به نظرم قسمت آخر باحال نبود.چنگی به دل نزد!!
به نظرم قسمت آخر باحال نبود.چنگی به دل نزد!!
استقبال مخاطب برنامههاي نوروزي از سريال «مرد هزار چهره»، مهران مديري و همكارانش را بر آن داشت تا با ساخت سري دوم اين مجموعه با عنوان «مرد دو هزار چهره»، بار ديگر اين موفقيت را تكرار كنند. با اين تفاوت كه در سري جديد اين سريال، «مسعود شصتچي» تا حدودي بازگوشتر بود و خود خواسته وارد موقعيتهاي جديد شد؛ بيننده تلويزيوني در فروردين امسال او را «اشتباهي» به جاي خودش، يك مربي فوتبال، خلبان و جادو ديد.
حضور خبرنگار سرويس تلويزيون در پشت صحنه سريال «مرد دو هزار چهره»، با ضبط صحنههايي از موقعيت فوتبالي و ثبت پلانهاي داخلي اين اپيزود مصادف شد؛ صحنههايي كه علاوه بر خود مهران مديري در نقش مسعود شصتچي، بازيگراني چون فلور نظري، بيوك ميرزايي، الهام شعباني و اميرحسين كلانتري نيز حضور داشتند.
مقابل در ورود به صحنه كه شامل اتاق پذيرايي بزرگ و مجللي است و به مديرعامل باشگاه «سيكاد» تعلق دارد، مقوايي سفيد پيش از همه جلب توجه ميكند. بر روي اين مقوا با خطي قرمز و درشت نوشته شدهاست: «در صحنه از صرف چاي و كشيدن سيگار جدا خودداري كنيد»
كمي جلوتر، بر روي يكي از مبلهاي استيل صحنه، مهران مديري در حالي كه گرمكني ورزشي به تن دارد، پس از استراحتي كوتاه نشسته و ديالوگهاي صحنه بعد را مرور ميكند. اتاق پر از المانها و وسايلي است كه حكايت از تمول صاحب خانه دارد، صاحبخانهاي كه در سريال «مرد دو هزار چهره» نقش او را بيوك ميرزايي بازي ميكرد.
در فاصله زماني نسبتا كوتاهي، ساير بازيگران نيز به مهران مديري ميپيوندند و هر كدام در حالي كه كاغذي به دست دارند، مقابل يكديگر ديالوگهايشان را تمرين ميكنند.
سرانجام نوبت به ضبط ميرسد؛ اما پيش از هر كار مديري با آرامشي خاص، يك بار نحوه ثبت پلانها را مرور ميكند. او از همان جايي كه نشسته با نگاه به مونيتوري كه كمي بزرگتر از مونتيورهاي معمول است و بر خلاف شيوه رايج رو به بازيگران قرار دارد، به تصويربردارانش ميگويد كه صحنهها را چگونه ميخواهد.
همه چيز براي ضبط صحنه آماده است و مهران مديري كه در زندگي شخصي و كارياش ، شخصيتي بسيار متفاوت از آن چه در سريالها از او شاهد هستيم، دارد، با گذاشتن عينك معروف خود به صورت، تبديل به همان «مسعود شصتچي» ميشود كه تماشاگر از او سراغ دارد.
فرمان ضبط از سوي دستيار كارگردان صادر ميشود و در چهرهي آرام و جدي مديري به ناگاه شيطنتهاي شصتچي سابقهدار ظاهر ميشود.
در اين پلان صحبت از مسابقه فوتبال است و اين كه پسر خانواده (با بازي اميرحسين كلانتري) بايد شادي پست مدرني را بعد از زدن گل از خود نشان دهد و با بالا كشيدن پيراهنش مقابل تماشاگران، جمله مورد دلخواه مادرش يعني «رفيق بي کلک، مادر» را به همگان نشان دهد.
فلور نظري هم با خطاب قرار دادن مهران مديري از او ميخواهد كه پس از زدن گل، حركتي جلف از خود نشان ندهند. و اما دختر خانواده(با بازي شعباني) كه با ظاهري كاملا فوتبالي روي مبل نشسته، به مديري ميگويد كه تيم را با چه نفراتي توي زمين بفرستد و از او ميخواهد كه «اين پسرهاي سوسول (اشاره به برادرش) را بيرون بگذارد تا مبادا النگوهايشان بشكند!»
اداي ديالوگها توسط بازيگران گاه با توضيحاتي از سوي مهران مديري همراه ميشود و آنها با رفع مشكل، بار ديگر ديالوگ را تكرار ميكنند. در اين بين افتادن شمعي از روي شمعدان بالاي كنسول هم براي لحظاتي كار را به تاخير مياندازد.
سرانجام ضبط پلانهاي اين سكانس از زواياي مختلف به پايان ميرسد و مهران مديري به همراه ساير بازيگران از طريق مونيتور، آن چه ثبت شده را آرام به تماشا مينشينند. اين آرامش حاكم بر صحنه در تمام لحظات كار وجود دارد و حتي زماني كه تصويربرداري انجام نميشود هم تمامي عوامل باصداهايي بسيار آرام و شبيه پچپچ با هم صحبت ميكنند.
