تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 55 از 469 اولاول ... 54551525354555657585965105155 ... آخرآخر
نمايش نتايج 541 به 550 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #541
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط Man Hunter
    از همه دوستان تقاضا ميكنم بيخيالي طي كنن.(البته خيلي محترمانه در خواست كردما....به هيچ مس بر نخوره!)
    الان يه سوتي ميگم توپ:

    آقا...سيزده بدر پارسال(جا همتون خالي),تشكيلات رو همه رو جمع كرديم بريم بيرون.يه حدود 10-15 تا خانواده بوديم.
    داشت خوش ميگذشت تا.........(خوب مي گند زدم ديگه.گوش كن!)

    داشتيم پير و جون و زن و مرد خونه دار و بچه دار و .....داشتيم قايم باشك بازي ميكرديم.
    ديگه وقتي يكي رو پيدا ميكنن ميگن سك,سك.
    حالا فرض كن من گرگم...همه رو گرفتم..فقط نفر آخر مونده.اونم كه ديگه اگه سك كس كنه همه آزاد ديگه..
    دوباره يه دور علافي.
    هيچي آقا...من اينو ديدم...اينقدر حل شدم....يهو بلند گفتم(بر عكس كن سك سك رو وبخون !!!!!!!!!!!!).
    آقا..يهو همه جا ساكت شد.پشمام يخ بست.
    همه زدن زير حنده يهو.منم كبود شدم.
    تا الان هم كه منو ميبينن ميگن بريم قايم موشك بازي كنيم؟

    يا حق

    ای ول..

  2. #542
    پروفشنال Man Hunter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    795

    12

    بر و بكس دارين به اين تاپيك كم لطفي ميكنين.
    چي شد؟يعني تا اين لحظه همه شما يه اشتباه نكردين؟خاطره ندارين؟
    دمتون گرم بابا.
    يا حق

  3. #543
    Banned H.I.V's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    47

    پيش فرض

    Man Hunter
    اعصاب خودت رو قراضه نكن باسه كل كل با من نگهدار

  4. #544
    Banned H.I.V's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    47

    پيش فرض

    در ضمن همه تاپيك هاي من پر سوتيه مي خواي ببيني يه سر به تك تكشون بزن

  5. #545
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    فولادشهر
    پست ها
    2,228

    1

    نقل قول نوشته شده توسط my friend
    اگه توجه کرده باشین :

    چند وقته هر 2 روز که میگذره ، یه صفحه به اینجا اضافه میشه !

    ولی تو هر صفحه که 40 تا پست توش باشه ، کلا 3-5 تا سوتی هست و بقیش ...
    با سلام
    اولا که خوب همه ی تاپیکا نباید کل مطلبش که در مورد موضوع باشه یکی باید نظر بده یکی انتقاد کنه یکی هیچی نگه یکی مثل من شر و ور بگه و....
    حالا سوتی بچگیم یادم نیست چند سالم بود در ضمن عذرخواهب بابت تاخیر نتم تموم شد
    خوب ما رفته بودیم شمال خونه دایم که تو روستا بود البته موقع عید فقط میرن اونجا تا همه بیان اونجا جمع شن
    بعد من رفتم حموم بعد از اوندن از حموم لباسامو پوشیدم بعد یه ذره فکر کردم خدا این شلوار آبیه من کجاست آخه خیلی اون موقع لباس آبی دوست داشتم مخم قاط بود
    خلاصه 15 مین داشتم دنبال این شلوارم میگشتم بعد ملت اونجا گفتن دنبال چی میگردی؟
    گفتم شلوارم خلاصه بهد از نیم ساعت همه اهل خونه داشتن دنبال شلوار من میگشتن پسر داییم گفت خوب چه رنگی هست ؟
    گفتم آبی گفت ورزشیه ؟گفتم آره گفت این چیه پوشیدی؟
    یه نگاه انداحتم به شلوارم شدم
    گفتم این اینجا چیکار میکنه هیچی ملت ریخت سرم تا میخودم زدنم
    من بدبخت گفتم عجب غلطی کردیما شلوار آبی دوست داریم
    Last edited by سینا2006; 05-06-2006 at 22:21.

  6. #546
    پروفشنال Man Hunter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Holland
    پست ها
    795

    12

    سلام...من بازم سوتي دادم.

    امروز سر كلاس بوديم..معلم داشت نمونه سوال كل ميكرد.يهو كيا زا بجه ها برگشت گفت كه :
    قسمت a سوال به همين موضوع مربوط ميشه.من يه خندع عالمانه زدم و گفتم او قسمت b هستش كه تو ديدي.
    همه كلاس به اون يارو خنديدن.منم كلي خنديدم.
    يهو معلم گفت ولي شهريار گند زدي ....يه نگاه بكن ميبيني مه درست گفت بدبخت.
    حالا اينبار همه به من ميخنديدن.!!!!!
    كبود شدم.تا آخر كلاس دونبال سوژه ميگشتم حال اين يارو رو بگيرم...نشد كه نشد.

    يا حق

  7. #547
    داره خودمونی میشه cool_lizard's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    پست ها
    71

    پيش فرض

    ديروز يه سوتي ديگه دادم: اقا رفتم بازا رضا فلاپي بخرم .................. بعد رفتم يه مغازه كه چندتا فروشنده جوون داشت كه باهم نشسته بودند..............منم جو گرفتتم گفتم:سلام فلاپي((خام)) داريد؟..........يكي از اونا هم گفت: نه كاركرده ميفروشيم بعد همه زدن زير خنده منم زود از مغازه اومدم بيرون!!! (سوتي ما به سر رسيد كلاغه به خونش نرسيد)

  8. #548
    آخر فروم باز Master's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Somewhere nearby,Who Cares
    پست ها
    1,453

    پيش فرض

    بابا .امروز من مردمو زنده شدم ... سووتس نیست که اخر بدبختیه
    حالا سووتی ما
    عززان من امروز داشتم با یکی از عزیزترین دوستانم صحبت (چت ) میکردم. که مادر گراممون . زنگیدند که پسر جان فل فور بدوبور سر زمین (شالیزار ) که ببین زمین به چیزی نیاز نداشته باشه ... اینجا کسی نیست به من بگه پسر مگه تو مرض داری ..تو که تا حالا تو زمین کار نکردی مگه مجبوری؟>(اقا ما خودمون تا حالا زمین داشتیم روش کار نمی کردیم . عموها کار میکردند و ما نصف محصولو میگرفتیم ... تما بعد از اینکه پدر بزرگم فوت کردند . زمین ما هم به ارث خودمون رسید بد بختیاش شد مال ما ...
    خولاصه . ما این چت هرو بی خیال شدیم .و دوییدم که بریم سر زمین . همین اول راه . کله یمبارک شترق خورد به میلهی اونینگ )Awning) همون پرده ایی که جلوی مغازه می زارن افتاب نزنه تو مخ ادمیزاد... خورد به این مغزم تکون خورد ... (قدم 185 هستش )
    بعدش یه دست رو کله یمبارک دیگری بدو بد و رفتم ماشین بیگرم برم در یک دهات . اقا حالا ماشین کی بیاد ک ینیاد . حالا خوبه همیشه پر بودنا . اما حالا مگس پر نمیزد.. منم الاف توی افتاب ... شدم سیاه برزنگی بعد از 1 ساعت تخت زیر افتاب موندن هی ماشینا اومدن و واینستادن ..منخواستم برم خونه که ... دیدم یه راننده میگه داداش کجا می ری ؟ منم گفتم فلان دهات ... گفت بیا بالا .منم سوار شدم ...
    ساعت 1:30 شدو من هنوز ناهار نخورده بودم. تازشم صبحانه هم نخورده بودم ... شد قوز بالا قوز اقا من رسیدم به اول روستا حالا یه 2 کیلومتر پیاده روی داشت ..من بدبختم بدو بدو رفتم تا مثلا به زمین برسم ... اخرشم رسیدم. افتاب مستقیما تو مغزم می خورد ... منم عین مجنونا تلو تلو خوران پیش می رفتم تا رسیدم به زمینمون . زمین ما دوقسمته و برای رفتن از قسمتی به قسمت دیگه باید از رووی مرز رد بشیم . مرز برامدگی هایی هست که در امتداد زمین کشاورزی کشیده میشه تا زمین ها از هم تفکیک بشن ... که معمولا از گل استفاده میشه برای ساختن مرز و پهناش هم شاید 30 سانتی متر در بهترین شکل و 20 سانت و کمتر در بدترین شکل هستند .
    اقا ما هم شیک و پیک کرده . با همون لباسم گفتم که من که نمی خوام برم تو زین یه نیگاه می کنم اگه ابش خوبه خوب میرم خونه .. رفتم روی مرز .. اولاش خوب بود . گلش سفت و کلفت بود . بعد که همینجور شروع کردم به جلو رفتن . دیدم انگار دارم نشست می کنم دارم می رم تو گل بعد اومدم بودوم که برسم به اونور زمین .. نگو که هر چی من جلوتر می رفتم . گل مرز تازه تر و نازک تره ... اقا منم دیگه شده بودم رقاص بس که اینورو انورز شدم تا نیوفتم تو زمین هایی که دور منو گرفتن و تا زانو پر از گل و اب هستن (نشا شده بودند) . اقا رسیدم به جایی که مرز کاملا نرم بوود .. زرت دیدم دارم میرم تو گل . امدم پامود ر ارم . وااااااااااای نگو تعادلمو از دست دادمو پای راستم با کفش نایک عزیزم که تازه خریده بودمش رفت تو گل ...