عکس پر معنایی هست، اما چیزی که بیش از همه به نظر من مشهود است، تقابل تاریکی (جهل) و نور (آتش برآمده از کتاب) است.
انسانی در فضای تاریکی (جهان) مواجه میشه با چند کتاب مختلف، از طرفی هیچ نوری در اختیار نداره، پس دو راه بیشتر پیش رویش نیست:
1- با آتش زدن هر کتاب پس از مطالعه آن، بتواند مرحله به مرحله جلو رفته و به کمک نور کتاب قبلی، آگاهی بیشتری از کتاب بعدی کسب کند.
2- در همون تاریکی جهان بشیند و کتابی نخواند و از شنیده ها زندگی اش را بگذراند.
بیشتر شرح حال انسان هایی هست که هیچ کتاب مقدسی در زندگی ندارند.
میدانند برای رفتن به مرحله بعدی دانش و تکامل اندیشه، باید از گذشته ها بگذرند و در آن ها درجا نزنند.
کتاب های قدیمی و مقدس پس از اینکه تاریخ مصرفشان تمام شد، باید چراغی باشند برای علوم نوین نه التزام ابدی به یک کتاب.
برای رسیدن به علوم آینده، باید بدون تعصب و قدسیت بخشیدن به علوم قدیم از آنها گذشت.