فداكاری، یعنی آسایش خود را فدای آسایش دیگران كردن. گابریل گارسیا ماركز
دوستت دارم؛ نه به خاطر شخصیت تو؛ بلكه به خاطر شخصیتی كه در زمان با تو بودن پیدا می كنم. گابریل گارسیا ماركز
تو ممكن است در تمام دنیا تنها یك نفر باشی، اما برای برخی از افراد، تمام دنیا هستی. گابریل گارسیا ماركز
دوست حقیقی كسی است كه دستهای تو را بگیرد، اما قلب تو را لمس كند. گابریل گارسیا ماركز
اگر كسی تو را آن گونه كه می خواهی دوست ندارد، به این معنا نیست كه تو را با تمام وجودش دوست ندارد. گابریل گارسیا ماركز
انسان تنها زمانی حق دارد به انسانی دیگر از بالا به پائین بنگرد كه ناگزیر است او را یاری رساند تا روی پای خود بایستد. گابریل گارسیا ماركز
من همیشه باور داشته ام كه در طبیعت، زیباتر از زن وجود ندارد. گابریل گارسیا ماركز
تله پاتی، امری ناخودآگاه است كه نمی توان آن را كنترل كرد و هیچ گونه برنامه ریزی را نمی پذیرد. تله پاتی را نمی توان فهمید مگر اینكه به كمال برسد و در غیر این صورت، خود به خود ناكام خواهد ماند. گابریل گارسیا ماركز
تله پاتی و روش های گوناگون آن، به گونه ای كه برخی می اندیشند، شعبده بازی و كلك نیست؛ بلكه یك نیروی بزرگ ذاتی است كه دانش، آن را نمی پذیرد ... چون آن را نمی شناسد ... همان گونه كه در آغاز، كروی بودن زمین را نپذیرفت و مردم گمان می كردند زمین پهن است. گابریل گارسیا ماركز
ترسوی حقیقی از پرواز نمی ترسد، بلكه آن كس كه با ترس پرواز را یاد می گیرد، ترسو است. گابریل گارسیا ماركز
برخی از چیزها كه خیلی به درد نمی خورند، زمانی استفاده ی زیادی دارند. گابریل گارسیا ماركز
چیزها را نه برای آنچه می ارزند، بلكه برای معنایی كه دارند بسنجید. گابریل گارسیا ماركز
تنها چیزی كه در شهرهای كوچك شایع است، خود شایعه است... حتی پیش از آنكه پیشامدی رخ دهد، مردم به آن پی می برند. گابریل گارسیا ماركز
هر چیزی باید متعادل باشد تا عشق به اوج تكامل خود برسد. گابریل گارسیا ماركز
مسأله ی مهم در نوشتن رمان یا داستان كوتاه، جدی نوشتن آن است؛ حتی اگر به فروش نرود و یا جایزه ای به دست نیاورد. گابریل گارسیا ماركز
در حقیقت، والاترین چیز در ادبیات، بحث پیرامون ادبیات است. گابریل گارسیا ماركز
بالاترین چیز در موسیقی، سخن گفتن درباره ی موسیقی است. گابریل گارسیا ماركز
زمانی كه یك نوزاد برای بار نخست، انگشت پدرش را با مشت كوچك خود می گیرد و می فشارد، آن را برای همیشه گرفته است. گابریل گارسیا ماركز
مرگ از پیری نمی آید، بلكه با فراموشی می آید. گابریل گارسیا ماركز
همه ی مردم دوست دارند در اوج و قله ی كوه زندگی كنند، بی آنكه متوجه باشند خوشبختی حقیقی در سراشیبی ای است كه به سمت بالای كوه می پیماییم. گابریل گارسیا ماركز
خدای من؛ اگر قلب داشتم، كینه و نفرتهای خود را بر روی یخ می نوشتم و به امید برآمدن خورشید می ماندم . گابریل گارسیا ماركز
برای هر دقیقه ای كه چشمانمان را می بندیم، شصت ثانیه روشنایی را از دست می دهیم. گابریل گارسیا ماركز
هرگز وقت خود را با كسی كه حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند، نگذران. گابریل گارسیا ماركز
بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نمی رسی. گابریل گارسیا ماركز