به امین جان چشم من و بچه ها روشن
-------------------------
آقا به این بیت شعر که توی امضای مشترکمون هست توجه کنین
و دیگه بسه
خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
به امین جان چشم من و بچه ها روشن
-------------------------
آقا به این بیت شعر که توی امضای مشترکمون هست توجه کنین
و دیگه بسه
خوش است خلوت اگر یار یار من باشد
نه من بسوزم و او شمع انجمن باشد
ویرایش شد![]()
Last edited by EhsanHF; 19-11-2006 at 09:46.
دوباره سلام .
تقريبا تمام پستها ويرايش شده فقط چند تا پست مونده كه فكر كنم 2 تاش مال اميره يكيش مال ميلاده .يكي هم نويد و يكي هم احسان . من از طرف ميلاد قول ميدم كه تا شب پستش ويرايش بشه اميدوارم اميرم پستاش و ويرايش كنه .
راستي احسان جان امين هم پستش و ويرايش كرد بهتره شما هم ويرايش كني .
اليته ببينين تو بعض از پستها كه من ميگم ويرايش كنين هيچ مطلب خاصي نيست ولي مي خوام هيچ رد پايي از اين موضوع و بحث تو تاپيك باقي نمونه .
انشاالله تا فردا شب موضوع به كل تموم ميشه و هيچ اثر و رد پايي باقي نمونده باشه .
پيشاپيش از تمام دوستان كه همكاري مي كنن تشكر مي كنم .
به اميد پايداري تمام دوستيها .
به قول يكي از بچه ها :
خدايا چنان كن سر انجام كار
كه تو خوشنود گردي و ما رستگار .
سلام.
تنبلا كي گزارش رو مينويسه ؟
نشستين با چماغ ميزنيد تو سر هم .
يكي گزارش رو بنويسه .
داداش مهدي تو بنويس كه توي ماشين بودي منم يك صدا نزدي كه توي اون هواي سرد داشتم سگ لرز ميزدم.
نميگم ميلاد بنويسه چون اون حساب نميكنم :d
بچه ها ما آخرش لیست data هامون رو واسه هم رو نکردیم
زود تر باید بریم تو کارش. هر چی لفتش بدیم ضرر کردیم.مکن تازه فهمیدم این امین ناقلا عجب مجموعه ای داره
من لیست آهنگامو براتون زود ردیف می کنم به فکرش باشین
گزارش قرار
حاضرین: میلاد پوررجب,مهدی(طرقه),امیر(شیرد ),نوید(نوید_منصور),امین(پیشی ),محمود(مستردیتا),رضا(یکی از عضئهای پیسی و دوست من),احسان,بهنام
طبق قرار ما رفتیم سر قرار.کم کم تمام بچه ها اضافه شدند و پیشی(امین) بعد از مدت ها افتخار اومدن دادن.....میلاد و مهدی هم با ماشین میلاد در سر قرار حاضر شدند.....و تازه فهمیدیم که پیشی 2 قدمی اونا بوده و اونها هم پیشیو نشناختن.بعدش هم امیر و احسان جدا جدا اومندن و محمود هم اومد........وایسادیم به حرف زدن و وقتی کسی نیومد رفتیم به قدم زدن.......هوا خیلی سرد و بود و بچه ها داشت سگ لرز میزدن
.رفتیم و گفتیم زمینا که خیسه نمیشه جایی نشست ,بریم رو یه نیمکتی چیزی.........که من ایده ی خوردن چای رو دادم
.بعدش هم میلاد پیشنهاد داد که یک چیپس هم بخریم باهاش بخوریم......خلاصه دنگها رو گذاشتیم و یک نفر میخواست دو در کنه که شناخته شد
.آقا سر این چیپسها برنامه یی داشتیم ما......قرار بود که هر دو نفر یک چیپس داشته باشن.
این پیشی که چیپس سرکه داشت خودشو رده بود به اون راه و داشت میخورد و به هیچکس هم نمیداد.خلاصه به ما که چیپسی نرسید به اون صورت,به جاش دو تا لیوان چایی خوردیم
.
بعد سر میز که بودیم آقا چه سوتی هایی که ندادن بچه ها و قرار شد که محفوظ بمونه بین بچه های مشهد![]()
![]()
بهنام زنگ زد و نیم ساعت آخر قرار اومد و بعد هم براش یه چایی گرفتیم و نشستیم به هرزه گویی.
.
جای همه کسایی که نیومدند خالی بود.
Last edited by navid_mansour; 19-11-2006 at 22:40.
از این به بعد به طور جدی اعلام می کنم شوخی با سیبلای من و صحبت در مورد اونا اکیدا ممنوعه
اینو جدی میگم
البته این محدودیت فقط مربوط به تاپیک میشه
و از نوید گل دوست داشتنی هم خواهش می کنم این قسمت گزارش رو ویرایش کنه
با تشکر
گزارش خوبی بود فقط خیلی خلاصه اش کرده بودی
باز هم ممنونم
بای
نوید ! اون کی بودنوشته شده توسط navid_mansour
![]()
اون منم رضا 16 سالمه
طورقه جون ناراحت نشو
مرسی نوید
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)