ما را کبوترانه وفادار کرده است
آزاد کرده است و گرفتار کرده است
بامت بلند باد که دلتنگیت مرا
از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است
ما را کبوترانه وفادار کرده است
آزاد کرده است و گرفتار کرده است
بامت بلند باد که دلتنگیت مرا
از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها هجری و شمسی
همه
بی خورشیدند...
در زمینی که زمان کاشت مرا
گل زیباش بجزء خار نبود
پستی و هرزگی و هرزه دری
حسرتها بهر کسی عار نبود
زارو بدبخت و گرفتار کسی
که به این عار گرفتار نبود
خوب است فراموشی هست
و می تواند مرا در بر بگیرد
که آرامم کند
تا یادم نیاید این نبودنِ حتی " مـــا " ی بی حوصله
از نباریدن کدام ابر سیاه است...
از اینجا و هیچ جا
تا حیرت می روم...
در آسمان زمینم
این چشمها، مال من نیستند
نه چیزی دارند پر كنند
نه خالی...
چشم ها را میبندم
شبیه هیچ...
تا هر كجا
باز آغاز كنند...
روزی سر بر خواهم آورد
از لابه لای ابرهای سر درگم و بی نشان
و اوج را حس خواهم کرد
اوج وجود
اوج هستی و...
من یک زمینی ام
پاهایم گرما و سرما را حس کرده اند
گاه خارهای زمین پاهایم را آزرده اند و
گاه گاهی سبزه با طراوتش
آرامش را برایم به ارمغان آورده است
همیشه آسمان را در آغوش گرفته ام
و هماره او را در آغوش می فشارم
تا اینکه روزی برسد که با او یکی شوم.
ببار بـارانــــــ
مـن سـفــــــر کـردهـــــ ای دارم
کـه یـادم رفـتـــــــ ..
آبـــــــ پـشت پـایـش بـریــــــزم ..
حــالا من ماندهـــــ ام و
پنجـــــره ای خالی
و فنجان قهـــــوه ای كه
از حرفــــــهای نگفته "پشیمــان استــــــ " . . .!
شبا فکر و خیال تو چرا خوابم نمی گیره
نه تنها لحظه هام حتی تموم خونه دلگیره
حالا که شب به شب رفت و توام تنهایی سر کردی
توی تنهایی می پوسم نمی ذارم که برگردی
ميان ابرها سير ميكنم
هر كدام را به شكلي ميبينم
كه دوست دارم
ميگردم و دلخواهم را پيدا ميكنم
ميان آدمها اما
كاري از دست من ساخته نيست
خودشان شكل عوض ميكنند
بـراي اتـفـاق هـايي كه نـمي افـتـد ...
بـراي دستـي كـه نـگـرفـتم
بـراي اشكـي كـه پـاك نـكـردم
بـراي بـوسـه اي كـه نـبــود
بـراي دوسـتـت دارمـي كـه مـرده بـه دنـيـا آمــد
بــراي مـن كـه وجـودم نـبـودن اسـت
مــرا بـبـخـش ...
---------- Post added at 05:22 PM ---------- Previous post was at 05:21 PM ----------
به هـمـان سـادگـي
كـه كـلاغ ِ سـالـخـورده
بـا نـخـستـين سـوت ِ قـطـار
سقـف واگـن مـتـروك را
تـرك مي گـويــد
دل ،
ديـگــــر
در جـاي خـود نيـسـت
بـه همـيـن ســادگـي !
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)