدم
    Last edited by torgheh; 23-11-2006 at 00:45.

  4. #574
    Banned EhsanHF's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    Fairyland
    پست ها
    1,263

    پيش فرض

    یک خبر مهم !
    با صحبتهایی که با میلاد کردیم و برآورد هزینه ها ، قرار شد نظر سنجی راه بندازیم !!!
    اگه قراره کوه رو پایه اید باید یکم از هزینه ها کم کنیم . وگرنه به همه فشار میاد . طبق برآورد هزینه هر نفر برای صبحونه ، ناهار و کرایه ماشین ( فقط رفت ) میشه چیزی حدود 3 هزار تومن . هر چند 3 تومن زیاد نیست ، اما برای یک برنامه نصفه روزه کمی بدجوره . البته بگم که ناهارمون خیلی توپه ! ( بچه هایی که باغ اومدن میدونن چیه ! )
    حالا اگه کسی بتونه ماشین بیاره که چه بهتر ، کمی از خرج کم میشه .
    بازم نظراتتون رو زود اعلام کنید که اگه قرار به رفتن شد ، زود برم وسایل رو بگیرم .
    Last edited by EhsanHF; 23-11-2006 at 09:03.

  5. #575
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    به زودی نقل مکان به هیچ کجا
    پست ها
    834

    پيش فرض

    آقا من اومدنم قطعی شد !

  6. #576
    Banned EhsanHF's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    Fairyland
    پست ها
    1,263

    پيش فرض

    حالا بگو ماشین داری یا نه !
    اگه نداری نظرت رو در مورد تغییر برنامه یا ادامه اون هم بگو .

  7. #577
    Banned Braveheart's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    قرن 14 میلادی ، در میدان جنگ با استعمار انگلیس
    پست ها
    952

    پيش فرض

    آقا سلام
    من ماشین بابام را ازش برا جمعه گرفته بودم ، که یهو دیدم شنبه امتحان میان ترم ریاضی کاربردی دارم
    واقعا شرمنده من این هفته نمیتونم بیام ایشالا خوش بگذره
    با تشکر شیردل

  8. #578
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    231

    پيش فرض

    HI
    it seems if every thing is going well

  9. #579
    آخر فروم باز majjidd's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2004
    محل سكونت
    مـــــشـــــهـــــد
    پست ها
    1,013

    پيش فرض

    سلام
    اي بابا ما خودمونو كشتيم كه جمعه عصر باشه كه نشد
    بهر حال به همه خوش بگذره
    منم نميتونم بيام
    جاي مارو هم خالي كنيد
    عكس يادتون نره
    مثل داستان باغ نكنيد ها عكس ها رو -س-ا-ن-س-و-ر- كنيد

  10. #580
    پروفشنال MasterData's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    مشهدالرضا
    پست ها
    623

    پيش فرض

    خوب براي اولين بار اين دفعه هم من ميخوام گزارش قرار ملاقات رو بنويسم
    زمان: روز جمعه 03/09/1385
    مكان: زشك ( يكي از مناطق ييلاقي مشهد)
    حاضرين : محمود ،ميلاد ، نويد ، مهدي ، احسان و امين
    بهتره اول از نحوه هماهنگي بگم ؛ من خودم كه درست روز پنج شنبه به من اعلام شد كه اين دفعه ميخوان قرار ملاقات بيشتر جنبه تفريحي داشته باشه و بريم بيرون شهر . اقا بهنام هم كه به علت بيماري نتونستن بيان و جناب امير هم كه امتحان رياضي داشتن.
    يكي از شاهكارهاي آقا ميلاد رو بگم كه تازه ساعت 11 شب با من تماس گرفتن و تازه يادشون افتاده كه بگن قرار بوده با من تماس بگيرن كه تدارك نهار فردا رو آماده كنيم كه آقا امين زحمت كشيدن و مواد غذايي رو آماده كردند.
    فقط همين رو بگم آلان كه دارم اين متن رو تايپ ميكنم فقط دلم ميخواست يه بالش بذارم و همين جا بخوابم ، اين قدر كه اين احسان ما رو توي كوه و دره پياده راه برد. طبق محاسبه اي كه كرديم فقط چيزي حدود 6 ساعت پياده راه رفتيم اونم توي مسيرهايي كه يا برف نشسته بود يا يخ زده بودن و منم با كفشاي معمولي اومده بودم و فقط انگار دارم روي يخها رقص تكنو ميرم و در نهايت هم زمين خوردم.
    صبح ساعت 7 طبق معمول هميشه قرار ما ميدون پارك ملت بود وقتي من رسيدم مهدي اومده بود بعد ار 10 دقيقه هم ميلاد اومد و رفتيم به طرف امين و نويد و احسان و از اونجا به محل مورد نظر رسيديم.
    خوشبختانه چون احسان به مسير مسلط بود پيش بيني همه چيز رو كرده بود و يه كوله پر از وسايل آورده بود.
    خلاصه بعد از تقريبا يه ساعت پياده روي و تو سر و كله هم زدن بچه ها كنار يه چشمه براي صبحانه توقف كرديم. خواستيم برا چايي آتيش روشن كنيم كه با نهايت شرمندگي تمام چون همه چوبها خيس شده بودند موفق نشديم و آب رو روي آتيش يكي از همسايه ها جوش اوديم و خلاصه صبحونه رو جاتون خالي نوش جون كرديم. توي راه هم كه اين بچه ها از اينترنت و چت و وبلاگ و فروم اينقدر گفتن كه من يكي ديگه حو صلم سر رفته بود.
    نمي دونستم كه تازه اول راهيم و بايد چند ساعت ديگه هم راهيپمايي داشته باشيم . دقيقا نمي دونم چقدر تو راه بوديم كه يه جاي مناسب براي اتراق پيدا كرديم ، ( تازه تو راه هم كلي ماشين يه بنده خدايي رو هل داديم كه توي يخها گير كرده بود اميدوارم كه احسان عكسش رو بذاره يخورده بخنديد، يه سگه هم عاشق لواشكهاي مهدي شده بود و نبالش مي اومد كه بهش لواشك بده)
    بعد از تمام اين ماجراها شروع كرديم به پخت و پز ، و آماده كردن ناهار ظهر . بعد از كلي آتيش بازي و دود خوردن تقريبا ساعات 3 بعد از ظهر بود كه ناهار خورديم ولي همون آتيش بازي كلي حال داد.
    ديگه وقت برگشتن رسيده بود و بايد كلي راه رو كه امده بوديم بر گرديم . خدايي برگشتن خيلي سخت بود چون هم زمين يخ زده بود و راه رفتن راحت نبود و هم تقريبا به تاريكي خورده بوديم. من يكي كه خودم حال نداشتم اون همه راه كه اومده بودم رو برگردم. فقط تقريبا اخراي مسير بود كه يه ماشين ما رو تا يه مسيري برگردوند و گرنه بايد نيم ساعت بيشتر پياده روي ميكرديم كه من از حال ميرفتم . همين الان هم هنوز پاهام يخ زده و نميتونم راحت راه برم و تمام ماهيچه هاي پام گرفته.
    در نهايت بگم كه خيلي خيلي خوش گذشت جاي همتون خالي و هر كي هم كه نيومد كلي ضرر كرد.
    احسان هم عكسها رو بذاره تا همه حال كنن

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •