لطفا
Additionally, interestingly enough, I have learned to enjoy cooking. I am not
formally trained
لطفا
Additionally, interestingly enough, I have learned to enjoy cooking. I am not
formally trained
از وقتی به ساده زیستی و وارستگی پی بردم، زندگی ام بطور قابل توجهی تغییر کرده. بمرور و با ارتقای ارزشها و دوری از غفلتها و بی توجهی ها، زندگی معنا و مفهوم تازه ای پیدا کرده.
مضافا اینکه، از روی علاقه مندی، یاد گرفته ام که از آشپزی لذت ببرم. رسما آموزشی ندیدم.
برمی گرده به تقاضا برای باریکی و فشردگی اجزا و سیستم داخلی. همچنین پشتیبانی تدارکات رو برای شرکتهای همکار راحت تر می کنه.
اگه ممکنه زحمت اینم بکشین :
The reactive power capability of OWF depends on the capability representation of the wind turbine+generator set.
تو معنی کردن اون representation و capability موندم
قابلیت و قدرت راکتیو، بستگی به ارائه قابلیت و توانایی از سوی توربین بادی و ژنراتور داره..
فک کنم این ترجمه تا حدودی بهتره.لطفا ..
Since discovering minimalism, my life has changed significantly. The process of promoting values and removing distractions has forced new intentionality in life
..
از زمانی که به زندگی ساده پی برم زندگی من به طور قابل توجهی تغییر کرد.ارتقا دادن ارزش ها و از میان بردن مسایل جزیی باعث به وجود اوردن مسایل عمدی و سودمندی در زندگی من شد.
Last edited by javad2015; 15-02-2015 at 15:23.
لطفا
1.cooking is just like religion. Rules don't no more make a cook than sermons make a saint
2.There is no spectacle on earth more appealing than that of a beautiful woman in the act of cooking dinner for someone she loves.
اشپزی مثل دین هست.تاثیر پند و اندرز بیشتر از قانونه.(میگه پند و اندرز میتونه یه ادم پرهیز کار بسازه ولی قانون به خوبی اون نمیتونه تاثیر بزاره و غذا درست کنه.)
هیچ منظره ای روی زمین جذاب تر از اون نیست که یک خانم زیبا رو در حالی ببینم که داره شام درست میکنه برای کسی که دوستش داره.(یعنی خانومه اونو دوست داره)
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)