تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 557 از 640 اولاول ... 57457507547553554555556557558559560561567607 ... آخرآخر
نمايش نتايج 5,561 به 5,570 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #5561
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    کابوس های تو وحشت زده ام می کند
    از ترس جیغ می کشم
    و آنقدر از تنهایی بلند آه می کشم
    که زن احمق همسایه
    به دیوار می کوبد / یواش
    یواش چکار می کنی؟
    این مرد تنها در اوج تنهایی
    جزدرد کابوس های گذشته اش
    چه دارد که آن را هم یواش در خودش بریزد ؟



  2. 6 کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #5562
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض

    من و تو ...

    در کافه ...

    کنج دیوار ...

    روبروی هم ...

    قـــهوه را نخوردیم ...
    حرف هایمان به اندازه ی کافی تلـــخ بود...

  4. 5 کاربر از hamid_diablo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #5563
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    خداحافظی ات عجب خرابه ای به بار آورده !
    نگاه کن …
    مدت هاست در تلاشند تا مرا از زیر آوار تنهایی هایم بیرون بکشند …

  6. 4 کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #5564
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    محل سكونت
    سرزمین خشک
    پست ها
    108

    پيش فرض

    چرا رفتی؟

    شاید خطا کردم

    و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی

    نمی دانم کجا، تا کی، برای چه؟

    ولی رفتی و بعد از رفتنت


    باران چه معصومانه می بارید

    و بعد از رفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت

    و بعد از رفتنت رسم نوازش

    در غمی خاکستری گم شد

    همیشه می گوییم رفت
    ولی تا بحال از خود پرسیده ایم چه کردیم که رفت؟
    Last edited by Roy Jackson; 02-08-2013 at 18:38.

  8. 3 کاربر از Roy Jackson بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5565
    Super VIP Mehran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    -• برنابلا
    پست ها
    11,405

    پيش فرض

    مثل سـاقه ی گیــ ــاهی تُــرد

    تنــها و شکننده مانده ام

    گـره ام بزنید به چوبـی، درختـی، چیزی

    ترسیـــــــده ام ..

    مدام بـــ ـآد مـی آید


    با تشکر مهران...

  10. 11 کاربر از Mehran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #5566
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    پنجره را که باز میکنم بوی تو میاید...

    بوی پاییز...
    بوی باران...
    از تو چه پنهان اینروزها دلگیرم!از تو از خودم از کوچه های شهری که مرا به تو نرساند!از صحن حرمی که ساعتهای انتظار مرا فقط نظاره کرد...
    نمیدانم چرا پاییز که میشود دوباره حس عاشقی درونم سونامی برپا میکند!
    راستش را بخواهی از وقتی رفتی تمام فصلهای من پاییز است...
    Last edited by raha bash; 04-08-2013 at 00:59.

  12. 5 کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #5567
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    محل سكونت
    سرزمین خشک
    پست ها
    108

    پيش فرض

    "سـکوت" خطرناکتر از "حـرفهای نیشدار" است!

    بدونِ شَـك کسی که "سُکــوت" مـی کــند؛

    روزی حرفهایش را "سرنوشت" به شما خواهد گفت...

  14. 7 کاربر از Roy Jackson بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #5568
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ツツツ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    Թեհրանը
    پست ها
    341

    پيش فرض

    خیلی فاصله است
    بین اینکه وقتـی وارد خونه می‌شـی
    چراغ خونه رو خودت روشن کنـی ، یا روشن باشه ....

  16. 4 کاربر از ツツツ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #5569
    اگه نباشه جاش خالی می مونه aliaghil's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    360

    پيش فرض

    کس نمی خواند دگر اشعار پر درد مرا
    کس نمی پرسد ز احوالم در این محنت سرا

    مانده ام تنها و بی کس من در این ویرانه ام
    هیچ دستی بهر یاری در نمی کوبد مرا

    من نوای درد خود می ریختم در جام دل
    دل تو جام خود شکستی نیست کس دیگر ترا

    شعر باید مست سازد ساغرش هر محفلی
    شعر من با غم کند میخانه را ماتم سرا

    من گناهم چیست گر اشعار من سوز دل است
    کس نمی خواند ز شعرم درد جانسوز مرا

    حال دل میگوید و سیلاب غم یاری کند
    آه دل با اشک خون هم یار و هم یاور مرا

  18. 4 کاربر از aliaghil بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #5570
    حـــــرفـه ای raha bash's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    در خیال ترش کامی های ذهن سرکشم
    پست ها
    1,349

    پيش فرض

    دوصندلی کنار باغچه
    نشسته بر آنها
    بسان کودکان معصوم دبستانی
    آیدا
    روسری اش را
    با گره های ارمنی
    از پشت بسته است
    وپیراهنی از نیلوفر
    بر تن دارد
    شاملو هم
    با ملاحتی که در چهره دارد
    تا تحقیر مرگ
    پیش می رود:
    - هی حضرت اجل
    حالا خیلی زود است .
    پس زمینه ی تصویر
    نارونی ست
    که مادرانه آنانرا
    درآغوش کشیده ا ست
    (صحنه ای کاملارمانتیک)
    باورکنید
    خداهم دلش نمی آمد این جفت را
    از هم جدا سازد
    آه ای یگانگی مطلق !
    ای مسیح مسلمان !


    ناگهان مرگ
    با هزاران چهره از راه
    در می رسد
    اول از پاها جویدن آغاز کرد
    بعد هم یک طوری
    خودش را در قلب شاملو جای داد
    - نه «هرگز از مرگ نهراسیده ام»


    یک صندلی
    یک صندلی
    و زنی که تا بی کران
    تمامی اندوه جغرافیا را
    درگلو بغض کرده است.

  20. این کاربر از raha bash بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •