تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 571 از 638 اولاول ... 71471521561567568569570571572573574575581621 ... آخرآخر
نمايش نتايج 5,701 به 5,710 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #5701
    داره خودمونی میشه M A H M O U D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2010
    پست ها
    22

    پيش فرض

    گوشِ فلک را کَر کرده‌ای با سکوت‌هات!
    "هایی" بزن،
    "هوویی" بگو
    بگذار دوباره بچرخد فلک!

  2. 3 کاربر از M A H M O U D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #5702
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض

    شعبده یعنی تو ،

    چشم بر نمی دارم و گم می شوی !

  4. 6 کاربر از Consul 141 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #5703
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    سکونتگاه من قلب کسیست که دوستش دارم
    پست ها
    13

    پيش فرض

    مزن خنجر به پهلویم که دردم را نمیگویم
    به زیر ضربه های غم نیاید خم به ابرویم
    من ان ابر بهارانم که از خاشاک بیزلرم
    مرا اینگونه گر خواهی دلت را اشیانم کن
    من ان نشکستنی هستم بیا و امتحانم کن

  6. این کاربر از saghar goli بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #5704
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    سکونتگاه من قلب کسیست که دوستش دارم
    پست ها
    13

    پيش فرض

    دل به سختی بنهادم پس از ان دل به تو دادم
    هرکه از دوست تحمل نکند عهد نپاید

  8. #5705

    پيش فرض

    مگـــــر بین من و تو چقدر فاصلـــــه اســــت
    كه هر چه سكــــــــــــــوت می
    كنم
    نمی شنـــــوی ..!


  9. 10 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #5706
    حـــــرفـه ای Hadi King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    14,113

    پيش فرض

    آه از این روزها !

    این روزها که می گذرد،


    شادم که می گذرد،


    و شادتر


    که بر نمی گردد...!


    شاعر شده ام،


    شادیم را میبینی؟


    گریه نمی کنم،


    آسمان اتاقم بارانی ست!

  11. 5 کاربر از Hadi King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #5707
    در آغاز فعالیت Only For You's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2011
    محل سكونت
    خونه !
    پست ها
    19

    پيش فرض

    قاصدک هان چه خبر آوردی ؟
    از کجا وز که خبر آوردی ؟
    خوش خبر باشی اما اما
    گرد بام و در من
    بی ثمر می گردی

    انتظار خبری نیست مرا
    نه ز یاری، نه ز دیّار و دیاری باری
    برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کسی
    برو آنجا که تو را منتظرند
    قاصدک
    در دل من همه کورند و کرند
    دست بر دار از این در وطن خویش غریب
    قاصد تجربه های همه تلخ
    با دلم می گوید
    که دروغی تو، دروغ
    که فریبی تو، فریب !
    قاصدک
    هان ... ولی ... آخر ... ای وای
    راستی آیا رفتی با باد ؟
    با توام آی کجا رفتی ؟ آی !

  13. #5708
    در آغاز فعالیت Only For You's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2011
    محل سكونت
    خونه !
    پست ها
    19

    پيش فرض

    هر که خوبی کرد، زجرش می دهند
    هر که زشتی کرد، اجرش می دهند

    باستانکاران تبانی کرده اند،
    عشق را هم باستانی کرده اند

    هرچه انسان ها طلایی تر شدند
    عشق ها هم مومیایی تر شدند

    اندک اندک عشقبازان کم شدند
    نسلی از بیگانگان، آدم شدند

  14. #5709
    داره خودمونی میشه Sahar Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2011
    محل سكونت
    دریا
    پست ها
    32

    پيش فرض

    سلامی وکلامی بنه تیری ببرد بند زندان تاشودآذاد آن یارم
    تمام عاشقان اندرتوسل چون من این کارم
    بنه برچله تیری تاکه بگشایدگره از بند دیدارم
    گمان دارم که میاید چوطفلی اینچنین زارم
    بکش آرش کمانت را بوسوی دشمنش دیگر
    بهاری دراست ودررکابش جملگی بیسر ...........
    خداداند که که میاید که مردم گشته بارانی
    اگر دیدی بگو بااو که مرد از بی سرانجامی
    الهی هرکه را درسر بود یک آرزو آخر
    مرا گفتی بخوان خواندم اجابت کن مرا دیگر

  15. #5710
    داره خودمونی میشه Sahar Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2011
    محل سكونت
    دریا
    پست ها
    32

    پيش فرض

    در من بپیچ و شکل همین گردبادها
    با من برقص ،ظهر و شب و بامدادها

    تنهاترین مسافر این شهر خسته ام
    ناباورانه رفته ام آری زِ یادها

    سیمرغ وُ بیستون وُ تب تیشه در غزل
    هی شعله می کشند درونم نمادها

    آه ای خدای معجزه ی شاعرانه ام
    خط می زنند بی تو تنم را مدادها!

    خوش کرده ام تمام دلم را به عشق تو
    زخمی نزن به پیکر این اعتماد ها

    لب گریه های منجمدم را نظاره کن
    پس کی؟بگو نمی رسی آیا به دادها؟

    باید برای آمدن تو دعا کنم
    تا لحظه ی اجابت این آن یکادها

    با این همه تو دوری وُ آری نمانده است
    چیزی به غیر خاطره در ذهن بادها

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •