تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 576 از 640 اولاول ... 76476526566572573574575576577578579580586626 ... آخرآخر
نمايش نتايج 5,751 به 5,760 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #5751
    M Ơ Ɗ Є Ʀ ƛ Ƭ Ơ Ʀ VAHID's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    "فروم" ها خانه دوم ما
    پست ها
    10,149

    پيش فرض





    رد می شوی
    ازکسی که تمام تو شد
    بعد از نوازش دستانی
    که طعم یلدا بود
    انگار همان روزها حالمان
    خوش بود
    روزهایی که
    سهم فردا بود............
    تقویم روزهایی شده ای
    که با تو زنجیرند
    تقدیر چشمهایی شده ای
    که بی تو می میرند .......
    سهم من و تو
    از هم
    چه اندک بود
    شبیه عمر لاله ها
    پوچ و بد فرجام ......
    بیاو نفس تازه کن در احوالم
    که روزها بی تو شب
    و
    شب ها بی تو
    غرق تاریکی است
    راستی
    بعد تو غزل نمی گویم
    واژه ها مبهمند وتکراری
    غزلم
    من دلم پیش تو ست
    تو دلت با کیست ........؟

  2. 6 کاربر از VAHID بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #5752
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2004
    پست ها
    1,448

    پيش فرض

    بسته راهِ نفســم،
    بغض و دِلم شعله ور است
    چون یتیمی که به او،
    فحــشِ پـــدر داده کسی...

    مهدی اخوان ثالث

  4. 6 کاربر از Alinho بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #5753
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض

    آیینه ها هم دروغ گو شده اند...

    این من نیستم که به من نشان میدهند...

    مرا جوان نشان میدهند ولی من کهنسالتر از این هستم...

    ... آخر دیگر توان زندگی ندارم

    خسته ام

    سالخورده تر از حتی زمین....

  6. 4 کاربر از hamid_diablo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #5754
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    از تو که دور می شوم

    کوچه که هیچ !
    گاهی اتوبان هم بن بست است


    من رودخانه ای را می شناسم
    که با دریا قهر کرد
    و عاشقانه
    به فاضلاب ریخت

  8. 3 کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5755
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    شب سردی ست و هوا منتظر باران است
    وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است
    شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من
    ماه پیشانی من دلبر بارانی من....


  10. 6 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #5756
    داره خودمونی میشه kindgirl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2009
    محل سكونت
    شهر رویاهای گم شده
    پست ها
    23

    پيش فرض



    دلـتنـگ که شـدی

    بـرای دو نفـر چـای بـریـز
    سَهـم خـودت را بنـوش
    و بگـذار سهـم ِ مـن
    بـه عـادت همـیشـگی اش
    از دهـن بیـفـتد!

  12. 2 کاربر از kindgirl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #5757
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2004
    پست ها
    1,448

    پيش فرض

    دم از بازی حکم میزنی؟
    دم از حکم دل میزنی؟
    پس به زبان قمار برایت میگویم!
    قمار زندگی را به کسی باختم که{تک}{دل}را با خشت برید...
    جریمه اش یک عمر حسرت شد...
    باخت زیبایی بود...
    یاد گرفتم از روی دل حکم نکنم...
    دل را باید {بر}زد جایش سنگ ریخت...
    که با خشت تک بری نکنند...


  14. این کاربر از Alinho بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #5758
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    تنهایی

    مثل باران پاییزی

    وسوسه ی قدم زدن است در خیابان،

    که می روی و باز میگردی، و تازه می فهمی

    خیس شده ای، تا مغز استخوان هات..

  16. 3 کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #5759
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    از این خلوت خلاصم کن...از این کابوسِ تنهایی
    اَزم دوری نکن وقتی...کنار من همین جایی

    بذار تو چشمِ هم باشیم...نِگاتو بینمون پل کن
    دارم رد می شم از برزخ...یه چند روزی تحمل کن

  18. این کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #5760
    Banned
    تاريخ عضويت
    Sep 2013
    پست ها
    323

    پيش فرض



    سنگ گور

    ای رفته ز دل ، رفته ز بر ، رفته ز خاطر

    بر من منگر تاب نگاه تو ندارم
    بر من منگر زانکه به جز تلخی اندوه
    در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم
    ای رفته ز دل ، راست بگو !‌ بهر چه امشب
    با خاطره ها آمده ای باز به سویم؟
    گر آمده ای از پی آن دلبر دلخواه
    من او نیم او مرده و من سایه ی اویم
    من او نیم آخر دل من سرد و سیاه است
    او در دل سودازده از عشق شرر داشت
    او در همه جا با همه کس در همه احوال
    سودای تو را ای بت بی مهر !‌ به سر داشت
    من او نیم این دیده ی من گنگ و خموش است
    در دیده ی او آن همه گفتار ، نهان بود
    وان عشق غم آلوده در آن نرگس شبرنگ
    مرموزتر از تیرگی ی شامگهان بود
    من او نیم آری ، لب من این لب بی رنگ
    دیری ست که با خنده یی از عشق تو نشکفت
    اما به لب او همه دم خنده ی جان بخش
    مهتاب صفت بر گل شبنم زده می خفت
    بر من منگر ، تاب نگاه تو ندارم
    آن کس که تو می خواهیش از من به خدا مرد
    او در تن من بود و ، ندانم که به ناگاه
    چون دید و چها کرد و کجا رفت و چرا مرد
    من گور ویم ، گور ویم ، بر تن گرمش
    افسردگی و سردی ی کافور نهادم
    او مرده و در سینه ی من ،‌ این دل بی مهر
    سنگی ست که من بر سر آن گور نهادم

    سیمین بهبهانی





  20. 4 کاربر از shaparak13 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •