امروز عصر سري به نمايشگاه خودرو و قطعات يدكي زدم و البته چون توي رسته كاري من بود، بيشتر به شركتهاي ساخت قطعات نگاهي انداختم( كه نسبت به سالهاي گذشته خيلي كم شده بودن) و چون تقريبا با همه اونها آشنايي داشتم، چيز جديد در كارشون نديدم.
بعد رفتم سراغ كلاسيكها كه يكي از دوستان قديمي كه عضو فعال كميته كلاسيك خوزستان بود رو اونجا ديدم كه مشغول سروسامان دادن به اوضاع و مرتب كردن برنامه ها و...بود.
كمي گپ زديم و قضيه اين بگير و ببند ها پيش كشيده شد و داغ دلها تازه شد..
ميگفت، تعداد زيادي از خودروهاي كلاسيك كه واقعا هيچ مشكلي نداشتند، صرفا بخاطر حماقتهاي بعضي از مسئولين ، در همين توقيفها در تهران صدمه شديد ديده كه با بلند كردن و يدك كشيدن با جراثقال به زير بندي و بخشهاي جلوي خودرو صدمات شديدي وارد شد، بخصوص نمونه هايي از كامارو و پونتياك كه همه ميدونين دماغه هاي فايبر گلاس اونها چقدر توي اين جور نقل و انتقالها ميتونه صدمه ببينه و تعمير اونها چقدر مشكل و پر هزينه است.
از نگرانيها و گفتگوهاي زياد جناب صالحخو با مسئولين راهنمايي و رانندگي و كساني خبر داد كه چندان دلسوزانه عمل نميكنن و فقط به صورت مقطعي حرفي زده ميشه و از ياد ميره...
و اون هم مثل من عقيده داشت كه هنوز اون انسجام لازم وجود نداره و ورود يك عده كه صرفا با ديدن اين خودروها به وجد ميان و خريداري ميكنن، بدون در نظر گرفتن شرايط نگهداري و رسيدگيهاي لازم و فني بودن و...باعث ميشه كه بعد از چند وقت اون خودرو از وضعيت استاندارد خودش خارج شده و با اون وضعيت بد موتوري و دودزا بودن و فرسودگي بدنه و...تردد كرده و باعث زير سوال رفتن بقيه كلاسيكهاي موجود در ايران بشه كه نتيجه اونهم همين برخوردهاي زشت و بي منطق هست كه ديديم.
براي اين چند روز اجازه مخصوص گرفته شده كه كلاسيكهاي بدون پلاك كه صرفا برچسب كميته كلاسيك دارن و يا با پلاك قديمي هستند بتونن تردد بكنن( براي نمايشگاه) و فعلا مزاحمتي براشون بوجود نياد.
صحبتهايي هم شده كه از اين به بعد در مراكز اسقاط خودرو حتما بايد يك كارشناس رسمي از كميته كلاسيك وجود داشته باشه تا خودروهاي خاص رو شناسايي و از اسقاط شدن اونها جلوگيري بكنه، چراكه تا حالا تعداد زيادي از خودروهاي خاص و واقعا منحصر بفرد، از روي ناداني صاحبان قبلي و مسئولين زير تيغ تيز گيوتين رفتند و نابود شدند، خودروهايي مثل مدلهاي مختلف پونتياك و كامارو از دهه 60 و 70، دوج كورنت و هورنت، فوردهاي ماستنگ مك وان، انواع وانتهاي جمس و بليزر و حتي نمونه هايي كه توي خود آمريكا واقعا كمياب و منحصر بفرد به حساب مياد، مثل سريهاي اوليه رامبلر آمريكن( كه نمونه هاي جديدتر اونها در ايران با نام آريا و شاهين مونتاژ ميشدن) و خيلي نمونه هاي ديگه( بدون در نظر گرفتن مدلهاي ديگه اروپايي و ژاپني و كشورهاي ديگه).
البته هنوز خيلي مونده تا واقعا بشه به بعضيها حالي كرد كه داستان ما و اين ماشينها چيه؟! چون گاهي چيزهايي ميشنويم كه از هر منطق و ديد واقع بينانه اي خاج هست، مثلا اين دوست ما ميگفت حتي به اسم كميته كلاسيك خودروهاي آمريكايي هم گير داده بودن و ميگفتن كه نگيد آمريكايي!! و از يه نام ديگه استفاده كنين!!!
به هر صورت من فكر ميكنم وقتي هنوز عده اي مثل ما باشن كه با وجود تمام اين مشكلات، ماشينها رو خريداري، بازسازي و در وضعيت مطلوب نگهداري ميكنن، ميشه اميد داشت كه در آينده مسئولين ناچار بشن وجود همه ما كلاسيك داران رو به رسميت بشناسن و براي ايجاد يك ساختار مناسب و فرهنگ سازي در بين غير حرفه اي ها و مردم عادي، بشه كاري كرد..
ماشينها تقريبا تكراري بودن و اونها رو از سالهاي قبل هم ميشناختم ، و البته از غير آمريكاييها هم عكس گرفتم، چون درد ما و اونها همه يكي هست كه بايد به حساب بياييم...
از اونجايي كه اين مسئله بيشتر براي ما آمريكائي سوارها مهمه، عكسها رو توي كلوپ گذاشتم و اگر نيازي بود بعدا در تاپيك تصوير خودروهاي آمريكايي هم ميگذارم.



