نه تو آمدي
نه من از ياد بردم .
يلداي انتظار قصه نيست
شب هم نيست
اگر نه به سر مي آمد
...
نه تو آمدي
نه من از ياد بردم .
يلداي انتظار قصه نيست
شب هم نيست
اگر نه به سر مي آمد
...
عشقبازیّ و جوانیّ و شراب لعلفام / مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام
ساقی شکّر دهان و مطرب شیرینسخن / همنشینی نیک کردار و ندیمی نیکنام
شاهدی از لطف و پاکی رشک آب زندگی / دلبری در حسن و خوبی غیرت ماه تمام
بزمگاهی دلنشین چون قصر فردوس برین / گلشنی پیرامنش چون روضة دار السلام
صفنشینان نیکخواه و پیشکاران باادب / دوستداران صاحباسرار و حریفان دوستکام
بادهی گلرنگ تلخ تیز خوشخوار سبک / نُقلش از لعل نگار و نقلش از یاقوت خام
نکتهدانی بذلهگو چون حافظِ شیرین سخن / بخششآموزی جهان افروز چون حاجی قوام
هرکه این عشرت نخواهد خوشدلی بر وی تباه / وآنکه این مجلس نجوید زندگی بر وی حرام!
خورشید نشسته بر در چشمانت
زانو زده در برابر چشمانت
با بار ستار ماه لنگر زده است
در ساحل سبز بندر چشمانت
یک چشم من از روز جدایی بگریست
چشم دگرم گفت چرا گریه ز چیست
چون روز وصال شد فرازش کردم
گفتم نگریستی نباید نگریست
می آیی و آب می شود تب هایم
مهتاب تمام می شود شب هایم
لب بر لب تو گذاش...بیدار شدم
طعم گس بوسه می دهد لب هایم
روزهاست
به انتظار
ايستاده ام
شايد باران
بتواند
خاطره ي تو را بشويد . . .
کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را
کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم!!!
ومن شمع می سوزم ودیگر هیچ چیز از من نمی ماند
ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم !!!
درون کلبه ی خاموش خویش اما
کسی حال من غمگین نمی پرسد!!!
و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم
درون سینه ی پرجوش خویش اما!!!
کسی حال من تنها نمی پرسد
ومن چون تک درخت زرد پاییزم !!!
که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او
ودیگر هیچی از من نمی ماند!!!
!!هیچ کس نیست!!
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره عشق چه می خواهی ؟
صبح تا نیمه شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران ، خبر گمشده ای می جویی !
راستی گمشده ات کیست ؟ کجاست ؟
صدفی در دریاست ؟
نوری از روزنه فرداهاست ؟
یا خداییست که از روز ازل پنهان است ؟
دوستت دارم..........................................
با حوصله کیف و چمدانم را بست-انگار که دست و پای جانم را بست-گفتم که بگویم چقدر دوس...ولیبا بوسه ی محکمی دهانم را بست
---------- Post added at 07:37 PM ---------- Previous post was at 07:36 PM ----------
عهدکردم اگه بوسه داد توبه کنم.....بوسه ای
داد چو برداشت لب ازروی لبم توبه کردم که دگر توبه بی جا نکنم
پاییز
یعنی
لبخند تو
اگرچه هنوز نرسیده
من به استقبالش تمام برگهای درخت را کندم!
پاییز
یعنی
تو می آیی......
هم اکنون 5 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 5 مهمان)