تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 58 از 129 اولاول ... 84854555657585960616268108 ... آخرآخر
نمايش نتايج 571 به 580 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #571
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    ارتباطات تله پاتیک چیست؟

    تله پاتی در واقع ایجاد یک فکر و یا اندیشه در دو یا چند فرد ( اکثر دو نفر ) که همزمان با هم و یا با فاصله خیلی کوتاه اتفاق میفتد! ارتباط تله پاتیک معمولا بدون اینکه فرد اراده کند اتفاق میافتد و شخص هم از قبل نمیداند این حادثه در شرف وقوع است.
    به گزارش خبرنگار خبرگزاری ایسکانیوز نویسنده وبلاگ " دکتر سینوحه" به آدرس doctorsinohe.persianblog.com در مورد نیازهای اولیه آسیب دیدگان روانی ناشی از زلزله نوشته است:
    آزمایشات زیادی برای قانونمند کردن و هدف مند کردن تله پاتی انجام شده اما به نتیجه قابل توجهی نرسیده است . معمولا این آزمایشات نیز بدین صورت است که افراد داوطلب را در اتاق های جدا می نشانند و از یک گروه درخواست میکنند که تصویری را نگاه و یا در ذهن خود مجسم کنند و از گروه دوم میخواهند که در همان لحظه چیزی که به ذهنشان متبادر میشود را بروی کاغذ یادداشت کنند. نتایج این آزمایشات بسیار ضعیف بود! حداکثر 3 مورد درست از 10 مورد آن هم در بهترین حالت ممکن! این آزمایشات در دوران جنگ سرد بسیار رواج داشت. زیرا ارتش دو گروه رقیب میخواست با این روش با زیردریایی که در هزاران کیلومتر دورتر بودند ارتباط برقرار کنند اما عملا این ایده موفقیت آمیز نبود. اما در بعضی افراد هم ممکن است شانس این روش بالا باشد! نمونه بارز ان در دوقولو ها همسان است که بعضا ارتباط تله پاتیکی بسیار قوی با هم پیدا میکنند و یا اینکه در مواردی که یک فرد با دیگری از لحاظ عاطفی بسیار نزدیک است.
    مؤلف: قویدل

  2. #572
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    یک قدم تا رویاهایتان


    حتما تا حالا برات پیش اومده که چیزی رو از ته دلت و با تمام وجودت بخوای. آرزویی که ذره ذره وجودت نیاز به داشتنشو فریاد می زنه. همون آرزویی که دلت به خاطرش می تپه . به امید رسیدن بهش نفس می کشی , تو رویاهات همیشه دنبالشی. همون که دلیل زنده موندنته . همون رویایی که بزرگترین امیته . قشنگترین رویا ی تو رویای سوگلی تو بالاترین امیدت واسه زنده موندن بالاترین دلیلت واسه تلاش کردن. همون چیزی که اگه بدونی یک ساعت از عمرت مونده , تموم آرزوت اونه که بهش برسی .

    خواستنی از جنس آتش اشتیاق , سوزان و ملتهب , مثه نیاز یه ماهی به آب برای حیات. عین نیاز زندگی به امید برای نبریدن و تلاش.حسی که تو رو به ادامه دعوت می کنه , تشویقت می کنه و بهت انرژی می ده. چیزی که برای خواستنش تردید نداری , اون طور می خواهی که نرسیدن بهش برات زجره , رنجه , عذابه, و رسیدن بهش واست بالاترین شوق و لذتی که می تونی تصور کنی. هر چیز نهایی داره , بهای خواسته تو چقدره؟ چه بهایی داره. بهای خواسته تو چقدره؟ چه بهایی واسه دریافت خواسته ات بپردازی ؟ از چه چیزارزشمند و عزیزی واسه رسیدن بهش می گذری و مایه می ذاری؟واسه رسیدن به همو ن رویای شیرینی که نمی تونی فراموشش کنی , نمی تونی جاشو با هیچی پر کنی . اون چیز مقدس و عزیزی که قلب و روح و جسم و تموم وجودت خواهش رسیدن به اون خواسته است. چند بار ناخواسته تو محاصره ابرهای تیره تردید و نا امیدی صدای تو گوشت زمزمه کرده , افسوس ,حیف که نمی شه , کاش ممکن بود, اما ممکن نیست. همون صدایی که گاهی جرات تلاش و تجربه ثمره تلاشتو ازت می گیره.و یه روز ممکنه به خودت بگی و ببینی , تحت تاثیر اون صداها نا خوانده , تو از یاد بردی . خواستنی که از عمق وجود باشه , نتونستن و نشدن سرش نمی شه , مگه بچگی هاتو از یاد بردی, که وقتی یه عروسک یا یه ماشین پشت ویترین اسباب بازی فروشی چشمتو می گرفت هیچ منطقی پاهای معصومت واسه گذشتن از اون خواسته مردد نمی کرد.
    تو اون عروسک یا ماشین رو می خواستی , اون طور می خواستی که هیچ منصرف نمی شدی. اون طور پاش وامی ستادی که صاحب اول و آخرش فقط خودت بودی!
    چطوری اون لحظه نمی شه و نمی تونم و حالا بعدا پدر و مادرت رو نمی فهمی و قبول نمی کردی؟
    اون طور اونو نی خواستی که نشدن برات بی معنی بود. تکان نخوردن و سفت و سخت استادن و پافشاریت جلوی اون اسباب بازی تا لحظه که بهش برسی رو از یاد بردی؟چطوری یادت رفته خواستن, نتوانستن رو نی پذیره, اشتیاق رسیدن به یه آرزوی قلبی نتونستن و نشدنو نمی فهمه , خواستن فقط یه معنی داره اونم توانستنه؟!!چطور شد که امروز ما بدون این که متوجه بشویم. نخواستن رو با نتوانستن عوضی گرفتیم؟ چون به درستی پی نبردیم اون جا که نتوانستیم به سبب این بود که واقعا نخواسته بودیم. اگر فقط بخوای و باور کنی که بهش می رسی کل قانونمندی های کائنات همسو با تو می شه.خواستن به تو نیرو و انرژی می ده که تموم درهای بسته رو به روت باز می کنه و تو رو با تلاشی تجهیز می کنه که با قدرتی عظیم فقط رو یه نقطه متمرکز شده که بی شک تو رو به کامیابی می رسونه مهم ایمان و اعتقادت به خواستته , خواستن رویایی که فکر رسیدن بهش , عشق و تقلا و تلاش رو در تو زنده و صد برابر می کنه همون که تو رو مشتاق تلاش می کنه.
    اگه چیزی که تو رو به تلاش کردن تشویق می کنه همون شعله داغ اشتیاقه , دیگه هیچ مانعی تو رو نمیترسونه , هیچ نگرانی دلت رو نی لرزونه , همه خواسته هات توی یه هدف جمع می شه او هدف اولویت اول و شماره یکی که همه چیز تابع اونه. و اگه چیزی هست که این جور می خوایش و این قدر برات عزیزه هیچی مانع رسیدنت به اون نمی شه.هیچ قدرتی تاب ایستادن مقابل خواسته قلبی تورو نداره. اگه عشقت به آرزو و هدفت در اون حد متعالی و بالای خودشه , اگه آرزوی رسیدن به خواسته ات اون طور تو رو بی تاب و بی قرار می کنه که شب و روز بهش فکر می کنی , از همین حالا تو رو می بینم که به خواسته ات رسیدی و اگه بهش نرسی مقصر فقط خودتی.هر چه خواسته تو متعالی و بزرگ تر باشه باید بهای بیشتری روی براش بپردازی پس اگه به خواسته ات نرسیدی یا اون قدر برات ارزش نداشت و نمی خواستیش که همپای بهاش براش خرج کنی و سختی و رنجش را واسه رسیدن به گنجش به جون بخری یا تو روزمرگی و بطالت زیر خروارها یاس و ترس دفنش کردی و واسه تبرئه خودت وقتی یادش افتادی فقط سری از افسوس تکان دادی و گفتی افسوس که رویای من شدنی نبود. یادت باشه هیچ قدرتی غیر از خودت نمی تونه مانع رسیدن به خواسته هات بشود. وقتی با بی رحمی به نا امیدی و یاس اجازه می دی رویا تو را ازت بدزده و با خودش ببره وقتی خودت واسه دفاع از رویات جلوی ترس هات نمی استی از کی توقع داری برات این کار رو بکنه ؟ وقتی اون خواسته برات اون قدر ارزشمند نبوده که بهای لازم رو بپردازی چطوری توقع داری اونو به رایگان و به سادگی به دست بیاری و به سادگی طعم شیرین رسیدن به آرزوی قلبیتو بچشی؟
    و چه غم انگیز است کهیه عمر فقط به خاطر ترس تو زندگی در جا بزنی که اصلا دوستش نداری , اون زندگی ای که با روحیات و خواسته ات تو هیچ تناسبی ندارد و فقط به خاطر این که جسارت ترکشو نداری به خاطر این که جسارت کنار گذاشتن ترستو از یاد بردی و به طعم تلخ اشتباه عادت کردی تحملش می کنی.کی یادت داد معنی زندگی محدود به تکرار عادت هاست؟ اخرش چی؟ جاذبه این تکرارهای بی اراده حداکثر تا چند سال دیگه دوام دارد؟ بالاخره تاریخ انقضا اونم می رسه؟ گاهی به سبب ترسی که بهش چسبیدیم حتی متوجخ نیستیم ترس از یه اتفاق ممکنه خیلی وحشتناک و زجر اور رخداد اون اتفاق باشه و مثه یه عمر تحمل رنج واقعی به خاطر ترس از رنج احتمالی اینده کسی چه می دونه اگه با تموم وجودت برای رسیدن به رویات تلاش کنی چی پیش می آید؟ یه نگاه به دیروزت بنداز, اگر راضیت کرد جا پای دیروزت بذار اگه غمگینت کرد , اگه اون قدر رنجت می ده که حتی دلت نمی خواد به مرورش برپردی دیگه اشتباه دیروز رو تکرار نکن.
    اگه دیروز و امروز و فردات تو سیاهی و غم و غصه مثل همن , کوتهی از خودته که هنوز به خودت نیومدی و هوشیار نشدی و نخواستی و فقط نخواستی تا بتونی به بهترین ع تغییرش بدی زندگی بی لطفی که فقط از سر عادت به تکرارش ادامه مشغولی ارزش زندگی کردن داره؟تنها فاصله تو با بزرگ ترین رویا ها و عزیزترین آرزوها ت فقط خواست و اراده خودته! چ.ن خواسته عمیق و قلبی تو به پشتوانه بیشترین تلاشت عامل شکوهمندترین تغییرات مثبت زندگیته تا کی نرسیدن به آرزو های قشنگتو گردن نتونستنی ها می ندازی ؟ کافیه با خودت روراست باشی کلاهتو قاضی کنی ببینی نخواستی یا نتونستی...

  3. #573
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    سیگار کشیدن و واقعیت

    * قسمت هایی از کتاب روانکاوی فرهنگ عامه، نوشته بری ریچاردز، ترجمه حسین پاینده


    سیگار کشیدن و واقعیت

    واضح است که سیگار با ارضای شهوانی - یا ارضای دهانی- ارتباط دارد، اما هم چنین به شکل گیری و حفظ پیوند های اجتماعی نیز مربوط می شود. دوستی ها و پیوندهای خانوادگی زیادی به واسطه سیگار آغاز شده اند و تعامل های اجتماعی بسیاری به واسطه تبادل سیگار سامان یافته اند. سیگار کشیدن، هم با معاشرت اجتماعی گسترده عجین است و هم با مکیدنِ سبعانه. ارزش اجتماعی یک نخ سیگار، گاهی اوقات با ارزش شهوت انگیزی آن مغایرت دارد و یا بر آن ارجح است.
    علاوه بر این سیگار دلالت بر اقتدار و بلوغ هم داشته است، گه گاه به شکلی حاکی از ملالت زندگی شهری و بیزاری از زندگی (سیگار بگارت) و گه گاه با روحیه تفوق بیشتر در فضای باز (سیگار مارلبورو). پر واضح است که این معانی را گفتمان های فرهنگی و پاره فرهنگی به سیگار بخشیده اند.
    در اواخر قرن نوزدهم، زمانی که سیگار کم کم در حال باب شدن بود، در آمریکا تلقی عمومی این بود که سیگار کشیدن روشی زنانه برای استفاده از تنباکو است و به همین سبب در نیروی دریایی آمریکا، سیگار کشیدن ممنوع اعلام شده بود. بعد ها زمان که مردان نیز (عمدتاً به دلیل تاثیر جنگ جهانی اول در عادات گوناگون اجتماعی) شروع به سیگار کشیدن کردند، در آمریکا و اروپا سیگار به مظهری مهم از آزادی زنان تبدیل شد، کما اینکه مشابه همین فرایند در سال های اخیر در برخی از کشورهای اسلامی نیز رخ داده است.
    از جنبه ای دیگر می توان گفت بلوغ به منزله معنای سیگار، از تجربه مادی خود این شئ مشتق شده است و این شاید روشن کند که چرا سیگار برای ایفای نقش دال بلوغ برگزیده شده است. سیگار به مکیدن ربط دارد، اما آنچه از مکیدن سیگار حاصل می شود، شیر گرم و مطبوع مادر نیست و خاصیت غذایی ندارد، بلکه دودی خشک و نامطبوع است. پس سیگار کشیدن به ناکامی - یا به بیان دقیق تر، به غلبه بر ناکامی- مربوط می شود. فردِ سیگاری با پوچی و سمی بودن دود به کرّات روبه رو می شود و مکرراً آن را مهار می کند. برای او، یکی از لذت های اصلی سیگار کشیدن عبارت از مهار کردن این دود نامطبوع است (هنگامی که دود به انتهای دهانش می رسد)، به این ترتیب که او دود را به اعماق بدنش می کشد و سپس با خونسردی مغرورانه ای آن را بیرون می راند. احتمالاً فرد با این کار، ابژه ای نامطلوب را از طریق درون فکنی (یا از طریق تبدیل عملی آن به جزئی از بدن خود) مهار می کند، و می توان استدلال کرد که اعتیاد به سیگار یعنی دلبستگی ناخواسته به ابژه ای نامطلوب اما وسوسه انگیز.
    اما سیگار ابژه ای مسرت بخش است، به این مفهوم که نه فقط مایه خشنودی و معاشرت اجتماعی می شود، بلکه هم چنین فرد را با مهار سرخوردگی و بلوغ نمادین آشنا می کند. علاوه بر این، سیگار برخی از جنبه های نامطبوع خودش را مجدداً در خود جذب می کند: در فرایند سیگار کشیدن، سیگارِ بی عیب و نقص و میل انگیز، به ته سیگاری بیزار کننده تبدیل می گردد که آنگاه می توان آن را دور انداخت. از این حیث، سیگار نوعی ابژه مهار کننده است که جنبه های نامطبوع و بیرون رانده شده فرد سیگاری را مهار می کند.
    البته گفتمان مربوط به سیگار در دو دهه اخیر دگرگون شده است، به گونه ای که امروزه آن را اغلب ابژه ای نامطلوب می دانند. در زمانه رونق بخش خدمات، کودک محوری و توسعه، آن نوع دلزدگی بی رحمانه صنعتی که سیگار نماد آن است دیگر از نظر فرهنگی مورد تردید قرار گرفته است. در عین حال، تحولات اجتماعی نیز باعث شده اند که سیگار بیشتر موجد خصومت باشد تا دوستی. افزایش آگاهی درباره “سیگار کشیدنِ ناخواسته” (استنشاق ناخواسته ی دود سیگار دیگران) و تاثیرات آن، توجه ما را به واقعیتی دیگر معطوف کرده است. گرچه خطر صدمه به سلامت خود را می توان کم اهمیت تر از تلاش برای جان سخت شدن و رفع توهم دانست، اما خطر صدمه به سلامت دیگران را نمی توان به این راحتی بی اهمیت تلقی کرد یا گستاخانه آن را نادیده گرفت.* (!!)

  4. #574
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    11 علت شكست در برخي ازدواج‌ها

    اگر زوجين فاقد مهارتهاي ارتباطي ضروري براي حل مشكلاتشان باشند، حتي كوچكترين مشكل نيز حل ناشدني‌خواهد شدامروزه بسياري از ازدواجها قبل از تشكيل و يا مدت كوتاهي بعد از آن متلاشي مي‌شوند. درك اينكه چرا اين ازدواج‌ها شكست مي‌خورند مي‌تواند راه‌حلي باشد كه مراقب باشيد ازدواج خودتان شكست نخورد.بعضي از عواملي كه در شكست ازدواجها مشاركت دارند شامل مسائل مالي و ديگر شرايط ازدواج است.همه ي اين مسائل مي‌تواند در يك ازدواج سالم و پايدار هم وجود داشته باشد اما اگر آنها به طور صحيح و درست مورد رسيدگي قرار نگيرند، مي‌توانند منجر به شكست ازدواج شوند.

    ارتباط ، نقش اساسي در موفقيت ازدواج دارد. بدون ارتباط صحيح، حل تعارض و كشمكش‌ها مشكل‌ساز مي‌شوند اگر زوجين فاقد مهارتهاي ارتباطي ضروري براي حل مشكلات‌شان باشند، حتي كوچكترين مشكل نيز حل ناشدني خواهد شد.ارتباطات به واسطه ي فرصت دادن به همسران براي مشاركت در نگراني‌ها و علايق، اميدها و آرزوهاي يكديگر، موجب رشد و شكوفا شدن روابط زوجين مي‌شود. بدون سهيم شدن در اين موارد زوجين رشد نخواهند كرد و تا حد امكان به يكديگر نزديك نخواهند شد. اگر يك يا هر دو همسر فاقد مهارتهاي ارتباطي مؤثر باشند، اين براي حل و فصل بحث‌هايشان مشكل‌ساز مي‌شود چرا كه زوجين قادر نيستند تا نقطه نظرات يكديگر را درك كنند.

