حالا من طبع شعر ندارم چيكار كنم ؟![]()
حالا من طبع شعر ندارم چيكار كنم ؟![]()
سلام . مخلص آقا علي هم هستيم
با شعر آقا يا خانم " كوير " ادامه ميديم
هركس و بيشتر دوست داري
زودتر دلت و ميشكنه
اوني كه فكر نمي كني
آتيش به قلبت مي زنه
...
هر کس که گفت خاک در دوست توتیاستنوشته شده توسط farid007
گو این سخن معاینه در چشم ما بگو
آنکس که منع ما زخرابات می کند
گو در حضور پیر من این ماجرا بگو
گر دیگرت بر آن در دولت گذر بود
بعد از ادای خدمت و عرض دعا بگو
هر چند ما بدیم تو ما را بدان مگیر
شاهانه ماجرای گناه گدا بگو
بر این فقیر نامه آن محتشم بخوان
با این گدا حکایت آن پادشا بگو
جانها ز دام زلف چو بر خاک می فشاند
برآن غریب ما چه گذشت ای صبا بگو
جان پرورست قصه ارباب معرفت
رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو
منم مشاعره رو ادامه ميدم :
و ميازار موري كه دانه كش است !!!!!!!!!!!!!!!!!
تا خون در رگ ماست خميني رهبر ماست
![]()
![]()
![]()
![]()
نفس خروس بگرفت كه نوبتي بخواند
همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابي
نفحات صبح داني ز چه روي دوست دارم؟
كه به روي دوست ماند كه بر افكند نقابي![]()
سلام
دوستان گرامي رعايت كنيد خوب اين چه وضع مشاعر ه است ؟
با شعر " رويا خانوم " ادامه ميديم ...
وقتي دستات تو دستمه
يه بوسه از تو بسمه
بلايي نبينه چشماي تو
چشات چراغ قصرمه
مردم هرچي مي خوان بگن
من عاشقم ... دوست دارمت
ميون خونه ي دلم فقط تو رو ميذارمت
تا دست بر اتفاق بر هم نزنيم
پايي زنشاط بر سر غم نزنيم
خيزيم و دمي زنيم پيش از دم صبح
كاين صبح بسي دمد كه ما دم نزنيم
خيام
سلام
ما كه يك عمره همش در به در معرفتيم
تو به ما محل نذاشتي ولي باز تو كفتيم
ما هنوز تو كفتيم ولي تو بيخيال شدي
واسه ي اين دل من آرزويي محال شدي
...
يار دستمبو به دستم داد و دستم بو گرفت
ني ز دستمبو، كه دستم بو ز دست او گرفت
پيوست: دستمبو= دستمال
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)