تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 57 از 62 اولاول ... 747535455565758596061 ... آخرآخر
نمايش نتايج 561 به 570 از 614

نام تاپيک: سریال مرد دو هزار چهره

  1. #561
    اگه نباشه جاش خالی می مونه حامدرضائی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    236

    پيش فرض

    ولی قسمت پارسالیش جالب تر بود

  2. #562
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض امسال «مسعود شصت‌چي» بازيگوش‌تر بود

    اميرمهدي ژوله در پاسخ به اين پرسش كه در نگارش متن‌ها چه‌قدر آزادي عمل دارند و آيا در حال حاضر سازندگان سريال‌هاي طنز راحت تر از گذشته مي‌توانند به موضوعات بپردازند؟ گفت: الآن هم نوشتن سريال طنز كار سختي است.

    يكي از نويسندگان سريال «مرددوهزارچهره» به خبرنگار سرويس تلويزيون ادامه داد: تمامي متن‌هاي ما پيش از ساخت، خوانده و تائيد مي‌شوند؛ بخشي از اين مسأله به آن برمي‌گردد كه تلويزيون يك رسانه ملي است و با ميليون‌ها تن از اقشار مختلف سروكار دارد و حساسيت روي آن بيشتر است؛ بخشي هم به خاطر فرهنگ و اخلاقيات ما است و اين‌كه شوخي و طنز را هنوز خيلي‌هامان برنمي‌تابانيم به هرحال ما يكسري ويژگي‌هاي مذهبي، سياسي، اخلاقي و غيره داريم كه همه آن‌ها را بايد رعايت كنيم.




    امير مهدي ژوله كه به عنوان يكي از نويسندگان سريال «مرد دو هزار چهره» با محراب قاسم خاني و خشايار الوند همكاري داشته‌است، عدم حضور پيمان قاسم‌خاني را باعث آن دانست كه بيشتر و بيشتر به آن‌ها فشار بيايد و كار برايشان سخت‌تر شود.

    او در ادامه گفت: معتقدم اگر خداي نكرده كار كمبودي داشته‌ باشد، به دليل عدم حضور پيمان قاسم‌خاني است و اگر هم كار خوب شده باشد كه احتمالا اين‌گونه است، باز هم اگر پيمان قاسم‌خاني بود مطمئنا بهتر مي‌شد.

    اين فيلمنامه‌نويس در گفت‌وگو با خبرنگار سرويس تلويزيون در پاسخ به پرسشي درباره فشردگي كارها در سريال‌هاي مناسبتي و اين كه فكر نمي‌كند اگر مدت زمان بيشتري در اختيار داشتند مي‌توانستند كارهاي بهتري را ارائه دهند، گفت: من نمي‌توانم مقايسه كنم. چراكه از اول به همين شيوه كار كرده‌ام؛ اما فكر مي‌كنم اگر طرحي بسيار زود هم پيشنهاد و سفارش داده شود، اما ما باز هم مي‌گذاريم آن 20 روز آخر كار مي‌كنيم و تمام آن يازده ماه و ده روز را همه را وقت تلف مي‌كنيم و 20 روز را كار مي‌كنيم.

    وي ادامه داد: من كارم را با «شب‌هاي برره» آغاز كردم و تا الآن هم از همين نوع كارها انجام داده‌ام؛ در حقيقت هيچ گاه كاري با دل راحت و سرفرصت انجام نداده‌ام كه بگويم اين‌گونه بهتر است. در حقيقت اين‌ نوع كاركردن به نوعي تخصص ما شده‌است. ما لزوما بهترين نويسنده‌هاي طنز و فيلم‌نامه نيستيم. ولي اين نوع كاركردن را بلديم و مي‌دانيم چگونه در زمان كم بتوانيم يك متن قابل قبولي تهيه كنيم.

    ژوله معتقد است: نويسندگاني كه براي مثال براي نگارش دو قسمت زمان كافي در اختيار دارند، بايد به حدي دستمزد بگيرند كه برايشان صرف كند؛ اما معمولا اين‌گونه نيست.

    اين فيلمنامه‌نويس در پاسخ به پرسشي درباره‌ي عدم حضور پيمان قاسم‌خاني در سمت سرپرست نويسندگان و ارزيابي وي از اين اتفاق، اظهار كرد: نبودن ايشان به دليل مشغله‌ي ديگري بود كه داشتند؛ از عادت‌هاي من اين بود كه از اولين كارم با پيمان قاسم‌خاني كار كردم و اصلا پيمان كاشف من بود. حقيقتا بي‌ پيماني براي من سخت است.

    وي ادامه داد: بودن پيمان قاسم‌خاني براي كار خيلي خوب بود؛ چون ما چند نويسنده هستيم و حفظ اين نخ تسبيح و ارتباط، براي ما خيلي مهم و سخت است؛ ولي ما سه تا سعي كرديم تا آن‌جا كه مي‌توانيم كار از اين بابت لطمه نخورد.

    امير مهدي ژوله در پاسخ به اين پرسش كه در كارهاي قبلي تعامل نويسندگان با پيمان قاسم‌خاني چگونه صورت مي‌گرفت؟ گفت: اين تعامل خيلي وجود دارد؛ ما از همان ابتدا با هم كار كرده‌ايم و ديگر شوخي‌هاي و طرز نوشتن هم را مي‌شناسيم و مي‌توانيم چوب امداد را به موقع به هم برسانيم.

    اين نويسنده به اين پرسش كه آيا در اين سال‌ها كه با هم همكاري مشترك داشته‌اند، سعي نكرده‌اند شبيه هم باشند؟ پاسخ منفي داد و گفت: اصلا سعي نكرديم شبيه هم شويم؛ هركدام از ما ويژگي‌هايي داريم كه شبيه ديگري نيست.

    او درباره‌ي شناخت اين ويژگي‌ها توسط بينندگان تلويزيوني هم گفت: الآن مخاطبان هم ديگر شوخي‌هاي ما را مي‌شناسند و اگر حتي اسم نويسنده را هم نديده باشند، بعد از چند سكانس مي‌توانند بفهمند چه كسي اين قسمت را نوشته است.

    امير مهدي ژوله در پاسخ به پرسشي درباره شخصيت ثابت مسعود شصتچي در سري اول و دوم «مرد هزار چهره» و تغييراتي كه در سري دوم اعمال شد، اظهار كرد: در سري دوم ما سعي كرديم شيريني و سادگي مسعود شصت‌چي را حفظ كنيم؛ بزرگ‌ترين تغييري كه اين شخصيت كرد اين بود كه اگر سال گذشته ناخواسته وارد موقعيت‌هاي مختلف مي‌شد، امسال يكسري موقعيت‌ها را انتخاب ‌كرد و آگاهانه وارد يكسري موقعيت‌ها شد.امسال مسعود شصتچي بازيگوش‌تر بود و از روي بازيگوشي وارد يكسري موقعيت‌ها شد؛ اما سال گذشته او ناتوان‌تر بود.

    وي در پاسخ به پرسشي درباره جذابيت بيشتر برخي موقعيت‌هايي كه مسعود شصتچي در آن قرار مي‌گرفت و هم چنين مقايسه آنها با موقعيت‌هاي سال گذشته، خاطرنشان كرد: موقعيت‌هاي امسال نسبت به سال گذشته جاي كار كمدي بيشتري داشتند؛ اين موقعيت‌ها روي كاغذ و به ذات خودشان به نظر مي‌رسيد جاي كار بيشتري داشته باشند و هيجان‌انگيزتر باشند؛ اما اين‌كه در عمل چه اتفاقي افتاد ديگران بايد نظر دهند.

  3. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #563
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض در شهر كوران يك چشم پادشاه است

    حتما برايتان پيش آمده كه هنگام بازي با كودكي، وقتي از يك حركت او استقبال مي‌كنيد و مي‌خنديد آنقدر آن حركت را تكرار كند كه حسابي كلافه ‌شويد و اخم‌كنيد تا دست بردارد.

    گاهي اوقات كه كاري در تلويزيون يا سينما مي‌گيرد هم، ما از سوي سازندگان سرذوق آمده با همين برخورد كودكانه مواجه مي‌شويم؛ مثل مجموعه «زيرآسمان شهر» كه هنوز بهترين گوشزد براي سازندگان مجموعه‌هاست.

    امسال هم كه خبر ساخت سري جديد مجموعه «مرد هزار چهره» شنيده شد، چنين سرنوشتي براي آن پيش‌بيني شد اما خوشبختانه به اين شوري نشد. با اين حال بايد اميدوار بود كه مرد دوهزارچهره ديگر تا سه هزار چهره و چهار هزار و ... ادامه پيدا نكند و موجب تغيير عقيده مخاطبانش نشود. گرچه با توجه به گفته‌هاي نويسندگان مجموعه «مرد دو هزارچهره» پي گرفتن چنين روندي بعيد به نظر مي‌رسد اما پيامدهاي شهرت غير قابل پيش‌بيني است و مسعود شصت‌چي كه اين روزها شهرتش دوچندان شده و به قول خودش آدم جوگيري هم هست امكان دارد وسوسه شود تامشاغل ديگري را نيز تجربه كند. نويسندگان «مرد هزار چهره يك و2» درباره اين 2 مجموعه مي‌گويند؛ بدنيست درد‌دل‌هاي آنها از كار در كنار هم كه موجب ساخت اين مجموعه‌هاي جذاب شده را بدانيد.
    • معمولا مجموعه‌هايي كه در بين مخاطبان محبوبيتي كسب كرده‌اند وقتي كارشان به سري دوم و سوم كشيده شده، يا باعث يأس مخاطبانشان شده‌اند، يا اگرخيلي هنر كرده‌اند توانسته‌اند راضي‌شان نگه دارند، اما كمتر اتفاق افتاده كه موفق‌تر باشند. مجموعه مرددوهزار چهره خوشبختانه جزو دسته اول نبود.

    الوند: البته اين فقط شامل كارهاي طنز نمي‌شود. شما سوپرمن 2 را هم نگاه كنيد، از سوپرمن يك ضعيف‌تر است اما نمي‌توان گفت اين قطعي است. نكته اصلي اين است كه چرا عوامل به اين نتيجه رسيدند كه سري دوم را توليد كنند. اگر علت اين باشد كه چون اولي موفق بود حالا دومي را مي‌سازيم و خيالمان راحت است كه يك مخاطب تضمين شده‌ داريم كه چون اولي را دوست داشته پاي دومي هم خواهد نشست،قطعا كار شكست مي‌خورد و ضعيف‌تر مي‌شود،اما دليل ما اين بود كه در سري قبل به خاطر محدوديت زمان كه بيشتر از 4 موقعيت را در 13قسمت نمي‌توانستيم جاي دهيم ناچار شديم يك بخش‌هايي را با تمام جذابيتشان كنار بگذاريم و حالا فرصت تازه‌اي داشتيم تا به آن موقعيت‌ها بپردازيم كه فكر مي‌كرديم ممكن است از موقعيت‌هاي سري قبل جذاب‌تر هم باشد.
    • بله، مواردي بود كه البته اين را تا حد زيادي مديون سري قبل و بالا رفتن سطح سليقه مخاطب در آن بوديد.
    الوند: بله. به نظرمان رسيد كه اين شخصيت هنوز پتانسيل ادامه دادن را دارد و هنوز مي‌شود با اين شخصيت در اين موقعيت‌ها يك برنامه جذاب ساخت و اصل بر اين بود كه كمدي و شوخي‌ها در مي‌آيند يا نه.

    ژوله: اصلا من فكر مي‌كنم از اين 4 تا موقعيت جديد 3تاي آن در كنار 2 موقعيت پليسي و پزشكان سال پيش گلچين هر دو سري مرد هزارچهره باشد.
    • فكر مي‌كنم بخش فوتبال از همه جذاب‌تر بوده.
    الوند: اصلا وقتي شما مي‌شنويد كه قرار است با فوتبال شوخي شود و شصت‌چي جاي مربي فوتبال قرار بگيرد هزار تا شوخي به عنوان مخاطب به ذهنتان مي‌آيد.
    • قبلا بارها در كارهاي طنز با فوتبال شوخي كرده بودند و چندباري هم آقاي مديري و بقيه از ستاره‌هاي فوتبال در كار استفاده كرده بودند اما اين شوخي شكل ديگري پيدا كرد.
    ژوله: بله. علاقه من و اصرار آقاي مديري هم اين بود كه وارد مصاديق نشويم و نگوييم اين فلان مدير عامل است يا فلان مربي يا بازيكن.
    • اتفاقا كار خوبي كرديد و از سويي به طور هوشمندانه‌اي هم بسياري از افراد را شامل مي‌شود.
    ژوله: خب، ما تيم را يك تيم دسته اولي گرفتيم نه يك تيم ليگ برتري تا مخاطب خيلي دنبال مصاديق نباشد و مجبور هم نباشيم از بازيكن شناخته شده استفاده كنيم. در آن صورت هم، كار تاريخ مصرف‌دار مي‌شد و خيلي هم محدود. ما سعي كرديم اگر نقدي هست متوجه فضاي كلي فوتبال باشد و بگوييم يكسري مناسبات، روابط و اتفاقات در فوتبال غلط است و كاري نداشتيم چه كسي فاعل اين اتفاقات است.
    • سال پيش خاطرم هست كه آقاي قاسم‌خاني به عنوان سرپرست نويسندگان گفتند كه مهمترين كارشان اتصال موقعيت‌هاست.
    الوند: نه، پيمان شكسته نفسي كرده وگرنه كاري كه او انجام مي‌داد خيلي فراتر از اينها بود. در واقع گذشته از اتصال، مهمترين كاري كه او به بهترين نحوه هم از عهده‌اش برمي‌آمد و شايد هيچكدام از ما نمي‌توانستيم انجام بدهيم اين بود كه لحن و اندازه‌ها را كنترل مي‌كرد؛ يعني اينكه تا كجاي داستان جلو برويم، تا كجا شوخي كنيم و از كجا ديگر شوخي تبديل به مضحكه مي‌شود و در واقع نگهداري و مواظبت از متن را پيمان برعهده داشت و در صد دخالتش هم در متن‌هاي مختلف، متفاوت بود. يك وقتي ممكن بود در متني هيچ دست نبرد و يك وقتي هم نويسنده‌اي را وادار مي‌كرد دوباره بنويسد يا يك وقتي در جا يك شوخي به ما مي‌داد كه مي‌توانست زمينه‌ساز يك‌سري شوخي باشد. در واقع كار پيمان را نمي‌شود تعريف كرد يا اندازه‌اي برايش مشخص كرد و امسال عدم حضورش كاملا احساس مي‌شد.
    • اين عدم حضور را چطور جبران كرديد؟ اتصالات را چه كسي انجام داد؟
    ژوله: يك بخشي را سعي كرديم بامشورت با هم حل كنيم و بخشي هم قطعا حل نمي‌شد ديگر.

    الوند: هر كسي اتصالات را خودش نوشت. اپيزود سينمايي را مهراب نوشته بود، اپيزود خلباني را من، فوتبال را امير و رمالي را من و امير به طور مشترك نوشتيم. سال پيش هم نيروي انتظامي را من نوشته بودم، شعرا و پزشكان را امير و بخش اول و مافيا را هم مهراب نوشته بود.
    • براساس شناخت هر كسي از آن حرفه، كار را تقسيم كرديد؟
    الوند: بله. مثلا نيروي انتظامي به اين دليل به من سپرده شد كه قبلا يك سريال پليسي 26 قسمتي نوشته بودم به اسم «دايره ترديد» و تقريبا خط‌قرمزها را مي‌شناختم يا بخش فوتبال را امير نوشت براي اينكه امير اصلا كارش را از مطبوعات ورزشي شروع كرد و تمام پشت پرده فوتبال را مي‌داند و آدم‌هايش را مي‌شناسد.

    ژوله: البته چون خشايار چندبار در كارهاي ديگر فوتبال نوشته بود، گفتيم من بنويسم كه شبيه كارهاي ديگرنشود. سال گذشته هم من پزشكان را با علاقه خودم شروع به نوشتن كردم اما شعرا به اصرار پيمان قاسم‌خاني به من تحميل شد و معتقد بود چون بخش شعرا در داستان پيش برنده نيست و ساكن است، پرشوخي است و چون تو پرشوخي مي‌تواني برگزارش كني تو بنويس.
    • اينكه زمان ساخت مرددوهزار چهره نزديك به انتخابات بود وسوسه‌تان نكرد به اين وادي هم نزديك شويد و ناخنكي هم به سياست بزنيد؟ فكر مي‌كنم خيلي جذاب بود و مي‌توانست جاي كار داشته باشد.
    ژوله: نه اتفاقا نزديكي به انتخابات باعث شد كه سعي كنيم خيلي كم حرف‌تر باشد و كار اين‌دفعه كمتر حساسيت برانگيزد!

    الوند: در اين كشمكش نويسنده و جامعه، به خصوص در بزنگاه‌هايي مثل انتخابات قطعا ما بازمانده بوديم؛ يعني فرض كنيد اگر مسعود شصت‌چي مي‌خواست مثلا كانديداي مجلس شود و اشتباهي به جاي يك كانديداي واقعي انتخاب شود مطمئن باشيد آن چيزي كه ما مي‌خواستيم پخش نمي‌شد. حالا من خيلي توضيح نمي‌دهم چه اتفاقي مي‌افتد! بنابراين ما اين‌بار كاملا از تأويل و تفسير پرهيز كرديم و فقط مي‌خواستيم يك چيز با مزه و سرگرم‌كننده براي عيد درست كنيم كه مردم لذت ببرند.
    • پارسال هم انگار يك حرف ‌و حديث‌هايي از بعضي‌ها كه انتظارش نمي‌رفت شنيده شد.
    الوند: پارسال از اداره ثبت‌احوال شيراز كه نمي‌دانم علتش چه بود شكايت مالي و تقاضاي غرامت از ما كردند و همچنين يك كاريكاتوريست كه بازهم علتش را نفهميديم!

    گويا به او برخورده بود كه چراما يكسري روشنفكرنماي قلابي كه اتفاقا روشنفكران ما بايد خودشان مدعي راندن اين جور افراد از جمعشان شوند را نقد كرده‌ايم. به هر حال اميدوارم ديگر شاهد چنين برخوردهايي نباشيم و از همه كساني هم كه با دليل يا بي‌دليل ممكن است به آنها برخورده باشد عذرخواهي مي‌كنيم و اعلام مي‌كنيم كه به خدا ما پدركشتگي با هيچ شغلي و صنفي نداريم. اصلا وقتي خود آقاي مديري قبول مي‌كند كه با شخص خودشان شوخي شود يعني ما قصد آزردن و دست انداختن كسي را نداريم. فقط يك ناهنجاري‌هايي در يك محيطي مي‌بينيم و سعي مي‌كنيم به زبان طنز آن را در معرض ديد بگذاريم تا شايد كسي فكري به حالش بكند.
    • امسال هم محدوديت زمان داشتيد؟
    الوند: ما امسال 5 موقعيت داشتيم اما به دليل همين مسئله زمان، يك موقعيت را كاملا حذف كرديم.
    • آن موقعيت چه بود؟
    الوند: تبعيدگاهي بود در يك جزيره دور افتاده بي‌آب و علف كه شصت‌چي به آن جا تبعيد مي‌شد و آنجا دوباره با دار و دسته آن مافيايي كه در سري اول ( با بازي خمسه) ديده بوديم برخورد مي‌كرد و ماجراي قاچاق اشياي عتيقه از ايران بود و اين داستان‌ها... .در مورد جلوتر بودن از توليد هم اين اواخر با يك قسمت فاصله از گروه جلو مي‌رفتيم چون باز خيلي دير با خبر شديم و سفارش به تهيه‌كننده خيلي دير داده شده بود؛ مثل هميشه و ما تا خودمان را پيدا كرديم و طرح درآورديم، با تنبلي‌هايي كه ما داريم… اصلا نمي‌دانم چطوري است! انگار ما تا تحت فشار نباشيم نمي‌توانيم كار كنيم.

    ژوله: آره، ما يك سال هم كه وقت داشته باشيم باز مي‌گذاريم همان دقيقه 90 كار مي‌كنيم.
    الوند: بالاخره ما نويسندگاني هستيم كه با مهران مديري طنزهاي هرشب و روتين كار كرديم؛ يعني لوكيشن ثابت، شخصيت‌هاي ثابت و داستان‌هاي متنوع. اما از زماني كه سي‌دي‌هاي باغ مظفر را ساختيم به اسم «گنج مظفر» كه هنوز به بازار نيامده، رفتيم به سمت فرمت داستان‌هاي ادامه‌دار پرلوكيشن و پر شخصيت و يك دوي امدادي كه حالا يك داستان را بايد چند نفر بنويسيم در قسمت‌هاي مختلف و اين قصه را تحويل نفر بعد بدهيم. من اين نوع كار را بيشتر مي‌پسندم تا كار هر شبي و فكر مي‌كنم در آن موفق هم بوديم به لحاظ داستان‌گويي و پيشبرد ماجرا و تعليق و…گرچه نبايد اين نكته را هم فراموش كنيد كه آن چيزي كه ما مي‌نويسيم با آن چيزي كه در نهايت پخش مي‌شود حدود 40-30 درصد فرق دارد.
    ژوله: ولي من برعكس خشايار اين دوي امدادي را دوست ندارم.
    • يعني نود شبي دوست داريد؟
    ژوله: نه. اما به نظر من يك كار 13قسمتي كار 3تا نويسنده نيست. بايد يك نويسنده بنويسد و در نهايت يك مشاور يا سرپرست هم داشته باشد. اين‌طوري مي‌داند وقتي اين شوخي را در اين بخش داستان گذاشته، چطور در قسمت‌هاي بعد از آن استفاده كند و ادامه‌اش بدهد. لحن كار و جنس شوخي‌ها يكدست است. پولي كه نويسنده مي‌گيرد به صرفه‌تر است. كار مال خود اوست ولي به اين شكل چند نفري، تو به عنوان نويسنده نه تعلق خاطري كه بايد، به آن كار داري، نه پولش مال توست و نه افتخاري نصيب تو مي‌كند.
    • پس چرا گروهي كار مي‌كنيد؟
    ژوله: خب اين‌جوري پيش آمده وگرنه سريال‌هاي ماه رمضان را مي‌بينيم كه 30قسمت است و يك نفر آن را مي‌نويسد. مثلا خشايار سريال ماه رمضان را نوشت. ضعف و قوت‌هايش مال خودش است. پولش هم همين‌طور. قصه و شوخي‌ها و لحن و نوع نگاه هم مال اوست.
    • ولي رضايت‌شان از كار اين‌قدر هست كه از «مرد هزار چهره»؟ رضايت مخاطب هم آن‌قدر نيست.
    الوند: حالا آن كار ماه رمضان كه اصلا داستانش فرق مي‌كرد.
    • منظورم كلي بود. به هر حال كار كردن به طور جمعي اين مزيت را دارد كه هركس با توجه به شناخت از حيطه‌اي كار را برعهده مي‌گيرد و تنوع سليقه‌ها باعث تنوع در كار و بالا رفتن كيفيت مي‌شود.
    الوند: ببينيد ما گروهي هستيم كه با هم چندين تجربه داشتيم كه از «شب‌هاي برره» شروع شد. اما آن كارها 90 قسمتي بودند و بايد به شكل گروهي انجام مي‌شد و چيزي كه شما مي‌گوييد در آن لازم بود. ولي يك كار 13 قسمتي ظرفيت اين را ندارد كه چند نفري به جانش بيفتيم.
    • ولي من به شدت معتقدم موفقيت مرد هزار چهره مديون همين سلايق مختلف است كه با هم هماهنگ شده و چون به لحاظ لوكيشن و شخصيت و زمان هم دست كارگردان باز بوده توانسته نتيجه خيلي بهتري از كارهاي 90 قسمتي بگيرد و بتواند سطح سليقه مخاطب را هم بالا ببرد. به خاطر همين بود كه سال پيش ديگر كسي بي‌گدار به آب نزد و شاهد پخش 90 قسمتي‌هاي آبكي نبوديم.
    الوند: به خاطر اينكه اين گروه ديگر قصد نداشت در تلويزيون كار كند و چند كار هم كه توسط بقيه ساخته شده بود موفق نبود. نه اينكه بخواهم بگويم ما خوب بوديم، بلكه به قول شما برآيند ما خوب بود. منتهاي ما ديگر وقتي سريال 15 قسمتي مرد هزار چهره را توليد كرديم اگر برگرديم به 90قسمتي؛ يعني بازگشت به عقب. ما ديگر مرحله نود شبي و روتين را رد كرديم. بايد كساني مي‌آمدند و جاي خالي ما را پر مي‌كردند. نويسندگان جوان‌تر، كارگردان‌هاي جديد و كمدين‌هاي جوان.
    • همين‌طور است. ما در اين عرصه نيروي كمي داريم.
    الوند: دقيقا ما مشكل نيروي انساني داريم وگرنه ما نويسندگان فوق‌العاده‌اي نيستيم، تخم دو زرده هم نمي‌كنيم و ادعا هم نداريم كه شق‌القمر مي‌كنيم. شايد در شهر كوران، يك چشم پادشاه است و چون بعد از ما كسي نيامد اين كار زمين مانده را دست بگيرد ادامه پيدا نمي‌كند. يك تجربه ناموفق هم شبكه‌ 2داشت و يك شبكه ديگر كه باعث شد ترجيح بدهند يا كار را بدهند دست اهلش يا اصلا كار روتين نداشته باشند.
    • پس شما هم مثل آقاي ژوله با كار فردي موافقيد؟
    بله. من هم فكر مي‌كنم اين آخرين كار مشترك ما خواهد بود به خاطر اينكه شما وقتي يك مدت زماني از كارتان مي‌گذرد فرديتي پيدا مي‌كنيد و برايتان قدري سخت مي‌شود كه به نظر جمع احترام بگذاريد و اگر جمع موافق مسئله‌اي است از سليقه خودتان چشم بپوشيد.
    • من فكر مي‌كردم بايد اول ماجرا اين‌طور باشد! يعني وقتي كسي وارد گروهي مي‌شود اول يك منيتي دارد كه رفته‌رفته شكسته مي‌شود و روحيه جمعي پيدا مي‌كند.
    الوند: نه. در مورد كار ما برعكس بود؛ يعني جمعي بوديم كه خيلي سليقه همديگر را لحاظ مي‌كرديم و سعي داشتيم رعايت جمع را بكنيم و در واقع پيمان قاسم‌خاني وادارمان مي‌كرد سليقه جمع در كار جاري باشد. اما امسال خيلي به ما سخت گذشت و راندمان كارمان هم خيلي پايين بود و غير از مرد هزار چهره هيچ كار خاصي نكرديم و فقط يكسري سي‌دي توليد كرديم. از طرفي در سري جديد چون سرپرست نداشتيم هركسي كار خودش را كرد. نه اينكه اختلافي داشتيم اما هركس فكر مي‌كرد كاري كه مي‌كند درست است و كاري هم به نظر بقيه نداشت.
    • اين به يكدستي كار ضربه زد؟
    الوند: نه، چون ما خصوصيات شصت‌چي را مي‌شناختيم و از ----- آقاي مديري هم كار مي‌گذشت اين مشكل زياد بروز نكرد ولي از اين به بعد اين نوع كار مشكل‌ساز مي‌شود. يك مسئله مهم ديگر هم هست: ما بعد از سريال مرد هزار چهره در سري اول به خاطر برخوردهايي كه با ما شد قدري سرخورده شديم شما دقت كنيد از بي كيفيت‌ترين سريال ماه‌ رمضان مدير شبكه تقدير و تشكر مي‌كند و ميزگرد و نقد و بررسي مي‌گذارند. اما مرد هزار چهره پخش شد و پربيننده‌ترين سريال تاريخ تلويزيون شد و يك دست‌تان درد نكند خشك و خالي كسي به ما نگفت. يكسري فحش هم خورديم از رئيس اداره ثبت احوال و فلان كاريكاتوريست!
    • با اين حال استقبالي كه از كار شد و گستردگي كه مخاطبان اين مجموعه داشت- از تماشاگر سخت‌پسند تلويزيون تا علاقه‌مندان به مجموعه‌هاي روتين- خيلي عيان بود.
    بله. اصلا مسئله ما هم كه تقدير و تشكر نيست. بازخوردها خيلي لذت‌بخش بود. از مردم عادي، دوستان، ساكنان خارج از ايران و كساني كه بي‌غرض كار را ديده بودند؛ آدم‌هايي كه سال‌ها بود تلويزيون تماشا نمي‌كردند و اين كار را ديده بودند. ولي تصور كنيد شما نويسنده چنين مجموعه‌اي باشيد، يك پانزدهم بازيگر يكي از اپيزودها دستمزد گرفته باشيد و آن بازيگر دستمزدش را اسفندماه در يك چك گرفته باشد و شما مرداد ماه سال بعد پولتان را بگيريد. تقدير و تشكر تلويزيون هم هيچ.

    ژوله: بله. يعني وقتي به ما گفتند مرد هزار چهره دو را بسازيد ما گفتيم اِ... ما اگر خوب بوديم چرا پارسال يك تشكر نكردند. اگر بد بود چرا مي‌گويند سري دوم را بسازيم؟!
    • چه جوابي شنيديد؟
    هيچي. لبخند زدند و گفتند: آره، راست مي‌گوييد (مي‌خندد)
    • ولي من بالاخره نفهميدم چرا قبول كرديد؟!
    ژوله: ما تحت قرارداد بوديم!
    • اين «تحت قرارداد بوديم» يعني چه؟
    ژوله: يعني ما 2 سال تحت قرارداد تهيه‌كنندگان بوديم كه با تلويزيون براي ساخت مجموعه به توافق رسيده بود. ما طي اين 2 سال حقوق ماهانه گرفتيم مثل يك كارمند.
    الوند: و قرار هم نبود جاي ديگري كار كنيم.

    • يعني به زور نشاندن‌تان پاي ميز كه مرد دو هزار چهره بنويسيد؟
    الوند: نه. ما كه مرد هزار چهره را دوست داشتيم. كار با مديري را هم همين‌طور. حتي به نظر من كار در تلويزيون در اكثر موارد شرف دارد به كار در سينما، با اين فيلم‌هايي كه مي‌بينيم. تحت قرارداد بودن و اجبار تهيه‌ كننده شايد مال اول ماجراست ولي وقتي وارد شديم با عشق و علاقه وارد شديم. من اصلا جلسات پيش از نوشتن را خيلي دوست دارم تا خود نوشتن را. اين جلسات را اگر كسي بيايد و ببيند از خنده روده‌بر مي‌شود. ما در اين جلسات مي‌گوييم، مي‌خنديم، از در كنار هم بودن. ولي گذشته از آن هر كدام مشكلات زندگي خودمان را داريم. دليل اينكه 2 سال تحت اين قرارداد بوديم اين بود كه من خانه خريدم. امير ازدواج كرد. مهراب بچه‌دار شد.
    • خب پس عيبي ندارد. در عوض اتفاقات خوبي در زندگي شخصي برايتان افتاده.
    الوند: بله. ناراضي نيستم اما تاسف‌مان اين است كه چرا وقتي كسي در يك زمينه‌اي گل مي‌كند او را فقط در آن زمينه مي‌خواهند. من بارها طرح سريال‌هاي جدي به تلويزيون دادم و رد شده. يا مثلا آقاي مديري بازيگر توانايي است كه همان يك سكانس دادگاه در مرد هزار چهره كافي بود تا نشان بدهد توانايي بازي در نقش جدي و ملودرام را دارد اما آيا چنين نقش‌هايي به آقاي مديري پيشنهاد مي‌شود؟

  5. 4 کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #564
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض خودمحوري آقاي شصت‌چي

    اصلی نانوشته در عالم هنرهاي تصويري هست كه هميشه قسمت دوم و سوم آثار سينمايي و تلويزيوني دنباله‌دار نتوانند موفقيت قسمت اول را تكرار كنند؛ گرچه آثاري چون ترميناتور2 اين اصل نانوشته را نقض كرده‌اند اما اين امر در مورد مهران مديري و مرد هزار چهره‌اش صدق نمي‌كند و همان‌گونه كه انتظار مي‌رفت مرد دو هزار چهره تقريبا نتوانست موفقيت قسمت اول اين سريال نوروزي را تكرار كند. اين مجموعه گرچه داراي نقاط درخشان خوبي نيز بود و گونه‌هايي از فاكتورهاي موفقيت قسمت اول را تكرار كرد اما در مجموع براي مهران مديري و گروه سازنده اثري رو به جلو و موفق ارزيابي نمي‌شود.
    مهران مديري با خلق شخصيت مسعود شصت‌چي در قسمت اول، گام مهي در جهت خلق شخصيت‌هاي ماندگار در عالم طنز برداشت و شصت‌چي به دليل دارا بودن خصوصيات عمومي برخي از ما ايرانيان مثل ناتواني در گفتن نه و استعداد خارق‌العاده‌ جوگير شدن توانست در يك كمدي انتقادي نقشي تعيين‌كننده را بازي كند. انتقادات نرم از جامعه پزشكي، جامعه روشنفكري، ادبي و پليس كه قسمت اول سريال مرد هزار چهره را تا مدت‌ها به سر زبان‌ها انداخت اما در قسمت دوم شخصيت مسعود شصت‌چي بنا به دلايلي آن كارآيي قسمت اول را نداشت.

    اين دلايل البته چنانكه در قسمت‌هاي ابتدايي سريال نيز به آن اشاره شد از محدوديت‌هاي ناخواسته در عرصه طنز و طنزپردازي ناشي شد. در واقع اعتراضات نابجاي جامعه پزشكي و برخي از نويسندگان و شعرا به مهران مديري و همچنين سابقه اعتراض مشاغل و قوميت‌هاي ديگر به آثار طنز باعث شد كه فيلمنامه اين سريال بسيار دست بسته‌تر و محدودتر از قسمت اول باشد.

    گرچه به نظر مي‌رسد ساختار رسمي صدا و سيما و سينماي ايران بايد فكري جدي در مورد تبعات حقوقي پرداختن فيلمنامه‌ها به مشاغل و قوميت‌ها داشته باشند و از دايره انتقاد از ديگران كه يكي از وظايف هنر است محافظت كنند اما اين موضوع نبايد بهانه‌اي براي پرداخت‌هاي سطحي و شخصيت‌پردازي‌هاي خيالي و به دور از واقعيت جامعه در عالم هنر باشد.

    چنانكه مشاهده شده است كم‌اثرترين و بي‌نمك‌ترين قسمت‌هاي سريال‌هاي مرد هزار چهره و دوهزار چهره به مشاغل يا شبكه روابط غيرواقعي مربوط مي‌شد. آيتم‌هاي پرداختن به گروه مافيايي در قسمت اول و جادوگرها و جادوگري در قسمت دوم مثال‌هاي خوبي هستند چرا كه طنز و كمدي هرچه به واقعيت نزديك باشد و هرچه مخاطب خود و اطرافيان خود را در آينه آن ببيند موفق‌تر است.

    در حقيقت بايد عنوان كرد اين موضوع كه دايره طنز و كمدي را محدود مي‌كند نه‌تنها مشكل سريال مديري بلكه مشكل همه دست‌اندركاران هنرهاي تصويري و نويسندگان طنز است چرا كه هر چه دايره شخصيت‌ها و تعدد و تنوع آن در فيلمنامه كمتر باشد شبكه روابط محدودتر و با اين محدوديت خلق فضاهاي دراماتيك مشكل‌تر مي‌شود؛ بنابراين طبيعي است كه در چنين شرايطي كمدي‌ها نتوانند به لايه‌هاي عمقي روان جمعي مخاطب نفوذ كرده و وظيفه اصلي درام يا كمدي را محقق سازند؛ گرچه افرادي چون مديري به دليل هوشمندي و تجربه فراوان در اين عرصه سعي در زدن و گريختن از اين شرايط دارند اما باز هم محدوديت‌ها و عوامل ديگر چون سرعت توليد باعث حركت كمدي به سطح مي‌شود.

    مديري همواره در آثار خود سعي كرده است نگاهي انتقادي به جامعه داشته باشد. اين نگاه انتقادي روي رفتارها متمركز است؛ رفتارهايي كه خلق جمعي ما ايرانيان را تشكيل مي‌دهد؛ رفتارهاي نابهنجاري كه گاه به دليل تواتر، تكرار و تاييدي كه متاسفانه توسط ديگران صورت مي‌گيرد، بديهي شمرده شده و به عنوان خلق عمومي در جامعه رخ مي‌نمايد.

    رفتارهايي چون دورويي، تعارفات بي‌پايه و اساس، بخل، خودشيريني، حسادت و... كه به عنوان نابهنجاري در جامعه ما عادي شمرده شده است رفتارهايي هستند كه يكي از وظايف كمدي پرداخت هوشمندانه و تذكر پي‌درپي در جهت اصلاح آن است. مديري در شب‌هاي برره نشان داد كه به صورت هوشمندانه در پي بازنمايي برخي از خلقيات غلط ما ايرانيان در قالب عادت‌هاي برره‌اي است. او بعد از شب‌هاي برره در مرد هزار چهره اين هدف را پي گرفت و با خلق شخصيت مسعود شصت‌چي در پي تمركز روي برخي خلقيات جمعي ما برآمد.

    اما در قسمت دوم شايد اصلي‌ترين بخش داستان بحث ورود شصت‌چي در كسوت يك مربي فوتبال باشد. در حقيقت در بخش اول كه شصت‌چي با مديري اشتباه مي‌شود بيشتر يك سلام و تعارف با مخاطب و يك خود مشت و مالي براي ورود به آيتم‌هاي بعدي بود و اين آيتم به دلايلي چنانكه بايد خوب درنيامد. بن‌مايه اشتباه شدن شصت‌چي با مديري دست افزار خوبي براي متني خوب بود اما نه شوخي‌ها و نه موقعيت‌هاي ايجاد شده جذابيت لازم را نداشتند و به‌نوعي سرعت در نوشتار و سرعت در توليد در اين قمست قابل مشاهده بود.

    اما موفق‌ترين بخش مرد دو‌هزار چهره بخش فوتبال آن بود. ساليان سال است كه فوتبال حرفه‌اي با عوارض و آسيب‌هايش گريبان‌بخش رسانه‌اي ما را گرفته است و اتفاقات و حواشي آن كه كاركرد آن حداكثر سرگرمسازي و فريب نسل جوان است، بخش اعظم رسانه‌هاي ما را اشغال كرده. تيراژ بالاي روزنامه‌هاي ورزشي در مقايسه با كتاب و ديگر مطبوعات و روزنامه‌ها مويد اين نظر است كه آسيب‌هاي فوتبال حرفه‌اي مي‌تواند گريبان نسلي را گرفته و آنها را با موضوعات باسمه‌اي و كم‌ارزش سرگرم سازد.

    مديري با تمركز روي اين موضوع و سرشاخ شدن با جامعه فوتبالي كار ارزشمندي كرد. او با بازنمايي بسياري از اتفاقات اخير در فوتبال ايران مثل انتخاب مربي، ارتباط ناصحيح مطبوعات و بازيكنان و دلالي مطلب و روابط دشمنانه در داخل تيم‌ها، مصاحبه‌هاي مطبوعاتي و... نوك تيز كمدي خود را به سمت فوتبال گرفت و با اين كار درخشان‌ترين قسمت سريال خود را نيز رقم زد و نمونه‌اي از كمدي موفق و به روز را ارائه داد.

    در ابتداي متن نوشتيم كه به دلايلي مرد دو هزار چهره به‌رغم برخي جذابيت‌ها نتوانست موفقيت قسمت اول را تكرار كند، به نظر مي‌رسد به غير از محدود شدن دامنه طنزپردازي، عامل ديگري نيز موثر است، اين عامل خود محوري مديري در اين سريال است. اگر نگاهي به بازي‌هاي اين سريال بيندازيم به آساني درمي‌يابيم كه ديگر نقش‌ها به خوبي پرداخت نشده و به بازي‌ها اهميت چنداني داده نشده است. در حقيقت تمام اجزاي اين سريال در جهت برجسته‌سازي نقش مسعود شصت‌چي بسيج شده بودند كه قبلا در سريال قسمت اول برجسته شده بود. در اين سريال توانايي ديگر بازيگران ناديده گرفته شده و نويسندگان اين سريال به ديگر نقش‌ها بهاندادند.

    شايد اگر موفق‌ترين سريال‌هاي مديري را پاورچين و شب‌هاي برره بدانيم به آساني مي‌توان دريافت كه يكي از عوامل اصلي موفقيت اين سريال‌ها تعدد نقش‌ها و جذابيت آنها بود. بازيگراني چون رضا شفيعي‌جم، محمدرضا‌هدايتي، جواد رضويان و هادي‌كاظمي از بازيگراني هستند كه در صورت پرداخت نقش مي‌توانند مجموعه‌اي را متحول كنند اما در مرد دو‌هزار‌چهره نويسندگان به آساني از كنار اين موضوع گذشتند گرچه مديري با ميميك عالي و بازي متفاوت از شصت‌چي تيپي جذاب و شيرين ساخت و در قسمت اول اين تيپ پيش‌برنده قسمت اعظم داستان بود اما بايد پذيرفت كه در صورت وجود نداشتن ديگر نقش‌ها و تيپ‌هاي تاثيرگذار در كنار مسعود شصت‌چي، او نيز قدرت مانور زيادي نخواهد داشت و نقش درجا خواهد زد.

    در پايان بايد از پايان‌بندي جذاب سريال نيز يادي كرد. ورود شصت‌چي به برره و تكرار حوادثي كه براي كيانوش در شب‌هاي برره رخ داده بود براي او شايد بهترين پايان‌بندي‌اي بود كه مي‌شد براي اين سريال متصور شد چرا كه پايان ناگهاني يا پايان در دادگاه به‌كلي تكراري و فاقد جذابيت بود و اين پايان‌بندي نقطه آخر خوبي بود براي سريال مرد دو‌هزار چهره كه مي‌توانست سريال بهتري باشد.

    در هر حال امروزه مهران‌مديري چهره اصلي كمدي در تلويزيون ايران است او هنرمندي است. كه مردم دوستش دارند و به هوشش ايمان دارند. او داراي بهترين فرصت براي اداي دين به كمدي و انجام وظيفه اصلي و متعهدانه اين هنر مقبول و مردمي است.

  7. #565
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض اعتراض «محمدرضا اعلامي» به يكي از نويسندگان «مرد دوهزار چهره»

    «محمد رضا اعلامي» با ارسال نامه‌اي به خبرگزاري فارس نسبت به تشابه بخش‌هايي از «مرد دوهزار چهره» با فيلمنامه تله‌فيلم «آدم‌هاي كوكي»، از نويسنده قسمت‌هاي پاياني مجموعه «مرد دوهزار چهره» به كارگرداني «مهران مديري» گله كرد.



    به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، «محمد رضا اعلامي» با ارسال نامه‌اي به خبرگزاري فارس از «مهران مديري» گله كرد كه عين نامه اعلامي در ادامه مي‌آيد:

    كپي‌رايت يا حقوق مادي و معنوي خالقان و صاحبان آثار هنري سالهاست كه در كشور ما به صورت يك مسئله و مشكل حل ناشدني درآمده و به دليل فقدان قوانين جامع و كامل در اين زمينه و همينطور به علت رفتارها، قوانين و برخوردهاي متفاوت و گاه متضاد مراكز فرهنگي و هنري (مانند وزارت ارشاد، تلويزيون، خانه سينما و....) با مقولات مرتبط با آفرينش هنري، همچنان در قامت يك «معضل بزرگ» خودنمايي مي‌كند و قرباني مي‌گيرد. نكته مهم و تأسف آور اين ماجرا هم در اينجاست كه غالبا (و شايد هم هميشه!) قربانيان اين معضل و كمبود فرهنگي، خالقان و آفرينندگان اصلي و واقعي آثار هنري هستند كه حق و حقوق مسلم مادي و معنوي آنها در پيچ و خم روابط و مناسبات غلط افراد و دستگاه‌هاي صاحب قدرت پايمال شده و از دست مي‌رود!

    يكي از اين روابط و مناسبات غلط، چگونگي ارائه طرح‌ها و فيلمنامه‌ها در شبكه‌ها و بخش‌هاي مختلف توليد تلويزيون است كه هيچگونه حق و جايگاهي را براي نويسندگان و ارائه كنندگان طرح‌ها و فيلمنامه‌ها باقي نمي‌گذارد. بدون اينكه بخواهم به افراد يا سازماني بي‌احترامي كرده باشم اين واقعيت را فقط از باب تأكيد بر باز بودن درهاي حق كشي و لزوم داشتن قاعده و قانون مشخص و كارآ براي پيشگيري از چنين وضعي ذكر مي‌كنم:

    عرف كار در شبكه‌هاي تلويزيوني و مراكز ديگر فيلمسازي براي تلويزيون به اين شكل است كه شما به عنوان صاحب و خالق اثر موظفيد طرح يا فيلمنامه خود را به شكل كامل به شبكه يا بخش توليدي مربوطه تحويل دهيد و آنها پس از خواندن طرح شما مي توانند به راحتي بر آن قلم قرمز كشيده و به دلايل مختلف آن را رد كنند. حالا اگر يكي از كساني كه به شكلي در اين پروسه موفق به خواندن طرح شما شده‌اند بخش‌ها (يا كليه) طرح شما را با تغييرات اندكي بازنويسي كرده و با استفاده از «روابط درون سازماني» آن را به نام خود توليد كند. شما هيچ پناه و ملجايي براي تظلم خواهي و احقاق حق خود نخواهيد داشت و حتي در صورت شكايت و دادخواهي، به عنوان عنصر ناراحت و مزاحم شناخته شده و تهديد مي‌شويد كه سازمان يا بخش مربوطه نام شما را در ليست سياه گذاشته و ديگر هيچ طرح و فيلمنامه‌اي از شما در آن مركز قبول نخواهد شد!

    صابون اين نوع برخورد به تن خيلي از اهالي فيلم و سينما خورده و حقوق بسياري از ايشان به اين ترتيب پايمال شده است. اما نوع ديگري از سرقت هنري نيز وجود دارد كه به وسيله خود عوامل توليد اتفاق مي‌افتد و چون اوضاع به گونه‌اي است كه هر كس زودتر بجنبد برنده است! آنهايي كه برنامه‌هاي روتين و «از توليد به مصرف» را در اختيار دارند از اين امتياز به شكل همه جانبه‌اي استفاده و گاه سوء استفاده مي‌كنند! آنها چون به پخش نزديك‌تر هستند، طرح يا فيلمنامه سرقت شده را بلافاصله وارد پروسه توليد و پخش كرده و به اين ترتيب آن را «مال خود» مي‌كنند!!

    آخرين نمونه چنين رويدادي در همين اواخر براي نگارنده اتفاق افتاد و كليت يك فيلمنامه اينجانب (به همراه بسياري جزييات و حتي ديالوگ‌هاي آن) از سريال آقاي «مهران مديري» با نام «مرد دوهزار چهره» سردرآورد!
    همين‌جا بگويم كه من آقاي مديري را مسئول اين ماجرا نمي دانم. چرا كه او با اعتماد به نويسنده‌هاي خود، طرح‌ها و نوشته‌هاي آنها را كار مي‌كند و به عنوان يك كارگردان مي‌دانم كه در چنين شرايطي با وجود «تعجيل و استرس» رساندن كار به پخش نمي‌توان خيلي به او ايراد گرفت. مسئوليت اين قضيه صرفا با نويسندگان و كساني است كه فيلمنامه ما را به عناوين مختلف (احتمالا به عنوان طرح و كنسه خودشان) به دست او رسانده‌اند!


    ماجرا به اين صورت است كه از حدود يك سال پيش به دعوت يكي از تهيه‌كنندگان مرتبط با شبكه اول سيما آقاي محمدرضا ايزدي‌يكتا شروع به نگارش فيلمنامه‌اي به نام «آدم‌هاي كوكي» نمودم قصه اوليه اين تله فيلم كه نوشته اقاي شاهرخ دستور تبار بود درباره فال و فالگيري و معضلاتي بود كه اين پديده در جامعه ما به وجود مي‌آورد. بنده آن قصه را نپسنديدم و با موافقت تهيه كننده و شبكه اول (به عنوان مالك اثر) با حفظ زمينه قصه كليت آن را تغيير داده و قصه ديگري براي توليد نوشتم. اين فيلمنامه بعد از طي مراحل مختلف تأييد شده و «كد توليد» گرفت و بالاخره در زمستان گذشته به كارگرداني خودم ساخته شده و هم اكنون در مرحله صداگذاري است.

    چند شب پيش كه به اتفاق چند نفر از همكاران همين پروژه مشغول تماشاي برنامه آقاي مديري بوديم همگي با تعجب و ناباوري به هم نگاه كرديم و نمي‌دانستيم چه بگوييم: كليت داستان تله فيلم آدم‌هاي كوكي به اضافه بسياري از ديالوگ‌ها و جزييات اين فيلمنامه، بدون كم و كاست از برنامه آقاي مديري سر درآورده بودند!! هر چه زمان مي‌گذشت مقدار بيشتر و بيشتري از فيلمنامه ما عين به عين در اين برنامه تكرار مي‌شد البته به شكلي هزل آلود و كاملا بي‌ربط و نچسب! انگار صفحاتي از يك فيلمنامه را بدون مقدمه داخل فيلمنامه ديگري آورده باشند. فرداي آن روز هم اين ماجرا ادامه داشت و بخش‌هاي باز هم بيشتري از قصه و ديالوگ‌هاي فيلم ما در سريال مرد دوهزار چهره مورد استفاده قرار گرفت.

    من و همكارانم در شوك و حيرت فرو رفتيم و بعد كه كمي از شوك بيرون آمديم اين پرسش‌ها در ذهن و زبان همه قرار داشت: چطور چنين چيزي ممكن است؟! و حالا ما چه بايد بكنيم؟!

    نويسنده اين قسمت‌ها، خشايار الوند، دوست خودم و برادر دوست قبلي‌ام سيروس الوند بود. آيا مي‌توان تمام اين ماجرا را يك «توارد» و ذهنيت مشترك دانست؟

    اما به قول تمام دست اندركاران فيلم آدم‌هاي كوكي ميزان هم شكلي و يكي بودن ديالوگها و حتي ارقام و اعداد ذكر شده در قصه نمي‌تواند فقط يك اتفاق و توارد باشد به هر حال آنچه روي داده است باعث شده كه تازگي و بداعت فيلمنامه و تله فيلم ما و حق و حقوق مادي و معنوي آن، به كلي از دست برود چه كسي مسئول اين حق كشي است و ما بايد به چه كسي و به كجا شكايت بريم؟!

    اين ماجرا بار ديگر لزوم داشتن قانون و قاعده مشترك و فراگير در زمينه حقوق مادي و معنوي صاحبان آثار هنري و التزام مراكز مختلف توليد فيلم به اتخاذ رويه‌هاي همگون، درست و قابل پيگيري در اين زمينه را يادآوري و تأكيد مي‌كند.

    من از خشايار الوند و بقيه كساني كه در اين ماجرا نقش داشته‌اند، به شدت گله مند هستم و حق خود را براي پيگيري اين قضيه محفوظ مي‌دانم.

  8. #566
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض اعتراض ليدرهاي پرسپوليس به سريال مرد دوهزار چهره


    ليدر‌هاي باشگاه پرسپوليس پس از تمرين امروز نسبت به پخش سريال مرد دوهزار چهره موضع گيري كردند.





    ليدرهاي پرسپوليس در پايان تمرين امروز اعلام كردند در اعتراض به پخش سريال مرد دو هزارچهره طوماري براي مسئولان صدا و سيما ارسال خواهند كرد.

    آنها اعتقاد دارند شخصيت ليدر‌ها و فوتبال ايران در اين سريال زير سوال رفته است.

  9. #567
    آخر فروم باز franch's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    9,123

    پيش فرض

    نقد «مرد دو هزار چهره»

    شرف‌الدين: «جومونگ» از «مرد دو هزارچهره» موفق‌تر بود!!




    خبرگزاري فارس: مديرعامل انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس گفت: «افسانه جومونگ» موفق‌تر از سريال‌هاي ايراني نوروزي مثل «مرد دوهزار چهره» بود.





    «محمدرضا شرف‌الدين» در گفت‌وگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس اظهار داشت: به نظرم مجموعه‌هاي تلويزيوني نوروزي با افت قابل‌ملاحظه‌اي روبه‌رو بودند.
    وي ادامه داد: در نوروز امسال، سريال خارجي «افسانه جومونگ» را دنبال مي‌كردم كه كار خوبي بود. اما مجموعه‌هاي ايراني، در حد انتظار نبودند. در مورد «ماه عسل» بعد از چند قسمت، با عصبانيت از ادامه ديدن آن خودداري كردم. سريال «مرد دو هزارچهره» هم چنين بود و من پشت اين سريال صداقت نديدم.
    شرف‌الدين در ادامه افزود: اگر سريال «مرد دوهزارچهره» مخاطبان خوبي داشته باشد و جمعيت قابل توجهي اين سريال را ديده باشند بايد به حال فرهنگ عمومي كشور تأسف خورد و نگران شد از اين بابت كه آدم‌هايي هستند كه اين سريال مورد پسندشان است اما اگر كسي «مرد دو هزارچهره» را به دليل نازل بودن نديده باشد، بايد به حال خود سازمان تلويزيون و اين نوع توليدات سطحي و بي‌مقدار تأسف خورد.
    شرف‌الدين گفت: امسال نمايش فيلم‌هاي خارجي توانست مخاطبان قابل توجهي را به‌خود جلب كند. همچنين ويژه‌برنامه‌هاي نوروزي توانسته بودند اهميت آداب و رسوم ايراني و ملي را نشان بدهند.

  10. #568
    آخر فروم باز franch's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    9,123

    پيش فرض

    نقد «مرد دو هزار چهره»

    قوكاسيان:‌ «مديري» بايد از توجه مردم استفاده بهتري مي‌كرد




    خبرگزاري فارس: يك منتقد سينما و تلويزيون گفت: به نظر من «مهران مديري» مي‌توانست از توجه مردم به «مرد دو هزار چهره» استفاده بهينه‌اي بكند و كاري فراتر از حد متوسط ارائه دهد.




    «زاون قوكاسيان» منتقد در گفت‌وگو با خبرنگار راديو وتلويزيون فارس اظهار داشت: «مرد دو هزار چهره» بسيار عجولانه و شتابزده پيش رفت و به پايان رسيد و متأسفانه آن جذابيتي كه در مجموعه قبلي (از جمله در بازيگري و كارگرداني) وجود داشت، دراين سريال ديده نشد.
    وي گفت: «مرد دوهزار چهره» البته متفاوت از ديگر سريال‌هاي مناسبتي تلويزيون در نوروز 88، - كه قصه آنها در فضاهاي نزديك به هم مي‌گذشت- بود و فراتر از داستان‌هاي درام و خانوادگي مرسوم، سعي مي‌كرد به مسائل حاشيه‌اي جامعه بپردازد و در بخشي، نگاهي انتقادي به مسائل و حواشي موجود در فوتبال كشور ارائه داد اما در كل به قوت كار قبلي «مهران مديري» نبود.
    قوكاسيان ادامه داد: متأسفانه در اين سريال اصول فيلمسازي و كارهاي كمدي به هيچ وجه رعايت نشد چرا كه تمام موقعيت‌هاي آن قرار بود «كمدي موقعيت» باشد اما با اين قضيه، تا حد زيادي سرسري برخورد شد.
    قوكاسيان با انتقاد ازاين سريال گفت: به نظر من «مهران مديري» مي‌توانست از توجه مردم به اين سريال استفاده بهينه‌اي كند و جهت تكميل كار خوب خود در «مرد هزار چهره» ‌‌بكوشد.
    قوكاسيان افزود: متأسفانه «مهران مديري» دراين زمينه كوتاهي كرده و اين سريال، در نهايت در حد يك كار متوسط است.

  11. #569
    آخر فروم باز franch's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    9,123

    پيش فرض

    نقد «مرد دو هزار چهره»

    گبرلو: مضمون و تكنيك تكراري به «مرد دوهزارچهره» لطمه زد





    خبرگزاري فارس: «محمود گبرلو» گفت: «مرد دوهزار چهره» يك طنز اجتماعي بود كه سعي مي‌كرد برخي از مسائل روز اجتماع را نقد كند و متأسفانه در مسير كاري‌اش، نسبت به سريال قبلي «مهران مديري» تكراري بود.





    «محمود گبرلو» در گفت‌وگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس گفت: با توجه به شبيه بودن بازي‌ها و مضمون‌هاي اين كار به سريال «مرد هزارچهره»، ديدن سريال «مرد دو هزار چهره» بسيار خسته‌كننده و كسل كننده بود و چيز نويي در حركات مهران مديري در اين سريال امسال نديديم.
    وي افزود: هرچند «مهران مديري» نسبت به سريال‌هاي قبلي‌اش مثل برره و ... تفاوت بسياري كرده و سعي كرده خيلي جدي و عميق‌تر به مسائل اجتماعي بپردازد و به عنوان يك ستاره كمدي در تلويزيون، با كارهاي اجتماعي‌ خود مطرح باشد ولي «مرد دو هزار چهره» نسبت به سال گذشته و كار قبلي «مديري»، ضعيف‌تر و براي مردم كسل‌كننده‌تر بود و از مخاطب كمتري برخوردار بود.
    اين منتقد گفت: مردم در شب‌هاي نوروز، برنامه‌هاي ديگر را بيشتر مي‌پسنديدند و ديگر به سريال «مرد دو هزارچهره» توجه نمي‌كردند درصورتي كه انتظار مي‌رفت دربين برنامه‌هاي كمدي نوروز88، از برنامه مديري استقبال بيشتري شود.
    «گبرلو» علت عدم استقبال ايده‌آل از اين سريال نوروزي را تكراري بودن مضموني كار عنوان كرد و گفت: تكراري بودن مضمون، تكنيك و سبك كاري علت عدم استقبال از اين سريال بود و همچنين اين كه تمام محور كار روي شخص مديري بود و وي سعي مي‌كرد منحصر بفرد باشد كه اين به كار لطمه زد.
    وي گفت: اگر «مهران مديري» را از اين كار بر مي‌داشتيم بازي بازيگران ديگر ديده نمي‌شد چرا كه در اين سريال و سريال قبلي «مهران مديري» جز آقاي شصت‌چي شخصيت عميق و جدي ديگري نمي‌بينيم!
    گبرلو در پايان گفت: «مهران مديري» به‌درستي گام برمي‌دارد اما كارش نسبت به گذشته تكراري شده است.

  12. #570
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    روی مرکز زمیــن
    پست ها
    3,410

    پيش فرض

    گبرلو: مضمون و تكنيك تكراري به «مرد دوهزارچهره» لطمه زد
    اون قدر بار کمدی و پتانسیل خنده! داشت که با وجود تمام این ضرباتی که شما و امثال شما میزنید مردم را راضی نگه داشت : دی

  13. این کاربر از Behsood بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •