همپاى پژمردن من
علف ها سر سبزتر مىشوند
خاموشى نزديك است...
همپاى پژمردن من
علف ها سر سبزتر مىشوند
خاموشى نزديك است...
Last edited by barani700; 23-01-2011 at 00:13.
تخت چوبی اتاق
خواب درخت می بیند
و من
خواب تورا...
هر بارشیــــــــــــ
آغاز رویشیستــــــــــــــــ ـ
ای اشکــــــــــــــ
.
.
تازهـــــــــــــــ کن مــــــــــرا . .
خوابگاهی داشتیم ازعهد بوق همچنان بازار مکاران شلوغپاتق عباس وموسی وحسن گاهگاهی هم جواد ونسترنتاصدای زنگ می آمد به گوش ازهزاران تخت می آمد خروشچون عمومآ پشت خط دلدار بود باعث مشغولی افکار بودلاجرم اوضاع بروفق مراد یازده تن دراتاقی شاد شادهرکسی ازهر دری لب می گشود صحبت ازدرس وکتاب اما نبودعده ای از بچه ها اهل بلف عده ای هم اهل لاس ولیس وتفدور هم بودیم با صد همهمه شام می خوردیم مانند رمهآنزمانها عشق اینجوری نبود دورة مادورة دوری نبودروزها ازگشنگی نی می زدیم سالن معشوقه را طی می زدیمنیمه شبها دور هم تابوق سگ می زدیم عشق ومحبت توی رگعده ای دیوانة بحث وجدل عده ای هم فکر آغوش وبغلعده ای طفلان راه مدرسه عده ای هم فکر حس لامسههر که با امثال ما مخلوط شد درتمام ترمها مشروط شدمنهم از مشروطه خواهان بوده ام لنگ لنگان ترمها پیموده امیاد آن شبهای ناز امتحان تاته شب فک زدن با این وآنتا سحر مشغول بازی با ورق گاهگاهی هم عرق بازرورقتانگردد علم ودانش پایمال چهار سال درس ما شد هشت سالای برادر کژدم وعقرب نشو خواهرم اینقدر لامذهب نشوسال الگو آمدو رفت تف نده دانشت را دست نا مصرف نده
در تو هیچ اتفاقی نیفتاده
همه ی اتفاقات در منند
که می افتند
مثل تو که از چشم من افتادی
باران كهـــــــــ نبارد
تو همـــــــــ نباشیــــــــــ
"فصلش تمام شده" را همـــــــــــــ
گلفروشـــــــــــ میگوید . .
سلام...
خسته نباشید...
من فکر میکنم بعضی شعرا تکراری هست... چون 90 % شعرای اینجا خوندم...
یه چرخه داره تکرار میشه...
اگه سعی کنید تکرار نشه خوبه...
با تشکر...
بیهوده
معطـــل ماشین ها نبــاش
راه این خـــانه از دریاست
دلــــــت را جمع کن و برگرد !
طوفـــان
آنقدرها که می گویند
تـــــرس ندارد
گـــــاهی زیباترین باران ها
از سیاه ترین ابــــرها می آید
"سینا علی محمدی"
چانهـــــــــــ می زنی چرا ؟!
.
.
ارزان شدهـــــــــ
گرانیتـــــــــــــــ برایمــــــ دیگر . .
اشتباه گرفته ای
دریا را
با کسی که موج برش نمیدارد
گاهی که دوستت دارم را به آب میزنی!
اشتباه گرفته ای...
تا من بوده ام
زمین بود و چهار دیواری که
از بس بلند بود
دست کسی به من نرسید.
زنده ای!
و تین گناه دریا نبودن من است...
که تورا
توی این دمن آبی غرق نکرده ام
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)