    در ازدواج‌هايي كه تاكنون دچار مشكل بوده‌اند، هر يك از زوجين بايد تلاش كنند تا براي بهبود و نجات زندگي‌شان متعهد شوند كه روي مهارتهاي ارتباطي‌شان كار كنند.نبود تكنيك‌هاي مؤثر ارتباطي مي‌تواند به شكست در ازدواج منجر شود. عشق ممكن است همواره پيروز شود اما زماني كه نگرانيهاي مهمي وجود دارد حتي عشق نيز نمي‌تواند به تنهايي براي حفظ ازدواج كافي باشد. نگراني‌هاي مالي ممكن است خودشان علت شكست ازدواج نباشند اما تنش‌ها و تعارضاتي كه اين نگراني‌ها ايجاد مي‌كنند، اغلب در شكست ازدواج مقصر هستند. نگراني‌هاي مالي مي‌تواند بار سنگيني را تحميل كند و زماني كه يك زوج تلاش زيادي را براي برآوردن تعهدات مالي‌شان مي‌كند، مي‌تواند فشار بسيار زيادي را احساس كند. اين فشارها ممكن است براي تخريب ازدواج سالم به طرق ديگر كافي باشد. اگر يك همسر در زندگي به مسائل مالي مشغول شود، ممكن است شروع به كوتاهي كردن از ديگر جنبه‌هاي زندگي كند.اين رفتارهاي مسامحه‌آميز بر همسر تأثير گذاشته و موجب مي‌شود كه وي احساس تنهايي و بي‌مهري نمايد. اين امر مي‌تواند براي ازدواج آسيب‌زا شود. اغلب يكي از زوجين به واسطه ي مسايل مالي تحليل خواهد رفت و اين نيز مي‌تواند براي ازدواج مخرب باشد.شرايط حول ازدواج نيز مي‌تواند منجر به شكست شود يك ازدواج راحت (بدون فكر) نمي‌تواند يك ازدواج سالم باشد. هنگامي كه تصميم گرفتن به ازدواج به غير از عشق حقيقي بر امور ديگري نيز قرار گيرد، اين احتمال وجود دارد كه آن ازدواج، ازدواج مناسب و خوبي باشد (عشق تنها كافي نيست) اما اين به معناي گذاشتن شرايط بسيار سختي كه براي نمونه در جامعه ي ما حاكم است، نيست.

    براي مثال شرايط ازدواجي كه اغلب منجر به شكست مي‌شود عبارتند از: ازدواج كردن به خاطر داشتن بچه يا به خاطر فشاري كه از جانب اعضاي خانواده و دوستان احساس مي‌شود.هيچ كدام از اين دلايل در واقع دلايل معتبر و قابل قبولي براي ازدواج نبوده و اغلب منجر به شكست در ازدواج و طلاق مي‌شوند. ازدواج كردن در سنين پايين، دليل ديگري براي شكست ازدواجها مي‌باشد.اگر چه سن مناسب براي ازدواج متغير بوده و به طور زيادي بستگي به خود فرد دارد، افراد زيادي عقيده دارند كه براي نوجوانان و سنين پايين‌تر از 20سال، ازدواج كردن خيلي زود است.ازدواج كردن قبل از اينكه فرصت لذت بردن از تجارب زندگي را داشته باشيد مي‌تواند باعث تنفر از ازدواج شده و در نهايت شكست ازدواج را در پي داشته باشد.



    منبع:سایت ایرانیان انگلستان

  5. #575
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    خانم ها چه خصايصي را دوست دارند


    خيلي سخت است كه بتوان بر طبق خصوصيات اخلاقي كه جنس مخالف آنها را ميپسندد رفتار كرد. معمولاً هنگاميكه زمان قرارهاي ملاقات فرا مي رسد، خانم ها از هر نظر به خودشان مي رسند، اما در مقابل آقايون همان چهره خسته و عرق كرده باشگاه را ترجيح مي دهند. نكته مهمي كه آقايون نبايد هيچ گاه از نظر خود دور كنند اين است كه خانم ها هميشه آنطور كه وانمود مي كنند، نيستند و هيچ گاه حقيقت چيزهايي را كه دوست دارند در همسر خود ببينند را به زبان نمي آورند. شايد برخي از خانم ها نسبت به بعضي از خصوصيات اخلاقي همسرشان دل خوشي نداشته باشند و هميشه از او ايراد بگيرند و به او غر بزنند؛ اما بد نيست كه در اين قسمت از برخي خصوصياتي كه مي تواند يك خانم را همواره علاقمند به شوهرش نگه دارد نيز چيزهايي بدانيم. شايد خانم ظاهراً از تعدادي از رفتارهاي بخصوص آقا رضايت نداشته باشد، اما واقعيت اين است كه او در باطن خود، از زور خوشحالي در حال انفجار ميباشد. تعجب آور است؟!

    اين مقاله را بخوانيد تا ببينيد كداميك از رفتارهاي "مردانه" تان حس علاقه همسرتان را بر مي انگيزد و براي تغيير آنها مجددا فكر كنيد.

    1- مرد مردها

    هر چند خانم ها ادعا مي كنند كه از مردهاي مرتب و تميز و شيك پوش خوششان مي آيد، اما گاهي اوقات اگر با لباس هاي ورزشي كج و كوله جلوي آنها ظاهر شويد، غذا را بدون رعايت آداب ويژه بخوريد، و در كوچه فوتبال بازي كنيد، شايد به نظر خانم ها خيلي جذاب تر هم جلوه كنيد. او بدش نمي آيد كه هر چند وقت يكبار براي نجاتش تلاش كنيد، و يا اگر از عهده تعمير برخي وسايل بر مي آييد اين كار را انجام دهيد، و يا حتي با دوستان خود گپ بزنيد. يك خانم با يك آقا قرار نمي گذارد تا بر سر اين موضوع كه كدامشان كفش ها و يا موهاي شيك تري دارند با او به رقابت بپردازد؛ بلكه اين تفاوت هاي موجود ميان شما دو نفر است كه منجر به اتصال هر چه بيشتر شما به هم مي شود. البته نبايد فراموش كنيد كه زمانيكه براي مشاهده تئاتر و يا صرف شام به بيرون مي رويد، او از شما انتظار دارد كه لباسهاي مناسب و آراسته اي به تن كنيد، اما در عين حال بايد در نظر داشته باشيد كه در بقيه ساعات بيشتر از حس مردانگي شما لذت مي برد - هر چند اين امكان وجود دارد كه هرگز به اين موضوع اعتراف نكند- هميشه لازم نيست شيك ترين لباس ها را به تن كنيد و درهاي مختلف را پيش از او برايش باز كنيد، فقط كافي است كه آروغ هاي بعد از نوشيدني را در زمان مناسب و هنگاميكه با دوستانتان هستيد بزنيد.

    2- نه گفتن

    شما بايد تصميماتي كه به ذهنتان را مي رسد را انجام دهيد و بر طبق آنچه عقلتان به شما دستور مي دهد، عمل كنيد؛ حتي اگر اين كار سبب عصباني شدن خانم شود. آقايون تصور مي كنند كه دخترخانم ها به دنبال نامزدهايي مي گردند كه او را بتوانند روي يك انگشت خود بچرخانند و هر چه كه مي گويند انجام دهد. اگر بخواهيد هميشه مطابق آنچه به شما ديكته مي شود، عمل كنيد، ديري نخواهد گذشت كه رابطه تان كسل كننده و ملال آور مي شود. خانم ها به دنبال مردي هستند كه چيزي براي ارائه كردن در دست داشته باشد و بتواند عقايد و ملاحظات شخصي خود را در بحث ها وارد كند. آنها به دنبال مردي هستند كه شخصيت منحصر بفردي داشته باشد. اگر تمام زندگي يك مرد را تنها "همسرش" تشكيل دهد، آنگاه ديگر چيزهاي زيادي براي گفتن ندارد و برايش سورپرايزهاي زيادي باقي نمي ماند كه بتواند در مواقع ضروري آنها را رو كند. حتي اگر همسر شما از آن دست خانم هايي باشد كه دوست دارند قدرت و كنترل خانواده را بدست بگيرند، باز هم بدش نمي آيد كه گه گاه با شما قدرت آزمايي و جدلي برابر داشته باشد. بنابراين اگر تا به حال تصور مي كرديد كه بايد كنترل تمام امور را به دست او بسپاريد، بهتر است از اين به بعد دست از اين كار برداريد؛ به منظور حفظ رابطه و نگه داشتن او حتماً نبايد خودتان را به يك خدمتكار خانگي دست آموز تبديل كنيد.

    3-داشتن علاقه ی جنسي

    كاملاً روشن است كه اگر يك رابطه، تنها به برقراري روابط جنسي محدود شود، طرف مقابل احساس مي كند كه مورد سوء استفاده قرار مي گيرد؛ اما از سوي ديگر بايد اين امر را نيز در نظر گرفت كه يك خانم زمانيكه مي بيند شوهرش در مقابل او كنترل خود را از دست ميدهد و ابزار علاقه مي كند انگار دنيا را به وي داده اند. اگر همسر شما شاغل است و شب هنگام پس از يك روز سخت كاري و سرو كله زدن با ارباب رجوع و همكاران او را در خانه مي بينيد هيچ چيز جز معاشقه نمي تواند او را خوشحال كند؛ اين امر سبب مي شود كه او خودش را در راس تمام شادي هاي جهان قرار دهد. اگر او شغل حساس و با ارزشي دارد و در سمت مهمي قرار دارد، بهتر است شما شروع كننده ارتباط جنسي باشيد. اين امر به او اجازه مي دهد كه با خيال راحت از رابطه خود لذت ببرد.