گفتم خدا رو شکر به خیر گذشت ..گلش سفته . همینچوری می رم از تو زمین تا اونور دیگه 5 متر بیشتر نبود ... اقا چشتون روز بد نبینه . تا اون پامو بلند کردم (چپ رو) گذاشتم تو زمیت .....یه صدای فرتی اومدو پام تا زانو رفت تو گل ... کپ زدم . شلوارم با کفشام همه زرتی شدن پر گل ... از اونور در حالی که من بدبخت در حال تلاش برای بقا و نجات یافتن از این وضع بودم (هرچی این پامو بلند می کردم زرت اونیکی بیشتر می رفت تو گل . .. چند تا کشاورز (جوون ) با خودشون می گفتن . این شاسگولو . بچه مایه دار نیگاه با چه شلوار و لباسی اومده تو زمین .. لباس کارش از لباس مهمونی ما بهتره منم در اون حال دیوانه شده بودم. ... حالا شتلپ شتلووپ . کفشم پر اب و گل و شلوار من تا زانو گلی ... من با این وضع 2 کیلوترو رفتم تا رسیدم به سر روستا و بعدش سوار ماشین شدمو با همون وضع اومدم . ... اقا پیاده شدن همانا . ملت ما رو میخ کردن همانا . امکان نداشت یم یرد نشه این شلوار مارو نبینهو یه نیشخند نزنه به هر بدبختی بببود
    ما به خانه رسیدیم ... حالا ..منم دیگه کف کرده بودم ..مردم از تشنگی .یکسره رفتم سراغ یخچال ..تا یه چیزیبخورم ... دیدم تو یه کاسه یه مایع نسبتا غللیظ بگی نگی زرد رنگ هست . منم فکر کردم این اب همووون کمپوتیه دیشب نخوردمو گذاشته بودم کنار ..فکر کردم مادرم ریخته تو کاسه خراب نشه اومدم نوش جان کنم .... منم همشو سرکشیدم فکر میکنید چیو خوذدم . ..روغننننننننننننننننننننن ننن مایع .حالم حسابی بهم خورد ... نمی دونستم چجوری باید این لامصب چربیشو از بین ببرم . خلاصه بعد از 2 ساعت تمام جنگ و راهنمایی ها یپزشکی مادر عزیزم و خوردن مغز مگس و جگر سوسک مریخیو گورخر فضاییو ... اینا . تا حدی .حالمان خوبید و چربیش رفت .. حالا من دیگه داشتم میمیردم از گشنگی ساعت شده بود 5 ... مادرم استانبولی پولا درست کرده بود ... منم شروع کردم مثل قحطی زده های اتیوپی خوردن . تا اینکه دیدم یه چی از گلووم پایین نمیره .گفتم لامصب عجب ته دیگ سفتیه وو هی زور می زنم نمی ره لامصب نه بیرون میومد نه می رفت تو ... من هم اخرین زورمو زدم ... رفت . اخییییییییییییش . بعدش مادر م گفت حسین جان مواظب استخونا باش ..گوشتا استخونم دارن گفتم استخووووووووووون ؟!!! من استخون ندیدم که . گیر اووردی مارو ؟ گفتم منظورت ته دیگاست که سفت هستن ؟ مادرم چشاش شد این هوا گفت ته دیگ چیه . برنج امروز اصلا ته دیگ نداشت که .... تا اینو گفت هوری دلم ریخت ..من استخونا رو همه رو قووورت داده بودم ... خدا به دادم برسه ... به چه بدبختب قورت دادم . خدا کنه موقع خروج این بدبختیو نداشتهباشم وو معده ی عزیز ترتیبشو بده ...
    من موندم با بد بیاری های امروزم ؟///// چه کنم که دیگه اخربد بیاری بود امروز حالا اگه این سووتی نبود ..چون من گفتم اینجا . پی شد سووتی ...
    حالم گرفته شده می باشه

  9. #549
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    براي سلامتي مستر جون
    مرسي سوتي باحالي بود

  10. #550
    کـاربـر بـاسـابـقـه saviss's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    Far far away
    پست ها
    2,247

    پيش فرض خودمونیم

    نقل قول نوشته شده توسط WooKMaN
    براي سلامتي مستر جون
    مرسي سوتي باحالي بود
    خودمونیم رامبد عجب تاپیکی زدیا ...آخر خندس
    مستر جان من برای یه کار پزشکی مجبورشدم روغن کرچک بخورم .........اونم نه یه بار و دوبار.......
    ولی شکرخدااستخون نخوردم بعدش...........به هر حال خدا بخیر بگذرونه برات احتیاط کن تا فردا.......
    برای سلامتی اعضا وجوارحت دعا میکنیم جمیعا

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •