نی دولت دنیا به ستم می ارزد
نی لذت مستی اش الم می ارزد
نی هفت هزار ساله شادی جهان
این محنت هفت روز غم می ارزد
نی دولت دنیا به ستم می ارزد
نی لذت مستی اش الم می ارزد
نی هفت هزار ساله شادی جهان
این محنت هفت روز غم می ارزد
دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی
پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا
ای دوست دل از جفای دشمن درکش
با روی نکو شراب روشن درکش
با اهل هنر گوی گریبان بگشای
وز نا اهلان تمام دامن درکش
شرح شكن زلف خم اندر خم جانان
كوته نتوان كرد كه اين قصه دراز است
------------
چه قدر امشب حالم بده.
سایه ،فرانک،مژی ؟؟؟آیا کسی هست مرا یاری دهد![]()
تا کی بود این جور و جفا کردن تو
بیهوده دل خلایق آزردن تو
تیغست به دست اهل دل خون آلود
گر بر تو رسد خون تو در گردن تو
تکيه گه تو حق شد نه عصا
انداز عصا وان را يله کن
فرعون هوي چون شد حيوان
در گردن او رو زنگله کن
نشان عهد و وفا نيست در تبسم گل
بنال بلبل بيدل كه جاي فرياد است
تو بدری و خورشید ترا بنده شدست
تا بندۀ تو شدست تابنده شدست
زانروی که از شعاع نور رخ تو
خورشید منیر و ماه تابنده شدست
عزيز راه دورم...بي توچه سوت و کورم...بي تو به مفت مي ارزم...
به دنيازير قرضم...قربونت برم الهي...شاپرک سفِِِِِيدم...روزنه اميدم...خورشيد دل طلايي....قصيده رهايي...حالا که حرف دل و راه دلامون يکي شد...آسمون پرستاره شبهامون يکي شد....هر چي که دارم مال تو...باقي عمرم مال تو...شعراي عاشقونم اگه نمردم
مال تو....
مال و منالي ندارم....اما ستاره ها رو هر چي شمردم مال تو...
توي قمار زندگي هر چي که باختيم مال من...هرچي که بردم مال تو
عزيز راه دورم....
وقتی که گامهای زمين کند می شود
وقتی که عقربها نيش خود را در زمان فرو می کنند
و ماهيها در مردمک سياه شنا می کنند
خورشيد نبض گلها را نوازش می کند
ولی خارها مثل ديروز دستهای تو را زندانی کرده اند
از اين خرد شدن لحظه ها زير چنگک دهليزهای فکر نبايد ترسيد
بايد زمان را با منجنيق به ورای ابديت پرتاب کرد
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)