    4- مستقل بودن

    شايد هميشه خانم ها به اين دليل كه همسرشان ادعا مي كنند سرشان بيش از اندازه شلوغ است، به آنها توجه كافي مبذول نمي دارند، وقت زيادي را در محل كار خود سپري مي كنند و يا با دوست هاي خود خوش گذراني مي كنند، ناراحت مي شوند. بايد توجه داشت باشيد كه اگر مي خواهيد همسرتان در كنارتان باقي بماند، بايد مانند يك پرنسس با او رفتار كنيد؛ اما از طرف ديگر، همواره در نظر داشته باشيد كه اگر سرگرمي، تفريح و كارهاي ديگري براي انجام دادن نداشته باشيد، ممكن است خانم احساس كند كه در حال خفه شدن در رابطه است. همان اندازه كه شما در رابطه نياز به فضا داريد، خانم ها نيز از آزادي خود لذت مي برند و شديداً به آن محتاج هستند. يك مرد مستقل و متكي به نفس در نظر خانم ها از جذابيت بيشتري برخوردار مي باشد. يك مرد محتاج و بدون آرزو هاي بزرگ، براي بيشتر خانم ها هيچ گونه جذابيتي ندارد. بنابراين شما مجاز هستيد كه با دوستان مختلف خود قرار ملاقات بگذاريد و شغل و سرگرمي مخصوص به خودتان را داشته باشيد.

    5- حسود بودن

    حسادت يكي از احساسات قوي به شمار مي رود. هر چند انسان ها نمي توانند ميزان دقيق حسادت خود را كنترل نمايند، اما مقدار كمي حسد، آن هم به طور گاه گاه و اتفاقي، به راحتي مي تواند حس جاذبه شما را در نظر او افزايش دهد. اگر شما نسبت به مردهايي كه با اوصحبت مي كنند، هيچ گونه عكس العملي از خود نشان ندهيد، او تصور مي كند كه به هيچ وجه برايش ارزش قائل نيستيد، به همين دليل به دنبال كسي مي رود كه اين خلا را برايش پر كند. اگر او در مورد يك همكار مذكر خيلي صميمي و يا مربي اش بازخواست نماييد، شايد در ظاهر به شما غر بزند، اما در باطن لبخندي بر لب هايش نقش خواهد بست. توجه: زمانيكه نوبت به حسادت مي رسد، مقدار كمي از آن مي تواند مثمر ثمر واقع شود، پس در خرج كردن آن به شدت صرفه جويي كنيد. از قدرت فوق العاده آن با خبر شويد: او مي تواند عاشق مردي شود كه نسبت به دارايي هاي شخصي او حساس بوده و از آنها محافظت كند.

    6-آسيب پذيري گاه به گاه

    هر انساني دوست دارد كه احساس كند ديگران به وجود او نيازمند هستند و از آنجايي كه كمتر اتفاق مي افتد يك خانم بتواند از شوهر خود محافظت كند، بد نيست كه به او اجازه دهيد اين كار را از طريق روش هاي ديگر به شما اثبات كند. براي مثال بد نيست كه به او اجازه دهيد تا به شما گوشزذ كند نياز به جوراب هاي بيشتري داريد، يا اينكه هميشه يادتان مي رود رخت ها را به خشك شويي ببريد، و براي بستن كروات خود به كمك او احتياج داريد. شايد احمقانه به نظر برسد اما گاهي اوقات همين موارد ساده و پيش پا افتاده سبب مي شود كه او احساس بهتري نسبت به خودش پيدا كند و بيش از پيش جذب شما شود. البته اين امر بدان معنا نيست كه سعي كنيد از او براي خود يك مادر بسازيد - هر چند او از اين كار بدش نمي آيد - اما اين امر شايد جزء آخرين چيزهايي باشد كه او انتظارش را از شما دارد؛ فقط زمانيكه نياز به كمك داشتيد و احساس مي كرديد كه او مي تواند به شما كمك كند، از او درخواست همكاري كنيد. با اين كار بدون شك به او احساس قدرت، سودمند واقع شدن، و مهم بودن دست خواهد داد. اغلب مردها تصور مي كنند كه براي كشاندن خانم ها به سمت خود بايد از خودشان يك قهرمان دست نيافتني بسازند، اما اين امر صحت ندارد. مقداري نيازمندي و كمك خواستن سبب مي شود كه شما در نظر او تا حدي آسيب پذير جلوه كنيد، و در چنين موقعيتي تمام خانم ها حاضر ايستاده اند تا به داخل رابطه شما آمده و به شما كمك كنند.

    7-پنهان كردن احساسات

    شايد او هميشه اعتراض مي كند كه چرا نبايد بداند كه شما در حال فكر كردن به چه موضوعي هستيد. شايد دوست داشته باشد بداند كه در طول روز و در محل كار براي ما چه اتفاقاتي رخ داده، شايد هميشه از شما بخواهد تا در مورد همه چيز با او صحبت كنيد، و به اصطلاح سفره دلتان را براي او باز كنيد تا بتواند به عميق ترين نقطه از احساساتتان دسترسي پيدا كند. شما مي دانيد كه خانم ها با دوست هاي دختر در مورد جزييات تمام مسائل به خصوص در مورد نگراني هاي خود، صحبت مي كنند. به همين دليل اگر بخواهيد تمام احساست خود را در مقابل او بازگو كنيد، خيلي راحت مي تواند به شما نمره دهد. در برخي مواقع اگر كمي از او دوري كنيد و خود را كمي اسرار آميز جلوه دهيد، او علاقه بيشتري به شما پيدا خواهد كرد. نكته جالب اينجاست كه خودش به شخصه براي پيدا كردن حقيقت تلاش مي كند. خانم ها لذت مي برند تا بدون اينكه شما به آنها چيزي بگوييد، خودشان بتوانند از اسرار شما سر در بياورند. شايد آنقدرها هم كه شما تصور مي كنيد از اين كار متنفر نباشد.

    8-سرتاپاي او را وارسي كنيد

    خانم ها به اندازه آقايون دوست دارند كه ديگران آنها را به خاطر توانايي هاي ذهني و عملي شان تحسين كنند، و زمانيكه كاري را درست انجام دادند مورد تشويق قرار بگيرند؛ آنها در چنين حالتي انتظار ترفيع رتبه و تشويقي نيز دارند. اگر يك خانم با حالت جذابي صحبت ميكند دلش مي خواهد مورد توجه قرار بگيرد. البته اين امر به شرايط و كسانيكه به او توجه مي كنند هم بستگي دارد. اما زمانيكه نوبت به مردي مي رسد كه خانم دوستش مي دارد، با كمال ميل به او اجازه مي دهد كه كليه متعلقاتش را چك كند. خانم ها هم مانند آقايون از تعريف و تمجيد لذت مي برند. اگر به او توجه كنيد او واقعا خوشحال مي شود و اين خوشحالي شما را به هر كجا كه بخواهيد خواهد رساند.

    9-هميشه بهترين رفتارهايتان را رو نكنيد

    هر چند خانم ها در بيشتر موارد، زماني كه غر زدن هايشان را شروع مي كنند كاملاً جدي هستند، (به ويژه زمانيكه آشغال غذاهاي خود را روي ميز بگذاريد و يا جوراب هايتان را برنداريد) اما بايد اين امر را هم در نظر داشته باشيد كه اگر بخواهيد هميشه با او موفقت كنيد و مطابق خواسته هايش رفتار كنيد، او دلش براي خود واقعي شما تنگ خواهد شد. اين دست رفتارها به دو قسمت تقسيم مي شوند: آنهايي كه خود واقعي شما را نمايان مي سازند و آن دسته اي كه شما را به او نشان مي دهند. از آنجايي كه ما كاملاً واقف هستيم كه خانم ها نيازمند توجه هستند و همين توجه باعث جذب خانمها به آقايون مي شود، اين احتمال وجود دارد كه برخي رفتارهاي منحصر بفرد شما باعث شود تا گل لبخند را بر روي لب هاي او بنشاند و در وجود او جذابيت بيشتري نسبت به شما ايجاد نمايد. بنابراين هيچ گاه نبايد به ظاهر صحبت هاي او توجه كنيد؛ در بيشتر مواقع او شما را فقط به خاطر وجود خودتان دوست مي دارد.



    منبع:سایت ایرانیان انگلستان

  6. #576
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    قدرت تصمیم گیری را در فرزندان خود افزایش دهیم


    تصمیم گرفتن دارای معانی ضمنی متفاوتی می باشد. ما تصور می کنیم که تصمیم گرفتن تنها در لحظات حساس و مهم زندگی انسان معنا پیدا می کند و در لحظات کوچک و کم ارزش تر از هیچ شانی برخوردار نمی باشد...

    یـکـی از گـفــته های معروف دونالد ترامپ از این قـرار است:
    "من فقط تحت تاثیر فردی قرار می گیرم که توانـایی تصمیم گرفتن داشته باشد." حتی اگر تصمیم عاقلانه ای هم اتخاذنـشـود حـداقـل ایـن جــرات را به خرج داده که تصمیم بگیرد.بـیـشتر افـراد دانـش درستـی نسـبـت به توانایی های خودبرای تصمیم گرفتن ندارند.
    تصمیم گرفتن دارای معانی ضمنی متفاوتی می باشد. ما تصور می کنیم که تصمیم گرفتن تنها در لحظات حساس و مهم زندگی انسان معنا پیدا می کند و در لحظات کوچک و کم ارزش تر از هیچ شانی برخوردار نمی باشد. توانایی تصمیم گیری و دارا بودن اطمینان خاطر در تصمیمات از وظایف هر پدر و مادر، کارمند و هر عضو مسولیت پذیر جامعه به شمار می رود. در طول یک روز عادی ما چندین بار با شرایطی مواجه می شویم که تصمیم گیری در آنها لازم است و این امر مکررا ادامه دارد. ما انتخاب می کنیم که چه لباسی بر تن کنیم، چه چیزی بخوریم، برنامه روزانه خود را طرح ریزی می کنیم و ... بسیاری از افراد این امور را ناآگاهانه انجام می دهند و اصلا متوجه نیستند که در حال تصمیم گرفتن می باشند.
    برای عده ای از افراد طریقه تصمیم گیری و اعتماد به تصمیم هایی که اتخاذ نموده اند، امری غریزی به شمار می رود. این دسته از افراد به طور خدادادی از توانایی های بالایی در تصمیم گیری برخوردار هستند. در مقابل بعضی از افراد نیز هستند که به هیچ وجه از توانایی تصمیم گیری برخوردار نمی باشند. برای این دسته از افراد حتی کوچکترین تصمیم گیری ها کاری بس دشوار و آزار دهنده به شمار می رود.
    ● علائم عدم توانایی در تصمیم گیری
    معمولا به کودکانی که خود را درگیر تصمیم گیری می نمایند، مارک ایرادگیر می چسبانیم و تصور می کنیم که نگهداری از این کودکان به این دلیل که فقط به دنبال جلب توجه بزرگترها هستند، اندکی مشکل به نظر می رسد. مادر و پدرها باید کمی نگران فرزندانی باشند که حتی توانایی ندارند نهار مورد علاقه شان را انتخاب کنند و یا نمی دانند در کدام قسمت از ماشین بنشینند. نا مطمئن بودن کودکان در تصمیم گیری و دمدمی بودن آنها خون معلم ها را به جوش می آورد. بعضی از کودکان هستند که حتی نمی دانند باید با کدام مداد بنویسند و چه کتابی را بخوانند.
    بسیاری از جوانان و حتی بزرگسالان در نحوه چیدمان مبلمان اتاق نشیمن با مشکل مواجه هستند، برای خرید یک دست کت شلوار ساعت ها و چه بسا روزها وقت صرف می کنند و در آخر هم به هیچ نتیجه ای نمی رسند. این در حالیست که سایرین تصمیمات مهمی را در مورد زندگی جوامع بشری اتخاذ می کنند. معمولا افرادی که به عدم توانایی در تصمیم گیری دچار هستند تا سنین بزرگسالی متوجه این معضل نمی شوند و تصور می کنند که فقط توانایی رسیدن به آرزوهایشان را ندارند.
    ● محیط اطراف عامل مهمی در تصمیم گیری به شمار می رود
    به این دلیل که توانایی تصمیم گیری معمولا جزء خصوصیات ذاتی انسان ها به شمار نمی رود، ما باید به فرزندان خود آموزش دهیم که چگونه می توانند خود را با شرایط مختلف وفق داده و ارزیابی درستی از آنها داشته باشند. آنها باید بتوانند نیازهای خود و تصمیم مورد نظرشان را تشخیص دهند و قادر باشند تا از میان چند گزینه معقول ترین را انتخاب کنند.
    نباید تصمیم های کودکان در خانه به غذا، لباس و اسباب بازی محدود شود. اگر بتوانیم این گزینه ها را افزایش دهیم، خوب بالطبع حس کنجکاوی و در نتیجه اعتماد به نفس در تصمیم گیری را در آنها افزایش داده ایم.
    کودکی که نمی تواند در مورد صبحانه اش تصمیم بگیرد، به طور قطع در آینده با مشکل مواجه خواهد شد. او نمی تواند از بین کره، پنیر و مربا یکی را انتخاب کند پس در آینده چگونه می خواهد در مواجهه با مشکلات زندگی جان سالم به در برد.
    با فراهم آوردن راهنمایی های آموزنده، حق انتخاب های سازنده، و شرایط منطقی شما می توانید قدرت تصمیم گیری در فرزندان خود را افزایش دهید. با شروع کردن انتخاب هایی نظیر غذای مورد علاقه برای صبحانه و یا لباس مورد علاقه برای رفتن به مدرسه، کودک شما کم کم با مقوله تصمیم گیری آشنا می گردد و رفته رفته با آن اخت میگردد. پیشنهاد کردن چند غذا، لباس و یا کتاب مختلف کودک را هدفمند می سازد و از رویارویی با چند گزینه مختلف احساس سردرگمی نمی کند.
    شاید هل دادن کودکان به سمت تصمیم گیری اندکی دشوار به نظر رسد، اما باید سعی کنید که آنها را وادار به این کار کنید. چند لباس مختلف را پیش روی او قرار دهید و سپس سعی کنید که او را ناخودگاه به تصمیم گیری وادارید. او می تواند هر کدام از لباس ها را که نمی پسندد به ترتیب از دور خارج کند تا به هدف موردنظر دست پیدا کند، و یا می تواند ویژگی های لباس مورد علاقه اش را مطرح کند تا از این طریق سریعتر به نتیجه پایانی نزدیک شود.
    اگر کودک شما تصمیم خطرناک و مخربی را گرفت او را محدود نکنید. اجازه دهید با عواقب احتمالی آن روبرو شود. اگر تصمیم گرفت که به دلیل سیر شدن بقیه غذایش را نخورد پس بنابراین جایی برای دسر هم نخواهد داشت. اگر لباس مورد علاقه برادرش را بر تن می کند، باید خودش آنرا بشوید و از این بابت از برادرش عذر خواهی هم بکند.

    ● افزایش اعتماد به نفس
    یکی از مهمترین نکات در هنگام تصمیم گیری دارا بودن اعتماد به نفس بالا است. اگر فرزند شما به توانایی هایش در مورد کاری که انجام می دهد، اطمینان نداشته باشد، هیچ گاه قادر نخواهد بود که به منظور تصمیم گیری مسائل مختلف را مو شکافی کند.
    باید از توانایی های کودک خود پشتیبانی کنید و او را به خاطر تصمیم گیری هایش تشویق نمایید؛ چنین کارهایی به عنوان ابزاری برای بالا بردن اعتماد و اطمینان در کودک شناخته می شوند. عباراتی نظیر: " انتخاب بلوز آبی کار بی نظیری بود" یا " انتخابت برای خوردن نان و پنیر برای صبحانه واقعا عالیه،" اطمینان خاطر دوباره ای را در ذهنشان بیدار می سازد که: آری، آنها هم قادر به تصمیم گیری هستند.

    ● تمرین و تکرار
    اگر می خواهید فرزندانتان کاملا مطمئن باشند، باید به آنها اجازه داده شود که تصمیمات مختلفی در مورد موضوعات متفاوت بگیرند. یک فرد کم سن و سال باید متوجه شود که در هر لحظه از زندگی باید تصمیم های مهمی بگیرد. انتخاب هایی نظیر اینکه با چه کسی در داخل حیاط بازی کنم، برای صبحانه چه بخورم؛ همه و همه از مواردی هستند که پایه تصمیم های مهم تری را که او قرار است در آینده برای زندگیش بگیرد را طرح ریزی می کنند.
    برای او خاطر نشان سازید که سوال کردن و کمک خواستن در مواقع حساس بلامانع است. اما در عین حال باید تنها بر اساس عقاید و اعتقادات خود عمل کند. برایش روشن کنید که هر روز تصمیم های زیادی می گیرد و تمام آنها به عنوان تمریناتی برای آمادگی که برای سال های آتی لازم دارد، به شمار می روند.

    ● انتقاد مکرر
    زمانی که کودک بالاخره تصمیم خود را می گیرد و برای بیان آن از سمت اتاقش به سوی شما می آید، اگر مکررا از او ایراد بگیرید و کارهایش را به چشم یک منتقد نگاه کنید، مسلما اعتماد به نفس خود را از دست می دهد و شما نیز از هدف اصلی خود که همان ایجاد اطمینان در تصمیم گیری است، دور خواهید شد.
    به نقاط مثبت تصمیم او نگاه کنید، و انگشت خود را فقط بر روی اشکالات و کاستی های قضیه نگذارید. از عباراتی از این دست استفاده کنید: "بذار یک انتخاب دیگه داشته باشیم" یا " نظرت در مورد یک انتخاب دیگه چیه؟" او را به خاطر تصمیمش تشویق کنید، اما در عین حال زیرکانه او را به سمت انتخاب مجدد رهنمون سازید.



