ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

[my friend]

دمت گرم مسعود جان
خيلي با حال بود

چاکرتم
یکی دیگه هم دارم
اون هم همین الان یادم افتاد
چند دقیقه دیگه میزارمش !

[my friend]

پارسال ، روز های اول اسفند ماه بود.
یکشنبه بود و زنگ آخر کلاس ، همه بچه ها کلافه شده بودیم !
چون زنگ اول دین و زندگی داشتیم ، معلمش خوب بود
زنگ دوم زبان تلخ عربی ! داشتیم.
زنگ آخر هم زنگ زیست بود ( از اون درسای آشغاله ! )

معلممون هم یه خورده مشکل داشت

بچه ها خیلی سروسدا میکردند و ما هم مثل نمیدونم چی شد یه دفعه دبیرمون جوش آورد و سر بچه ها داد زد

یه دفعه کلاس ساکت شد.
دبیرمون هم وایستاده بود و برای بچه ها رجز میخوند
یه دفعه وسط حرف هاش گفت :

زنگ میزنم 118 پلیس بیاد ببردتون

تا اینو گفت ، کلاس از شد

دبیرمون هم شد

سوتی اون به سر رسید × مخش دیگه سوت میکشید

[Man Hunter]

سلام....
الان داشتم تاپيك ميخوام سوت بزنم رو ميخوندم....
داشتم تمرين ميكردم...ديدم كم كم راه افتادم.
اصلا‘‘ حواسم نبود كه سر كلاس هستم.!!!!!!!!!!!!!!!!!1
يهو گفتم بزار يه حالي بكنيم ببينم بلدم بزنم يا نه؟
آقا.....آنچنان سوتي زدم.....كه خودم كف كردم....
بعد حال كردم..يه جندتا پشت سر هم زدم.!!!!!!!!!!!
ديدم همه دارن نگاه ميكنن به من.
منهم همچين حال كردم...يهو برگشتم...ديدم محيط اينجا به همه جا شبيه جز خونه.!!!!
ديدم استادمون بالا سرمون ايستاده و
گفت داري چيكار ميكني؟حول شدم...گفتم اين برنامه رو درست نوشتم دارم خودم رو تشويق ميكنم.....
گفت جدي؟خوب نشون بده....!!!!!!!!!!!!!!
اينو ديگه چه جوري پيجوندم بماند.....فقط تو قسمت نكات مثبت خودم....بايد بگم....جزو نوابغ زبون بازي و پيجوندن هستم.....
يا حق

[somayeh_63]

سوتي گنده تر از اين که.....

روز 5 شنبه در حالي که همه ي فاميل جمع هستن خونه ي پدربزرگه (اعم از عمه و عمو و زن عمو و شوهر عمه و مامانو بابا و نوه ها و بقيه) و تو هم نوه ي اول خوانواده باشيو همه بهت با يه چشم ديگه نگاه کنن
وقتي بابا بزرگه نشسته بالا سر و کنارش مادربزرگه
و بقيه هم دورتادور اتاق
عمه ت مجله ي خانواده ي سبز رو بهت بده که سميه اين جدل رو بيا بقيه شو حل کن
و منم بگيرمو بلند داد بزنم چي نوشتي عمه ؟ دول!!!!!!!!!!
بعد همه چپکي نيگام کنن و عمه م غش کنه از خنده
بله اينجانب بيسواد جمع دولت رو با تلفظي اشتباه خوندم و پيش جمعيت ابروم رفت
هنوزم که هنوزه بابام چپکي نيگام ميکنه

[cool_lizard]

سر كلاس عربي بودم كه:
معلمه داشت يكي رو دعوا ميكرد كه گفت: انگار كه دارم تو گوش خر ياسين ميخونم..........يكي از بچه ها همينجوري گفت: آقا تو گوش خر ياسين خوندن يعني چي ؟...............معلم هم گفت: يعني اگه تو گوش خر سوره ياسين بخوني,هيچي نميفهمه كه نميفهمه...........منم كه تو حال خودم بودم يهو بي اراده گفتم : سوره هاي ديگه رو چي؟!!!...........يارو هم كه قاطي بود از كلاس انداختتم بيرون!!!!!!

[WooKMaN]

ممنون از دوستان كه همكاري ميكنن و سوتيهاشون رو تعريف ميكنن
اما متاسفانه بقيه دوستان كارشون شده فقط خوندن سوتي ها !!!!!!!
خواهشا دست به كار شيد

[Mishel]

Wook man من دارم سعي مي كنم از امروز بيشتر سوتي بدم تا مطلب برا اين تاپيك جور كرده باشم.

[WooKMaN]

در مورد پست قبلي:

ممنون ميشل جان
اگه اين كار رو بكني كه من رو شرمنده كردي

[saviss]

سوتي گنده تر از اين که.....

روز 5 شنبه در حالي که همه ي فاميل جمع هستن خونه ي پدربزرگه (اعم از عمه و عمو و زن عمو و شوهر عمه و مامانو بابا و نوه ها و بقيه) و تو هم نوه ي اول خوانواده باشيو همه بهت با يه چشم ديگه نگاه کنن
وقتي بابا بزرگه نشسته بالا سر و کنارش مادربزرگه
و بقيه هم دورتادور اتاق
عمه ت مجله ي خانواده ي سبز رو بهت بده که سميه اين جدل رو بيا بقيه شو حل کن
و منم بگيرمو بلند داد بزنم چي نوشتي عمه ؟ دول!!!!!!!!!!
بعد همه چپکي نيگام کنن و عمه م غش کنه از خنده
بله اينجانب بيسواد جمع دولت رو با تلفظي اشتباه خوندم و پيش جمعيت ابروم رفت
هنوزم که هنوزه بابام چپکي نيگام ميکنه

والا چه عرض کنم یاد یه جوکی افتادم که نمیشه گفت ولی سوتی از این گنده تر هم هست

[WooKMaN]

يك سوتي تصويري از من :

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

پست شماره 2 رو نگاه كن