يك شعبده ديگر در بازي با روسيه ، اين تيم، آن تيم نبود!
دور باطل تحليلهاي هميشگي فوتبال ايران ادامه دارد. درست مثل تحليلهاي سياسي يا سينمايي كه مدام حول محور جمالتي تكراري ميچرخند و به ندرت ميتوان نكته يا نگاه جديدي را در آنها يافت. منتقد بودن در اين فضا راحت ترين كار ممكن است.
شما ميتوانيد با از بر كردن حداكثر 20 جمله كليشهاي در هر يك از اين حوزهها به يك منتقد شناخته شده تبديل شويد.
انگار نه انگار كه فلسفه وجودي منتقد نور تاباندن به زواياي پنهان پديدهها و برانگيختن وسواس خالق اثر در كنار هم قرار دادن تكههاي كوچك تصوير نهايي است.
تيم ملي ايران، روسيه را در حضور اكثر اسم و رسم دارهاي فوتبال اين كشور شكست داد و سوژه جديدي را به منتقداني كه به تازگي قلمها را از مدح يا شماتت افشين قطبي معاف كرده بودند، پيشكش كرد. براي عالقهمندان سرمربي سابق چه تحليلي از اين بهتر كه ادعا كنند اين تيم همان تيمي است كه افشين قطبي ساخته بود و حاال در فاصله كمتر از دو هفته پس از پايان جام ملتهاي آسيا مشغول تماشاي محصول كار ايشان هستيم؟!
به لحاظ نفراتي كه به ابوظبي رفتند تيم، همان تيم قطبي بود. همانطور كه تيم قطبي هم از اين حيث آنچنان تفاوتي با تيم علي دايي نداشت و تيم جامجهاني 98 ايران هم كپي تيمي بود كه مدتي قبل از آن محمد مايلي كهن را به مسلخ فرستاد. اساسا تعداد بازيكنان واجد حضور در اردوي تيم ملي ايران از مرز 30 نفر تجاوز نميكند و اگر كارلوس كرش هم روي نيمكت تيم ملي بنشيند تغيير شگرفي در فهرست بازيكنان منتخب او در مقايسه با ديگران ايجاد نخواهد شد. تفاوت اصلي در استراتژي و نوع نگاه مربي است. فوتبال تاكتيك گريز ايران همواره مديون خالقيت بازيكنانش بوده و افشين قطبي در جام ملتهاي آسيا به اين واقعيت پشت كرد.
او كه در سه بازي مرحله گروهي به خوبي از عهده كار برآمده بود در حساسترين بازي خالقيت را از تيم ايران گرفت و تا قبل از آنكه كار از كار بگذرد حاضر نشد ريسك كوچك يك تعويض كم و بيش تهاجمي را بپذيرد.
گل تيم ايران در بازي با روسيه روي پاس خالقانه محمد نوري و حركت ويران كننده خلعتبري رقم خورد. اگر آن توپ در ميانه ميدان به جاي نوري به جواد نكونام ميرسيد و در جناح چپ خلعتبري آزاد و فارغ از محدوديتهاي دفاعي را نداشتيم
بيترديد چنين صحنهاي خلق نميشد. استراتژي اوليه افشين قطبي در بازي با كره جنوبي كه مبتني بر بازي با حضور سه هافبك دفاعي بود جواب مثبت داد و كره پرانرژي در حدود دقيقه هفتاد كند و سردرگم به نظر ميرسيد.
در اين لحظات همه منتظر شليك تير خالص بودند اما قطبي فقط دستهايش را در هم حلقه كرده بود و بازي را تماشا ميكرد. تيمي كه روسيه را برد تيم افشين قطبي نبود،
اين تيمي بود كه ريسك كرد و و از ترس باختن قيد پيروزي را نزد. تغيير ذهنيت بازيكن معموال پيش از تغيير بازيكن مورد توجه قرار ميگيرد. اين تيم، آن تيم نبود.
امیر وفایی
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
!