تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 57 از 138 اولاول ... 74753545556575859606167107 ... آخرآخر
نمايش نتايج 561 به 570 از 1371

نام تاپيک: یاد ایام بخیر : كارتون‌های دوران كودكی ( پروفسور بالتازار و... )

  1. #561
    آخر فروم باز RONN!E's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    چار دیواری
    پست ها
    1,719

    پيش فرض

    ولي هيچ كارتوني به پاي اين كارتونه كه اسمش البته يادم نيست ولي درباره يه خانواده اي بود بنام ترنت فكر ميكنم و يه مغازه اي داشتن تو لندن

    يه پدربزرگ كه ميگفت عروسش باعث مرگ پسرش شده و اونو از خونه ميندازه بيرون
    و البته نميذاره نوه هاش با اون برن

    بعد از چند سال به اصرار يكي از نوه هاش كه يه دختري بود كه اسمش يادم نمياد ميرن به دنبال مادرش
    و بهشون ميگن كه تو پارادايز زندگي ميكنه

    از اونطرف هم كيلپ و وكيلش براس مغازه رو از چنگ ترنت درميارن و با اون قرضايي كه پدربزرگ تو شرط بنديها بالا اورده بود ميفتن دنبالشون

    اون دو نفر هم به همراه گربشون كه بازم فكر كنم اسمش بود ميلو ميرن تا پارادايز رو پيدا كنن

    برادر اون دختره هم ... .
    با این داستانی که گفتی فکر کنم اسمش "دختری به نام نل" بود!

  2. #562
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    با این داستانی که گفتی فکر کنم اسمش "دختری به نام نل" بود!
    ممنون وين

    شوخي بود


  3. #563
    Animation Deliberation Morteza4SN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    Violet Orient
    پست ها
    2,689

    6

    ولي هيچ كارتوني به پاي اين كارتونه كه اسمش البته يادم نيست ولي درباره يه خانواده اي بود بنام ترنت فكر ميكنم و يه مغازه اي داشتن تو لندن

    يه پدربزرگ كه ميگفت عروسش باعث مرگ پسرش شده و اونو از خونه ميندازه بيرون
    و البته نميذاره نوه هاش با اون برن

    بعد از چند سال به اصرار يكي از نوه هاش كه يه دختري بود كه اسمش يادم نمياد ميرن به دنبال مادرش
    و بهشون ميگن كه تو پارادايز زندگي ميكنه

    از اونطرف هم كيلپ و وكيلش براس مغازه رو از چنگ ترنت درميارن و با اون قرضايي كه پدربزرگ تو شرط بنديها بالا اورده بود ميفتن دنبالشون

    اون دو نفر هم به همراه گربشون كه بازم فكر كنم اسمش بود ميلو ميرن تا پارادايز رو پيدا كنن

    برادر اون دختره هم ... .
    با این داستانی که گفتی فکر کنم اسمش "دختری به نام نل" بود!
    من هم اول داشتم فكر مي كردم كدوم كارتون بود !

    بعد يه دفعه آواتار احمد رو كه ديدم
    پريدم بالا !!

    تازه گرفتم كه همون بود

    احمد جان كارتون قشنگي بود ، ممنون از يادآوري
    مطمئنا شما هم خيلي اين كارتون رو دوست داشتي

  4. #564
    پروفشنال mohammad_77's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    کوچه بن بست
    پست ها
    856

    پيش فرض عجب ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    با سلام .

    شايد اين موضوع رو خيلي ها بدانند ولي من تازه متوجه شدم كه كارتوني رو كه به نام كماندار نوجوان بهمون نشون ميدادند در حقيقت اسمش رابين هود بوده !!!!!!!!!!!! عجب ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    در تكه اي كه از اينترنت گرفتم اسمش اين بود .

  5. #565
    پروفشنال mohammad_77's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    کوچه بن بست
    پست ها
    856

    پيش فرض

    نقل قول:
    يه كارتوني بود كه شبكه دو صبح ها نشون ميداد و به صورت عكس هاي طراحي شده با مداد و كمي هم متحرك سازي شده پخش ميشد و يه راوي داشت كه حوادث عجيبي كه بر سر يك گروه چند نفري ( يادم نيست چند تا بودن و يكشون هم زن بود ) كه در حال سفر و ماجراجويي بودن رو شرح ميداد و با لحن خودش هم جاي هر شخصيت حرف ميزد . معروفترين قسمت هاش هم مربوط به برخورد گروه با يه سد بزرگ و آدم هاي غول مانندي كه اونها رو زنداني كردن و .... بود .
    از اونجا كه زمان پخش كارتون يه هفته صبح يه هفته بعداظهر مدرسه ميرفتم يادم نيست چه بلايي سرشون اومد. حالا مي خوام بدونم كسي اين كارتون و بقيه اون رو يادشه يا نه ؟



    آره اونم از اون کارتونهای جالب بود
    راوی یه آقایی بود که بجای همه حرف می زد
    اما فقط یادم می یاد اینا دنبال قهرمانهای افسانه ای بودن ولی آخرش فهمیدن اون قهرمانهای افسانه ای خودشونن

    با سلام .
    به اين تايپ برخوردم گفتم اسمشو بذارم :

    زمزمه گلاكن

  6. #566
    پروفشنال reza fontana's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    Armenia
    پست ها
    786

    پيش فرض

    فوتیالیست ها , مورچه خوار و ملوان زبل .چوبین.یوگی و دوستان و خیلی های دیگه فراموش نشدنی هستن

    با سلام .

    شايد اين موضوع رو خيلي ها بدانند ولي من تازه متوجه شدم كه كارتوني رو كه به نام كماندار نوجوان بهمون نشون ميدادند در حقيقت اسمش رابين هود بوده !!!!!!!!!!!! عجب ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    در تكه اي كه از اينترنت گرفتم اسمش اين بود .
    واقعآ؟

    من هم اول داشتم فكر مي كردم كدوم كارتون بود !

    بعد يه دفعه آواتار احمد رو كه ديدم
    پريدم بالا !!

    تازه گرفتم كه همون بود

    احمد جان كارتون قشنگي بود ، ممنون از يادآوري
    مطمئنا شما هم خيلي اين كارتون رو دوست داشتي
    ممنون از یاد اوریتون..خیلی جالب بود

  7. #567
    آخر فروم باز akhoond's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    محل سكونت
    Hell
    پست ها
    1,470

    پيش فرض

    سلام بچه ها .
    من تا صفحه 20 رو بیشتر نرسیدم بخونم ، نمی دونم به کجا رسیدید ( ردباره گیر آوردن کارتون ها ) ، اما باید بگم که یکی از رفیق های من هست که باباش تو صدا و سیما بوده ، بهش گفتم ، گفت که با آرشو هم دسترسی داره ، اما وقتی گفتم برا چی می خوام ، بهم خندید و خیال کرد که دارم شوخی می کنم . . .
    حالا شما چی کار کردید ؟

  8. #568
    آخر فروم باز akhoond's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    محل سكونت
    Hell
    پست ها
    1,470

    پيش فرض

    چرا همه خواب اند . . .

  9. #569
    آخر فروم باز mojtaba007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    پست ها
    1,651

    پيش فرض

    شايد اين موضوع رو خيلي ها بدانند ولي من تازه متوجه شدم كه كارتوني رو كه به نام كماندار نوجوان بهمون نشون ميدادند در حقيقت اسمش رابين هود بوده !!!!!!!!!!!! عجب ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    در تكه اي كه از اينترنت گرفتم اسمش اين بود .
    اخ اخ اخ داغ دلمو تازه کردی عجب کارتونی بود من که خیلی عاشقش بودم
    اخر هم نفهمیدم با اون شوالیه دوست شد یا نه و یا اون پادشاه را کشت یا نگشت

  10. #570
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    اخ اخ اخ داغ دلمو تازه کردی عجب کارتونی بود من که خیلی عاشقش بودم
    اخر هم نفهمیدم با اون شوالیه دوست شد یا نه و یا اون پادشاه را کشت یا نگشت
    خب اینا رو که دیگه تلوزیون نشون داد که هرچند می گن تا آخرش نبوده
    رابر یا همون رابین با شوالیه هه یعنی گیلبرت دوست می شه و قسمت آخرشم گیلبرت برمی گرده و بارون آلواین رو می کشه
    اگه کتاب رابین هود رو خونده بودین انقدر تعجب نمی کردین دیگه البته باید اسمشو گذاشت رابین هود تحریف شده ولی خیلی خوب تحریف شده بود من که خوشم اومد

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •