نكنه يادت رفته باشه يه روز و روزگاري بود
واسه شباي بي كسيت عاشق بيقراري بود
نكنه كه وقتي نبودم دل به كسي باخته باشي
دلي كه بهت هديه دادم نكنه دور انداخته باشيش
نكنه يادت رفته باشه يه روز و روزگاري بود
واسه شباي بي كسيت عاشق بيقراري بود
نكنه كه وقتي نبودم دل به كسي باخته باشي
دلي كه بهت هديه دادم نكنه دور انداخته باشيش
شد آغاز سخن از دفتر دل
ز دل افتاده ام در كار مشكل
...
سلام
لبخند زدي و آسمان آبي شد
شبهاي قشنگ مهر مهتابي شد
پروانه پس از تولد زيبايت
تا آخر عمر غرق بي تابي شد
سلام
ـــ
در ميان من تو فاصله هاست.
گاه مي انديشم،
ـ مي تواني تو به لبخندي اين فاصله را برداري!
...
يه روز سراغ تو ميام
با خنجري تشنه واسه سينه داغ تو ميام
مي ميرم و مي سوزم از اين حيله و نيرنگ تو
مگه چه كردم با دلت ؟
عمري بودم تو چنگ تو ...
قصه ي يه جاي نقشه
يه جاي نقشه ي بزرگ دنيا
يه كشور پر از بهشت و دريا
يه سرزمين ، پر از رز و شقايق
مهد يه عالم ، آدماي عاشق
يه جا كه خشكي و بلندي داره
تو قدمتش حافظ و سعدي داره
يه عالمه معدن احساس داره
كوچه هاش عطر زنبق و ياس داره
به قهرماناش هميشه مي باله
دل كندن از خاك زرش محاله
هر گوشه از او پر افتخاره
چهار تا فصل عاشق ، بهاره
خزر ، دنا ، زاگرس و اترك داره
كلي چيزاي تازه و تك داره
تو عاشقاش ليلي و مجنون داره
كوير و درياچه و هامون داره
كشور ما خونه ي ابن سيناس
سال يه قهرماني مثل نيماس
توي جنوب نخلاي خرما داره
تو سنتاشم ، شب يلدا داره
يه پهلووني مث رستم داره
چشمه هايي به رنگ زمزم داره
مردمي داره مث عطر شمالي
فرقي نداره شرقي يا شمالي
اونا براش با افتخار جون مي دن
براي زنده موندنش ، خون مي دن
مراقبن حتي يه ذره از خاك
نيفته دست دشمناي ناپاك
اين سرزمين هميشه پاك و زندس
تو بازياي دنيامون ، برندس
الهي كه تا زنده ايم و آباد
زنده بمونه سرزمين فرهاد
اسم قشنگش هميشه تو نقشه
به هر غريبه ، حس خوش مي بخشه
ما به تموم داشته هاش مي نازيم
هر چي نداره كم كمك مي سازيم
تا كه يه روز كسايي كه تو دنيان
بگن كه بهترين جا ، يعني ايران
نمك خوردي نمكدون رو شكستي
چشاتو روي دنياي عشق بستي
حرومت شه دل ديوونه من
تو كه عاشق كش و مرده پرستي
...
سلام
ببخشید من و اقا فرید مثل اینکه با هم دیگه فرستادیم شعرامونو که با حرف (ی) شروع میشد(البته فرید جان یکم زودتر)
خلاصه ببخشید.......
سلام
یه منرسکم تو دست تو اسیر
ظاهرا جوونم اما پیر پیر
ریشه می کنه غمت توی دلم
لااقل غصه ها توازم نگیر
خم می شم تو دستای وحشی باد
پرم از غربت و دردای زیاد
لحظه لحظه با غمت سر می کنم
آخ چه فایده که یادت نمی یاد
غربتم قد چشات گنگه عزیز
ای عزیزترینم از من مگریز
توی تنگ تنگ چشمای دلم
هرچی که می خوای بریز غصه نریز
با کلاغای سیاه هم نفسم
توی دشتم انگاری تو قفسم
بین این همه زمین و آسمون
نیستی و نمی بینی چه بی کسم
به چشای آسمون قسم بخور
به تن داغ جنون قسم بخور
اگه می خوای عشقو باور بکنم
به نمک به آب و نون قسم بخور
سخته می دونم ولی چا ره چیه
توی دشت عشق نه و آره چیه
توی غربت می مونم فقط بگو
که گناه من بی چاره چیه![]()
بوی جوی مولیان آید همییاد یار مهربان آید همی
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
درسته که هیچ ربطی نداره ولی برای خالی نموندن عریضه گفتم این شعر قشنگه اگه کسی هم کاملش رو داره بزاره
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)