بر اساس اين گزارش، سريال نوروزي «مرد دو هزار چهره» بمانند اغلب مجموعههاي مناسبتي تلويزيوني با فشردگي حجم كارها روبرو است و اين مساله همگي عوامل از جمله خود كارگردان، نويسندگان و بازيگران را به مشكل مياندازد.
در اتاق طبقه بالاي ساختماني كه به عنوان لوكيشين اصلي (محل فيلمبرداري) سريال «مرد دو هزار چهره» شناخته ميشود، امير مهدي ژوله مشغول نوشتن است و صحبتهاي كوتاه او نيز با هشدارهاي توام با شوخي مهران مديري براي رسيدن به موقع متنها همراه ميشود.
ژوله كه از اواخر تصويربرداري به صحنه وارد ميشود، با شنيدن ديالوگهايي كه ابتدا در ذهن او و ديگر همكارانش (خشايار الوند و محراب قاسمخاني)شكل گرفته و حال توسط بازيگران ادا ميشود، بيش از همه ميخندد.
ژوله درباره فشردگي كارها و تاثير منفي آن بر عوامل ميگويد: من از اولين كارم كه «شبهاي برره» بود تا به امروز همين گونه كار كردهام و تا به حال فيلمنامهاي را با دل راحت و سر فرصت ننوشتهام تا بگويم چه روشي بهتر است. شايد بتوان گفت اين شيوه كار به نوعي تخصص ما شدهاست؛ ما بهترين نويسندگان طنز نيستيم ولي اين مدل كار كردن را بلديم و ميدانيم چگونه در زمان كم ميتوان متن قابل قبولي را ارائه داد.
علاوه بر بازيگراني كه مقابل دوربين رفتند، بازيگراني چون سيامك انصاري، يوسف صيادي، برزو ارجمند، صدرالدين حجازي و علي لكپوريان نيز در پشت صحنه سريال «مرد دو هزار چهره» حضور دارند.
يوسف صيادي كه پس از سالها بار ديگر با مهران مديري همكاري ميكند، درباره اين همكاري ميگويد: به محض اينكه به من پيشنهاد داده شد پذيرفتم. خيلي راغب بودم و دوست داشتم بعد از مدتها با آقاي مديري كار كنم. با اينكه سر دو تا كار سينمايي بودم، بهگونهاي هماهنگي كردم كه بتوانم بيايم و با كمال ميل پذيرفتم و آمدم.
سيامك انصاري هم كه به بازيگر ثابت سريالهاي مديري تبديل شده، به اين نكته اشاره ميكند كه زياد دوست ندارد در كارهاي جدي بازي كند.
او كه نقش «كيانوش» در سريال «شبهاي برره» را خيلي دوست دارد، در پاسخ به اين پرسش كه آيا در سريالهاي مهران مديري نقشي هم بوده كه دوست نداشته اما بازي كردهاست؟ ميگويد: اگر شخصيتي كه به من پيشنهاد شده را دوست نداشتهام، مشخص بوده كه آن را دوست نداشتهام اما بازي كردهام.
برزو ارجمند كه در بخش فوتبال سريال «مرد دو هزار چهره» بازي داشت، همزمان در سريال مناسبتي شبكه اول با نام «اشكها و لبخندها» نيز حضور دارد. با اين حال او ترجيح ميدهد كه صحبت درباره سريال حسن فتحي را به بعد موكول كند.
برزو ارجمند كه همزمان در سريال تاريخي «نردبام آسمان» حسين لطيفي هم بازي دارد، درباره تفاوت اين نقشها و مشكلاتي كه بازي همزمان در چند سريال براي بازيگر به همراه دارد، ميگويد: بازي در هر كدام از اين نقشها خيلي تفاوت دارد و اين تفاوت، تنها به كارهاي روز با كارهاي تاريخي محدود نميشود؛ بلكه حتي بازي در سريال «مرد دوهزارچهره» با بازي در سريال «اشكها و لبخندها» تفاوت دارد؛ اين تفاوتها در نوع نگارش، متن، نگاه كارگردان به بازيگر و متن بستگي دارد. و اگر غير از اين باشد بازيگر به ورطه تكرار ميافتد و اين اتفاق نبايد براي يك بازيگر بيفتد.
صدرالدين حجازي براي اولين بار است كه بازي در سريالي به كارگرداني مهران مديري را تجربه ميكند.
او درباره اين تجربه ميگويد: طي مدتي كه مشغول كار در سريال «مرد دو هزار چهره» هستيم، به لحاظ روحي و مالي، آرامش و امنيت درستي داريم و اين مساله از مديريت آقاي مديري نشات ميگيرد. او كارش را خوب بلد است و مخاطب عام و خاص تلويزيون را ميشناسند.
به اعتقاد حجازي مهران مديري تماشاگر را در شرايطي قرار ميدهد كه او را مجبور به فكركردن كند؛ او همه چيز را آماده در اختيار تماشاگر نميگذارد و همين ويژگي يكي از انگيزههاي اساسي حجازي براي پذيرفتن بازي در «مرد دو هزار چهره» بودهاست.
مهرداد شكرآبي، طراح گريم سريال «مرد دو هزار چهره» كه او هم به يكي از عوامل ثابت سريالهاي مديري مبدل شده و در سريالهاي «مرد هزار چهره»، «باغ مظفر» و «شبهاي برره» حضور داشته، از فشردگي كارها در مجموعههاي مناسبتي گلايه دارد و معتقد است اين شتابزدگي بر كيفيت كارها اثر منفي ميگذارد.
وي ميگويد: طبيعتا هر کاري شرايط خاص خودش را دارد؛ اما شرايط کار در سريال «مرد دوهزار چهره» يک مقدار با کارهاي قبلي من تفاوت بود. در واقع سرعت زيادي در اين کار حکمفرما بود و طبيعتا کارهايي که شخصيت و بازيگر زيادي دارند، انرژي زيادي را هم مي طلبند؛ زيرا علاوه بر حضور ثابت چند بازيگر محوري، مابقي هنرمندان به مرور انتخاب و معرفي ميشوند و اين باعث ميشود طراحي گريم در همان لحظهاي که قرار است بازيگر جلوي دوربين برود، انجام شود.
وي ادامه ميدهد: سختترين بخش کار براي گروه اين بود که تستهاي گريم را بدون داشتن فرصت کافي انجام دهيم؛ اما در کنار تمام سختيها، لحظات بسيار شاد و متنوعي هم داريم که خستگي تلاش شبانه روزي ما را از تن به در ميکند.
فروزان جليلي فر، طراح صحنه و لباس سريال «مرد دو هزار چهره» كه سال گذشته نيز در «مرد هزار چهره» با مديري همكاري داشت، بر اين نكته تاكيد دارد كه طراحي صحنه اين دو سريال كاملا با هم متفاوت است، چرا كه مسعود شصتچي اين بار در موقعيتي جديد قرار ميگيرد.
او نيز به پر بازيگر بودن سريال مديري اشاره ميكند و ميگويد: هر چه تعداد بازيگران سريال بيشتر باشد، طبيعتا کار من و گروهم نيز سختتر خواهد بود.
فروزانفر نيز با تاكيد بر لزوم كامل بودن متن پيش از كليد خوردن كار، اين نكته را خاطرنشان ميكند كه براي طراحي لباس ابتدا بايد متن را خواند تا با شخصيتها آشنا شويم، سپس چهره، فيزيک و خصوصا روحيه بازيگران مد نظر خواهد بود.
با اين حال وي ميگويد: همفکري و تعامل خوبي ميان طراح لباس، نويسندگان، بازيگران و کارگردان وجود دارد.
***ساخت سريال «مرد دو هزار چهره» به تازگي به پايان رسيدهاست و همانند گذشته گروهاي سازنده مجموعههاي مناسبتي تا آخرين لحظات درگير آمادهسازي كارها براي پخش بودند؛ ياد حرفهاي امير مهدي ژوله ميافتم:«اگر از يك سال قبل هم كاري به ما سفارش داده شود، بازهم آن را در 20 روز پاياني ميسازيم و مابقي يازده ماه و 10 روز را هدر ميدهيم»
عاقبت مسعود شصتچي در «مرد دو هزار چهره» سال 88 به برره تبعيد شد و پرونده اين سريال شامگاه 14 فروردين ماه بسته شد.
گزارش از: پيوند مرزوقي
سریال خوبی بود
امید هست که جناب مدیری در سال آینده با برره قاطیش کنه
سلام...
نه فکر نکنم دیگه خیلی لوس میشه.
دیگه بلکل میخواست تمومش کنه و به احتمال99درصد مرد3000چهره ای وجود نداره
اون یک درصد هم محض اطمینان
ولی پایان جالبی داشت درکل
خیلی خوب تمومش کردند ولی ادامه ای در کار نیست چون مدیری گفته بود یه مدت کار نمی کنه بعدش وی یک فیلم سینمایی کار می کنه...
در کل هر جور که تموم شد . . . مهم اینه که از تمام برنامه های دیگه به نسبت شادتر بود
ولی توجه کردین اون شخصی که جای مدیری روی زمین بود و بیهوش شده بود موهاش از مدیری بلندتر بود و سفیدی های موهاش کمتر بود...حالا ادم بود یا عروسک؟
خیلی راحت بلندش کرد!
هر جور دیگه تموم میکردن ناراحت کننده بود
عالی تمومش کرد
خسته نباشن واقعا
عالی و پر تیکه تمام شد.
بدترین جای ایران
گفتم کجا رو می خواد بگه؟! رفت برره
نشیمن گز هم خیلی به جا بود
اون تیکه که پلیسه می پرسه تا حالا نه گفتی نیز خیلی جالب بود
کلا خیلی به فکر دیگران بود
"اگه من نه می گفتم شما الان حوصله تان اینجا سر می رفت"
کاش ادامه داشته باشه
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)