    سازمان آموزش و پرورش استان خراسان

  7. #577
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    زندگی شادی داشته باشید


    هـر روز که مـی گذرد، نشستـه ایم و شـاهـد هستـیم کـه چطور زندگیـمان بــدون اینکه رضایتی از آن داشته باشیم، سپری میشود. اکثر آدمـها زندگی هایی پرفشار و مشغله دارند، و نگران این هستند کـه مبـادا کـاری کـه لازم بوده را بـرای آینـده شـان انجام نداده باشند، فرزندانشان را بـزرگ مـی کنـنــد، و با کار و درس و چیـزهـای دیـگر خـودشـان را خسته می کنند. بـرای شـما هـم آشناست؟ اگر این حرف هابرای شما هم آشناست، فقـط بـه ایـــن خاطر است که افـراد زیـادی چنــین سبـــک و شیوه ای برای زنـدگی خـود انتخاب کرده اند. اما چه مــوقع می رسد که بتوانید زندگی شاد و سرخوش داشته باشیـد و خـوشبخـت و راضــی بـه راهتان ادامه دهید؟

    تنها راهی که از طریق آن می توانید زندگی شاد و راضی داشته باشید، زمانی است که شروع به انجام کارهایی کنید که دوست دارید و از آن لذت می برید. درست است، در ظاهر خیلی ساده به نظر برسد، و اگر بتوانید خودتان را در راس اولویت های زندگیتان قرار دهید، حتماً هم ساده خواهد بود. خیلی از آدم ها خودشان را فراموش می کنند، و تصور می کنند اگر مدت زمانی را هم وقت رسیدگی به وجود خودشان بکنند، خودخواه به نظر خواهند رسید. بله، مراقبت از دیگران و رسیدگی به کارهای مهمی که در زندگی اتفاق می افتد، خیلی خوب است، به شرطی که به خاطر این کارها و دیگران، خودتان را فراموش نکنید و موجودیت خودتان را نادیده نگیرید. کشف کنید که واقعاً که هستید و به چه چیزهایی علاقه دارید و چه چیزهایی برایتان مهم است. زندگی خوشبخت یکدفعه ای اتفاق نمی افتد، بلکه نیاز به برنامه ریزی و دنبال کردن آن برنامه ها دارد. خیلی از افراد از برنامه ریزی و ایجاد هدف در زندگیشان خودداری می کنند چون می ترسند که شکست بخورند یا از متعهد شدن به آن برنامه بیم دارند. فکر می کنند با نوشتن این برنامه ها روی کاغذ مجبور می شوند به اجبار و فشار آن کارها را انجام دهند. اینجاست که باید اهمیت کارهای زندگیتان را ارزیابی کنید. چه چیز برای شما اهمیت بیشتری دارد؟ کم کردن یک مقدار وزن؟ گرفتن مدرک تحصیلی؟ گذراندن وقت بیشتر در کنار خانواده؟ دلیل آن هر چه که باشد، سعی کنید آنها را روی کاغذ بیاورید. ممکن است تصور کنید که یک یادداشت برداری ذهنی از هدف هایتان کافی باشد، اما مطمئن باشید با اینکار فقط خودتان را در معرض ناامیدی و شکست قرار خواهید داد. با نوشتن آنها، خودتان شاهدی عینی برای هدف هایتان خواهید شد.

    تعیین فرجه و مهلت برای این هدف ها راه بسیار عالی برای اطمینان یافتن از انجام آنها خواهد بود. با تعیین فرجه های واقع گرایانه، از بروز دلسردی و ناامیدی جلوگیری کنید. برای مثال، اگر قصد داشتید 5 کیلو از وزنتان را کم کنید، یک هفته برای آن وقت نگذارید. در اینمدت زمان کم فقط خودتان را شکنجه خواهید داد و وقتی هفته به پایان برسد و ببینید که نتوانسته اید به هدفتان دست پیدا کنید، دلسرد و ناامید خواهید شد. و به خاطراین شکست ممکن است کلاً از وزن کم کردن دست بکشید و همه اینها به این دلیل است که فرجه تان غیرواقع گرایانه بوده است. زمانی در روز وقت گذارید و نگاهی به اهدافتان کنید و به خودتان خاطرنشان کنید که چقدر این اهداف برای شما مهم است. از خودتان بپرسید که چرا این هدف ها برای شما اهمیت دارد؟ دانستن اینکه چیزی مهم است کافی نیست باید از دلیل پشت این اهمیت هم آگاهی داشته باشید تا ذهنتان آنها را واضحتر و آشکارتر ببیند و بفهمد که چرا رسیدن به هدف اینقدر اهمیت دارد.

    اگر می خواهید زندگی شاد و با رضایت خطر داشته باشید، باید دور بهانه تراشی را خط قرمز بکشید. خیلی از افراد ادعا می کنند که هدف های زیادی در سر دارند و فقط وقت کافی برای دست یافتن به آنها را ندارند. دست از بهانه تراشی بردارید. شما تنها کسی هستید که میتوانید در زندگی خودتان تفاوت ایجاد کنید و مطمئناً همه ما زندگی هایی پرمشغله داریم که با کار و خانواده سرگرممان کرده است. اما همه این کارها هر چه که باشد محال است که 24 ساعت شبانه روز شما را به طور کامل از آنِ خود کرده باشد. پس اگر چیزی واقعاً برایتان مهم باشد، حتماً می توانید وقت کافی برای آن کنار بگذارید. می توانید با جایگزین کردن این کار با کاری که اهمیت کمتری برایتان دارد این کار را انجام دهید. مثلا اگر ادعا می کنید که وقت کافی برای رسیدن به هدف های مهم زندگیتان را ندارید، شاید وقتش رسیده است که نگاهی به طریقه گذراندن زمان خود بیندازید. اگر زمان زیادی را صرف کار و درس می کنید و بعد زمان زیادی را صرف کارهای عادی روزمره و خانواده می کنید، با بقیه روزتان چه می کنید؟ اگر وقت زیادی را صرف تماشای تلویزیون می کنید، بهتر است که زمان آن را کمتر کنید و در عوض در آن ساعات به کلاس ورزشی که خیلی وقت است به آن فکر می کنید بروید (یا هر هدف دیگری که در ذهنتان است).

    گذاشتن خود در جای بالاترین اولویت زندگیتان اصلاً کاری خودخواهانه نیست. برای موفق شدن در جوانب مختلف زندگی، اینکار اجباری است. اگر خودتان شاد و راضی نباشید، زندگیتان هم شاد و رضایت بخش نخواهد بود، چون این شما هستید که تمام اوقات پر استرس و ناراحت خواهید بود. ممکن است آگاهانه پا روی نیازها و امیالتان بگذارید، اما ذهن ناخودآگاهتان، شما را فراموش نکرده است و بطور مداوم طی لحظات پراسترس، فشار، عصبانیت، ناراحتی، ناامنی و شکست، به شما یادآوری می کند.

    به ندای درونیتان گوش کنید و خودتان بهترین دوست و حامی خود باشید. هیچکس برای خوسبخت شدن شما اقدامی نمی کند، پس قدرت و انگیزه لازم برای ان کار را خودتان پیدا کنید. هر کاری کهب خواهید را می توانید انجام دهید، و وقتی تواسنتید به خودتان نزدیک شوید، خواهید فهمید که چقدر توانمند هستید. نه تنها این چیزها را می فهمید، بلکه خودتان را بیشتر و بیشتر دوست خواهید داشت و زندگی شاد، سرخوش و توام با خوشبختی خواهید داشت.


    منبع:سایت مردمان

  8. #578
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    11 دست از بهانه جويي برداريد

    آيا شما هم از آن دسته افراد هستيد که براي خطاها و ضعف هاي خود بهانه تراشي مي کنند؟ اگر اينطور هستيد، ديگر زمانش رسيده که دليل آن را بفهميد و در پي رفع اين عيب باشيد. اين عادت ممکن است تاثيرات متفاوتي بر ديگران داشته باشد، مي تواند باعث عدم اطمينان و اعتماد آنها به شما شود، يا اينکه از نظر آنها فردي پارانويي و ظنين به خود تلقي شويد. البته ممکن است شما در جنبه هاي کاري، شخصي و خانوادگي، فردي محکم، رک و محترم باشيد، اما اگر هميشه نقص ها و کمبودهاي خود را با بهانه تراشي بپوشانيد، تاثيري منفي بر سايرين خواهيد گذاشت. راه حل اين مشکل تحت کنترل خودتان است. ديگر زمانش رسيده که اين عادت بهانه تراشي را دور بريزيد.


    بهانه هايتان را بشناسيد
    مي دانيد که اگر کسي شما را با بهانه تان روبرو کند، حتي به حالت شوخي، برايتان دردسرساز مي شود. بدتر اينکه ممکن است اعتماد خود را از دست بدهند و ديگر به حرف هايتان اطمينان نکنند. شما را به عنوان فردي که به قول هاي خود عمل نمي کند، تقصير را بر گردن ديگران مي اندازد و مسئوليت خطاهاي خود را برعهده نمي گيرد، بشناسند. شما را فردي تصور خواهند کرد که هميشه کارها را به تعويق مي اندازيد و با اينکه مي دانيد از عهده انجام کاري برنمي آييد، مسئوليت آن را مي پذيريد. ديگر کسي روي شما حساب نخواهد کرد. دوستان و همکارانتان اگر بخواهند از کسي در خواست کمک کنند، شما را آخرين نفر قلمداد خواهند کرد. مطمئن باشيد ديگر زمان تغيير فرا رسيده است. بايد اطمينان اطرافيان را دوباره جلب کنيد. «علت اصلي مشکلاتي که در آن گير مي افتيد، فقط خودتان هستيد.»

    اهداف شما
    براي برگرداندن نظر اطرافيان و جلب اعتماد آنها به خودتان، بايد تلاش کنيد تا خصوصيات بهانه تراشي خود را کنار بگذاريد. اهداف شما براي تغيير بايد چنين باشند:
    - جلب احترام ديگران و منع آنها از سو» استفاده کردن از شما.
    - تغيير دادن تصور ديگران از شما به عنوان فردي ضعيف به فردي محکم.
    - افزايش حس اعتمادبه نفس و غرور خود.
    - بهانه تراشي ديگر کافي است...

    از بين بردن عادت بهانه تراشي

    ديگر دوران بهانه تراشي هايتان به سر آمده است. اين 10 قدم را با ما دنبال کنيد تا اين عادت را از خود دور کنيد.

    1 ) با واقعيات روبه رو شويد: مثل همه عادت هاي ديگر، اولين قدم براي ترک آن اين است که بفهميد دچار اين مشکل هستيد. کار را عقب نيندازيد و فکر نکنيد مشکل تان به خودي خود برطرف مي شود. خانواده و دوستانتان ديگر بهانه هايتان را قبول نمي کنند، خودتان هم بايد همين کار را بکنيد.

    2 ) بر خودتان چيره شويد: به خاطر اينکه هيچوقت نخواسته ايد براي بهانه تراشي هايتان خود را مسئول بدانيد، تصور مي کرده ايد که سايرين با شما چپ افتاده اند. اما ديگر بايد اين تصورات را کنار بگذاريد. هميشه افرادي وجود دارند که با شما موافق نباشند، بناحق از شما انتقاد کنند، يا اينکه به شما بي احترامي کنند. اما سعي نکنيد برايشان بهانه تراشي کنيد تا به آنها بفهمانيد که اشتباه مي کنند. با اينکار فقط همه چيز را بدتر مي کنيد.

    3 ) آنچه در توانتان است انجام دهيد: اگر خودتان را به کارهايي محدود کنيد که از عهده انجام آنها برمي آييد، ديگر نيازي نيست که بعدها به خاطر قصور و کم کاري خود بهانه تراشي کنيد. وقتي کاري به شما پيشنهاد مي شود براي قبول کردن يا نکردن آن هميشه رک و رو راست باشيد. اگر فکر مي کنيد قادر به انجام آن نيستيد، هيچ اجباري به قبول آن نداريد.

    4 ) صادق باشيد: بهانه تراشي نيز به اندازه دروغگويي استرس زاست. به اين علت که بايد به ياد داشته باشيد که براي افراد مختلف دقيقا چه بهانه اي آورده ايد. صادق باشيد و خودتان را از شر اين استرس ها راحت کنيد. با بهانه تراشي هم خودتان و هم اطرافيانتان را در وضعيتي نامطمئن و ناراحت قرار خواهيد داد.

    5 ) شکايت کردن را کنار بگذاريد: مطمئن باشيد انتقاد کردن بيجا و يکسره از اطرافيانتان باعث بالا بردن ارج و قرب خودتان نمي شود. از شانه خالي کردن و در رفتن از زير بار مسئوليت ها دست برداريد و سعي نکنيد خطاهاي خود را به گردن اين و آن بيندازيد. هر روز تاثيرات منفي بهانه تراشي را به خود متذکر شويد و خود را به سمت تغيير رهنمون کنيد.

    6 ) حرف بزنيد و بعد ديگر دهانتان را ببنديد: ياد بگيريد که چطور بدون اينکه کيلومترها عذر و بهانه براي طرفتان رديف کنيد، از او معذرت خواهي کنيد. اگر سالگرد ازدواجتان را فراموش کرده ايد، بهانه نياوريد و کوتاهي خود را بپذيريد. آلبرت شوايتزر مي گويد: «آدم ها بايد دست از انداختن تقصيرات و کوتاهي هاي خود به گردن محيط اطرافشان بردارند و ياد بگيرند چطور مسئوليت هاي شخصي خود را با اعتقاد و ايمان بپذيرند.»

    7 ) انتقادپذير باشيد: اشتباهات، خطاها و کوتاهي هاي خود را به گردن بگيريد، اما اجازه ندهيد منتقدان و ايراد گيران اعتمادبه نفس شما را از بين ببرند. وقتي درحال ترک عادت زشت بهانه جويي خود هستيد، اجازه ندهيد کسي شما را دوباره مجبور به بازگشت به آن عادت ناپسند کند. وقتي کسي از شما انتقاد مي کند، از او بخواهيد در مورد آن بيشتر توضيح دهد. به جاي بازگشت دوباره به گذشته، به دنبال راه هاي اصلاحي براي آينده تان باشيد.

    8 ) دوستي مشابه خود پيدا کنيد: با يکي از دوستان نزديک يا همکارانتان که او هم مشکلي شبيه به شما دارد، براي ترک اين عادت شرط بندي کنيد. در اين صورت رغبت بيشتري براي ترک عادت خود پيدا خواهيد کرد و علاوه بر آن کسي را داريد که وقتي خواستيد کارهاي گذشته تان را دوباره از سر گيريد، به شما تذکر دهد.

    9 ) با خود قرارداد ببنديد: اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را با آخرين مهلت دستيابي به آنها، در جايي بنويسيد. قرارداد را تاريخ زده و امضا» کنيد و از شاهدي هم بخواهيد که پاي آن را امضا» کند. وقتي اهدافتان را به صورت نوشته ببينيد، تاثير بيشتر و عميق تري بر شما خواهد داشت، به خصوص اينکه کسي هم پيوسته بر اعمال و رفتارهاي شما نظارت داشته باشد.

    10 ) طلب همکاري کنيد: به جاي اينکه وقت و انرژي خود را صرف ساختن عذر و بهانه کنيد، به دنبال راه حل باشيد. اگر هر روز دير به اداره مي رسيد، از دوستتان بخواهيد که صبح ها شما را بيدار کند. اگر دوستانتان گله مي کنند که هميشه نيم ساعت ديرتر به مهماني ها ميرسيد، به جاي بهانه تراشي، با شوخي و خنده به آنها بگوييد که نيم ساعت زودتر دعوتتان کنند. حتي اگر لازم باشد به افراد متخصص مراجعه کنيد تا شما را براي ترک اين عادت ياري دهند.

    ديگر هيچ بهانه اي نياوريد!
    صحت و سلامت شما جز» وظايف و مسئوليت هاي خودتان است. خودتان مي توانيد انتخاب کنيد، مي توانيد فردي بهانه تراش باشيد که مسئوليت هيچ کاري را بر عهده نمي گيرد و تقصيرها را بر گردن ديگران مي اندازد و ديگران هيچ اعتمادي به او ندارند، اما مطمئنا با صداقت، انگيزه و اعتمادبه نفس، شادتر و سالم تر زندگي خواهيد کرد. نحوه برخورد شما با اتفاقات پيرامونتان يکي از عوامل شکل دهنده در تصور و نظر اطرافيانتان درمورد شما است. براي تغيير تصوير ذهني ديگران از شما هيچوقت دير نيست. به همه نشان دهيد که مي خواهيد تغيير کنيد و اين عادت بد را کنار بگذاريد. سعي کنيد حس اعتماد آنها را دوباره به خود جلب کنيد. به جاي بهانه تراشي، به دنبال راه حل باشيد. درست است که ترک عادت وقت و انرژي زيادي مي برد، اما مطمئن باشيد ارزشش را دارد.

  9. #579
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    اضطراب - آگاهی وسلامتی


    نويسنده : سید رحیم گشتی-کارشناس روان شناسی بالینی

    اگر دچار اضطراب هستید قبل ازخواندن متن زیر لازم است بدانید که ؛شما تنها نیستید!
    زیراهر کس در طول زندگی خود ترسها ونگرانی هایی داشته و آنرا تجربه کرده است.بعبارتی می توان پذیرفت همه مردم در زندگی آن راتجربه کرده اند .اضطراب و تنش های همراه آن اگر سبب برانگیختگی افراد شود و راههای جدید مقابله با معضلات ومشکلات زندگی را به آنها بیاموزد می تواند انطباقی باشد.هر چند دراین صورت نیز ممکن است مشکلاتی را سرراه آنها قراردهد.


    عدم آگاهی افراد وتبلیغات کافی سبب شده که مردم از شنیدن واژه «اضطراب » نیز مضطرب شوند وتصور کنند نباید هرگز در زندگی و رویارویی با موقعیت هایی که در آن قرار می گیرند اضطراب داشته باشند.آنها اضطراب را در هر صورت وبه هر مقدار یک بیماری خطرناک تصور می کنند.اما باید بدانیم که اینطور نیست زیرا این کاملا طبیعی است که در برخورد و مواجهه با موقعیتهای تهدید کننده و تنش زا مضطرب شویم .حتی اضطراب خفیف در بسیاری از موارد باعث موفقیت افراد هم می شود بشرطی که به خفیف بودن آن توجه نماییم وسعی نکنیم آنرا تقویت کنیم وافزایش دهیم.پس مقداری اضطراب برای پیشبرد فعالیتها لازم بنظر می رسد.آنچه آنرا بعنوان یک اختلال معرفی می کند اینست که فرد احساس اضطراب شدید و مزمن را حتی در غیب علت واضح , از خود نشان دهد.

    خلق مضطرب را بايد نشانه اصلي اين سندرم دانست.اما برخي از افراد مستقيما از اين ناراحتي شكايتي ندارند.اما درآنها شكايت هاي جسمي گوناگون ديده مي شودكه درمانگر آن نشانه ها را به عنوان جزيي از سندرم اضطراب مي شناسد.
    جوهر اضطراب عبارت است از ترس غير منطقي بدون توجه خاص به چيزي يا عاملي .در« اضطراب »عموما علت مشخص وآشكاري وجود ندارد.هرچندعللي را مي توان بابررسي شرايط افراد بدست آورد.تشخيص اضطراب مرضي از اضطراب خفيف از مواردي است كه بايد بدان توجه ويژه شود.زيرا در بسياري از افراد « اضطراب » خفيف در مواقعي وجود دارد وحالتي كاملا عادي است .براي نمونه « طبيعي است اگر پيش از امتحان» حس خفيف اضطراب موجود باشد.در واقع براي پيشرفت بهتركارها وجود اضطراب به مقدار كم قابل قبول است.اما هرگاه اضطراب بقدري افزايش يابد كه بر پيشرفت كاري شخص اثر منفي بگذارد مي توان آن را مرضي تلقی كرد.بنابراين وقتي مي گویيم اضطراب داريم بايد در درجه نخست ميزان آن را مشخص نماييم.ومشخص سازيم كه آيا اضطراب موجود تا چه ميزاني باغث اختلال در زندگي روزمره شده است؟
    اضطراب شامل احساس عدم اطمینان , درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژیکی می شود و شخص مضطرب از عصبی بودن و تنش و بی قراری و تحریک پذیری شکایت می کند.


    علائم رایج اضطراب عبارتند از :
    1- عصبی بودن
    2- تنش
    3- احساس خستگی
    4- سرگیجه
    5- تکرر ادرار
    6- تپش قلب
    7- بی حالی
    8- تنگی نفس
    9- تعریق
    10- لرزش
    11- نگرانی ودلهره
    12- بی خوابی
    13- اشکال در تمرکز
    14- گوش به زنگ بودن


    چنانچه اضطراب افزايش يافته باشد ممكن است موجب بروز حمله هاي اضطراب كه ناگا ه در حين كارهاي معمولي رخ مي دهد در افراد ايجاد شود.به غير از ناگهاني وميزان وخامت حمله ها بايد زمان حمله نيز مورد نظر قرار گيرد.براي درمان اضطراب مدت حمله و زمان بروزآن اهميت دارد.زيرا در بعضي ازافراد اين حمله ها چند دقيقه و در بعضي بيش ازيك ساعت به طول مي انجامد.همچنين بايد مشخص گردد كه اين حمله آيا هر روز رخ مي دهد و يا در روز وموقعيت ويژه ايجاد مي گردد.البته بايد توجه شود در بعضي از افراد حملات اضطراب درروز رخ نمي دهد بلكه اين حملات فقط درهنگام شب آغاز مي گردد .در اين هنگام فرد از خواب بيدار مي شود و احساس مي کند در حال مردن است و مي ترسد كه قلبش از تبش باز ايستد يا تنفس اش قطع شود.( بايد توجه نماييم اين موارد حالاتي است از اضطراب شديد و هرگز رخ نخواهند داد )
    بيشترافراد مبتلا به اضطراب يك يا چند نشانه را به همراه داشته وتجربه مي كنند.همچنين باافزايش اضطراب درفرد ممكن است درجه شدت آن باعث وحشت بيمار شود كه در اين حالت وي نوميدانه از هر كسي طلب كمك مي كند.
    گذشته از حملات اضطراب ونشانه هاي آن افراد ممكن است ازواقعه اي وحشتناك ور درحال وقوع شكايت داشته باشند.در اين حالت نيز مانند حملات اضطراب » علت بخصوصي وجود ندارد.بلكه فرد به نوع بلايي كه در انتظار آن است حالت ابهام دارد و فقط در افكار خود اوست كه چنين حالت واتفاقي را انتظار مي كشد.با اين وضعييت او از حس نامطبوع ونفرت انگيز رنج مي برد .

    اين بلاها مي توانند شامل‌:
    - ار دست دادن قسمتي از سلامتي خود
    - مرگ يك از بستگان
    - برزو حادثه اي ناخوشايند براي خود يا ديگران
    و...
    باشند . تمامي اين افكار بمانند تغذيه اي است كه جهت افزايش اضطراب و باور آنچه درحال رخ دادن است ايجاد گشته است كه بايد با بكار گيري روش ها مشاوره و مهارتهاي روان شناختي به درمان آن پرداخت.

  10. #580
    کـاربـر بـاسـابـقـه jamshidjap's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    3,381

    پيش فرض

    نشانه هاي عشق ماندگار


    من در لحظه دوستت دارم

    زماني فرا ميرسد كه جمله دو كــلمه اي معروف گفته شده و احساسات سرد و بي روح موجود در آن آشكار مي گردد. هرچند گـفتن "دوستت دارم،" لـزوما جهتي صـحيح براي حـركت كـردن نـــيست. اين عبارت كوچك بايد براي زمان مناسبش كنار گذاشته شـده و نبايد همانند نقل و نبات در عروسي مرتب بالا انداخته شود.

    گفـتن اين كـه صادقانه به شريك زندگي خود علاقمنديد، ارزشش بسيـار والاتـر از ادعاي دروغين دوسـت داشتــن او مي باشد. دروغگويي همچنين ممكن است يك رابطه خوب بالقوه را به خطر بيندازد.

    اين قانون در مورد زن و مرد هر دو صادق است ، از آنـجـايي كه زوجين گاهي اوقات مايل ميگردند احساسات خود را طريق نشان دادن علايق خـود بــه ديـگري بــزرگ جلوه دهند. اين به آن معنا نيست كه برخي از زوج ها هـرگـز هـمـديـگر را دوست نخواهند داشت، بلكه منظور اين است كه نبايد گرفتار لحظات لذت بــخش كاذب و زودگذر شد و آنچه كه واقيعت دروني نيست را بروز داد.


    واقعيات را به او نشان دهيد

    از قديم گفته اند "دو صـد گفته چو نيم كردار نيست،" اين جمله در مورد روابط خانوادگي نـيـز صادق است. ما عادت ميكنيم جمله اي قديمي و تكراري را بارها و بارها بشنـويـم، اما براي اينكه آن كلمات مؤثر واقع شوند، بايد عمل خـود را نـيـز به آنها اضافه كنيم.

    پس دفعه بعدي كه به همسرتان ميگوييد كه براي شما ارزشمند اسـت، فــراموش نـكنيد كه چگونگي احساس خود را در عمل به او نشان دهيد.

    براي اين كار لازم نيست برايش گوشواره الماس بخريد. چرا كمي نوازشش نكرده و او را جايي كه هميشه دوست داشته برود، نبريد؟

    گفتن به يك زن كـه او دنـيـاي شـمـا است خيلي آسان اســت، اما آيا ثابت نمودنش هم به اين آساني است؟

    چه تعدادي از شما در اين لحظه از رابـطه تان به همسر خود مي گوييد كه براي او هر كاري انجام ميدهيد و در فـرصـت بـعـدي خــلاف جـهـت حرك كرده و جمعه شب به جاي اين كـه وقــت خود را با همسرتان سپري كنيد با دوستان خود به گردش و تفريح ميرويد؟

    يك راه ديگر براي فهميـدن ايـنكه هــمسر شما آيا واقعا همان كسي است كه ميخواهيد باقي عمر خود را با او سپري كنيد ايـن است كه مطمئن شويد داراي ديدگاهي يكسان درباره آينده ميباشيد.

    آيا هر دوي شما خودتان را چندين سال دورتر در حـال مشـاركـت براي بدست آوردن خانه اي براي زندگي و ارتقاي خانواده اي صميمي تصور ميكنيد؟ اگر به همگي سؤالات فوق به يك نحو پاسخ مي دهيد، به رابطه خود اميدوار باشيد.

    منبع: دانشنامه رشد

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •