تبلیغات :
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 566 از 638 اولاول ... 66466516556562563564565566567568569570576616 ... آخرآخر
نمايش نتايج 5,651 به 5,660 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #5651
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    گفتند :
    واجد شرایط ایم
    و ما در میهمانی گنجشک ها
    شرکت کردیم

    هیچ کس نمی داند
    آن صدای موهومی که درمن بود
    صدای باد نبود
    صدای میدانچه ی تیر نبود


    تو بودی
    و آغاز بلند آیه ها
    ازمن بود

    انگار وقتش رسیده بود
    که صدای امواج بنفشه ها را رها کنی
    و میدان مین از ذهن پنجره ها دورشود

    رنگ نفس هایت برگشته بود
    و هوسی شیرین ...

    دیر وقت بود
    باید برمی گشتیم
    من ویارآفتاب داشتم
    و دل مشغول وصله کردن آسمان بودم
    تو به خواب عمیقی فرو رفتی
    بی آنکه لبخند ازروی لبانت محو شود
    و پاک فراموش کردی
    قول داده بودیم
    پا به پای گنجشک ها
    پیرشویم !

    /
    نسیم جعفری

  2. 3 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #5652

    پيش فرض

    عمریستــــــ گمان میــکردم کـسی از آن ســـوی ِ آینهــــ
    به من لـــبخندمیزند
    و تازه دیشبــــ فهمیدمــــــ
    کــــــه اشکـــ هایــــــم ..
    در آینهـــــــ موج انداختــــــه بودند ..

  4. 5 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #5653
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    می دانم، بی حیا بودم.
    بی اجازه آمدم داخل
    بی اجازه نشستم
    بی اجازه اندکی چیزی برداشتم و اندکی چیزی جا گذاشتم
    و حال می روم بیرون.


    متاسفم..
    در ِ قلبت باز بود و
    من بی حیا بودم...
    متاسفم..

  6. 4 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #5654
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    تپش های عاشق قلبم را


    به پیشبازت می فرستم


    مهربانی دست هایت را


    رهاوردم کن


    بهشت را همین جا خواهیم ساخت...


  8. این کاربر از barani700 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #5655
    حـــــرفـه ای Hadi King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    14,121

    12

    یادت باشه که دنیا با تو آغاز می شود

    روز با تو و خورشید با تو گرما می گیرد


    نسیم با بوی خوش تو جاری می شود


    و بهار برای تو خود را می آراید


    یادت باشد که شب بی نگاه زلال تو دلش می گیرد


    و پرندگان به خاطر تو عاشقانه می خوانند


    وقتی نگاه می کنی


    چشمی هست که تو را می نگرد


    باور کن


    نگاه زیبایت و زیبایی نگاه را باور کن


    و دنیا را با نگاهت زیبا تر کن

  10. 3 کاربر از Hadi King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #5656
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    خیال کرده بودم که تو ماهـــــــی و

    من نزدیک ترین ستاره ی تــــــــو ام

    تـــــــــو خورشیـــد بودی

    ستارگان بی شمار را روشــــن کردی

    من در آن میان

    گمـــــــــــ شدم

    “شهاب مقربین”

  12. 9 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #5657
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    من با چشمانی نمور
    زندگی را
    به سلیقه چشمانت چیده ام
    تو اما هنوز
    بوی دلتنگی میدهی...
    Last edited by barani700; 24-02-2011 at 00:57.

  14. #5658
    داره خودمونی میشه mcymc's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    102

    پيش فرض

    کاش آنگاه كه تگرگِ تنهایی بي امان می بارد ، من لایق آن باشم که لااقل چتری باشم در دستان تو ...

  15. 3 کاربر از mcymc بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #5659
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    گفتم:
    پیامبرم!
    نامه‌ها را به صندوق‌های پستی شما می‌رسانم
    گفت: پس معجزه کن
    معجزه کردم
    روبه‌رویم نشسته بود!

  17. 3 کاربر از barani700 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #5660
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    گونه هایم گر گرفته است .
    خسته نیستم . می خواهم تنها بمانم . در را آهسته ببندید .
    شبی خواب باران و پائیزی نیامده را دیدم . انگار که تعبیر تمام رفتن ها بازگشت
    به زاد روز شقایق است .
    حالا دیگر از ندانستن شمال و جنوب جهان بغضم نمی گیرد.
    حالا دیگر از هر نگاه نا درست و طعنه تاریک نمی ترسم .
    حالا دیگر از هجوم نا به هنگام لکنت و گریه نمی ترسم .
    به خدا پروانه ها پیش از آنکه پیر شوند میمیرند.
    باران که باز بیاید می ماند آسمان و خواب و خاطره ای . یا حرفی میان گفت و لطف
    آدمی با سکوت.
    خدا حافظ .... خداحافظ پرده نشین محفوظ گریه ها ... خدا حافظ عزیز بوسه های ۷ سالگی
    حالا دیدار ما به نمی دانمان کجای فراموشی . دیدار ما اصلا به همان حوالی هرچه بادا باد
    دیدار ما و دیدار دیگرانی که ما را ندیده اند.
    یادت نرود گلم به جای من از صمیم همین زندگی سرا روی چشم به راه ماندگان مرا ببوس
    دیگر سفارشی نیست .
    تنها جان تو جان پرندگان پر بسته ای که دیماه به ایوان خانه می آیند.
    خداحافظ

  19. 2 کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •