منظور جمله اول به نظر من اینه:همونطور که با موعظه از کسی فرد مقدسی ساخته نمیشه با قوانین هم غذایی تهیه نمیشه(قوانین در اشپزی زیاد به کار نمیاد)
منظور جمله اول به نظر من اینه:همونطور که با موعظه از کسی فرد مقدسی ساخته نمیشه با قوانین هم غذایی تهیه نمیشه(قوانین در اشپزی زیاد به کار نمیاد)
مرسی از شما
در مورد جمله اول میتونید یه کم مفهومی تر ترجمه کنید ؟ مثلا چطور آشپزی به دین تشبیه شده ؟ منظورش چیه ؟
منظور همینه ...
ممنون از زحماتتون
لطفا
The chef that grew up with the grandma who cooks tends to always beat the chef that went to the culinary institute. It's in the blood
Writing and cookery are just two different means of communication
I have a good collection of cookery books. This is not so much because I like cooking, but because I like eating
Last edited by Sh4|)0w; 16-02-2015 at 00:50.
وقتی از کلمه than استفاده شده منظور مقاتیسه بین دو چیز هست.اگه میخواست بگه شبیه از کلمه ای مثل like استفاده میکرد.cooking is just like religion. Rules don't no more make a cook than sermons make a saint
sermons cant make a saint just like rules cant make e cook
بعدشم این جمله از نظر معنایی مشکل داره ...چطور نویسنده اومده قانون رو با پند و اندرز مقایسه کرده و گفته شبیهه؟!قانون زور پشتش هست ولی نصیحت اختیاریه!منظور جمله اول به نظر من اینه:همونطور که با موعظه از کسی فرد مقدسی ساخته نمیشه با قوانین هم غذایی تهیه نمیشه(قوانین در اشپزی زیاد به کار نمیاد)
میگه تو دین نباید زور و اجبار بزاری پشت مردم بلکه باید با اندرز راهنمایی کنی تا ثیرش بیشتره.تو اشپزی هم بهتره به جای اینکه قانون بزاری با راهنمایی جلو بری و نتیجه هر عملی رو مشخص کنی(اندرز یعنی گفتن نتیجه عمل).این جوری طرف مقابل بهتر درک میکنه چرا باید این کارو بکنه یا نکنه.
Last edited by javad2015; 16-02-2015 at 04:40.
از نظر ویرایشی جمله اول بادی یه کاما بعد از tend to داشته باشه
اشپزی که با مادربزرگ بزرگ شده و تمایل به اشپزی داره و از روی علاقه اشپزی میکنه.همیشه اشپزی رو که به کلاسای مخصوص رفته شکست میده.چون اشپزی یه چیز استعدادی هست.
نویسندگی و اشپزی هر دو نوعی ارتباط هستن ولی با معانی مختلف.
من یه کلکسیون خوب از کتابای اشپزی دارم.دلیلی که تاثیر بیشتری داره برای این کاره من.این نیست که من اشپزی دوست دارم.اینه که دوست دارم بخورم.
Last edited by javad2015; 16-02-2015 at 04:42.
منظورم از قوانین ,قواعد بود.(Recipe)
دین و اشپزی هردو از دستورالعملهایی تشکیل شدن.
این میخواد بگه با این دستورالعملها فرد مقدس و اشپز ساخته نمیشه
به همون نسبت که با موعظه کسی مقدس نمیشه , با قواعد و دستورالعمل (به تنهایی) غذایی درست نمبشه
اره الان که بیشتر دقت کردم دیدم ترجه پست 5600 .منظورش هست.من زیادی پیچیدش کردم برا خودم
دوستان معنی این جمله رو هم اگه میشه بگین.
The specific loss caused by the reactive power flow on the inductive transmission lines is approximately ten times more than the specific loss caused by the active power flow, furthermore it is higher at significant load conditions too not only relatively.فقط اون عبارت too not only relatively رو نتونستم معنی کنم.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)