تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 548 از 934 اولاول ... 48448498538544545546547548549550551552558598648 ... آخرآخر
نمايش نتايج 5,471 به 5,480 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #5471

    Dreamland
    Guest

    پيش فرض

    تو را دارم ای گل جهان با من است

    تو تا با منی جان جان با من است

    چو می تابد از دور پیشانی ات

    کران تا کران آسمان با من است

    چو خندان به سوی من ایی به مهر

    بهاری پر از ارغوان با من است

    کنار تو هر لحظه گویم به خویش

    که خوشبختی بی کران با من است

    روانم بیاساید از هر غمی

    چو بینم که مهرت روان با من است

    چه غم دارم از تلخی روزگار

    شکرخنده آن دهان با من است

  2. این کاربر از Dreamland بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #5472

    Dreamland
    Guest

    پيش فرض

    ای تو با روح من از روز ازل یارترین

    کودک شعر مرا مهر تو غمخوارترین

    گر یکی هست سزاوار پرستش به خدا

    تو سزاوارترینی تو سزاوارترین

    عطر نام تو که در پرده جان پیچیده ست

    سینه را ساخته از یاد تو سرشارترین

    ای تو روشنگر ایام مه آلوده عمر

    بی تماشای تو روز و شب من تارترین

    در گذرگاه نگاه تو گرفتارانند

    من به سرپنجه مهر تو گرفتارترین

    می توان با دل تو حرف غمی گفت و شنید

    گر بود چون دل من رازنگهدارترین

  4. این کاربر از Dreamland بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #5473

    Dreamland
    Guest

    پيش فرض

    عشق هرجا رو کند آنجا خوش است

    گر به دریا افکند دریا خوش است

    گر بسوزاند در آتش دلکش است

    ای خوشا آن دل که در این آتش است

    تا بینی عشق را ایینه وار

    آتشی از جان خاموشت برآر

    هر چه می خواهی به دنیا نگر

    دشمنی از خود نداری سخت تر

    عشق پیروزت کند بر خویشتن

    عشق آتش می زند در ما و من

    عشق را دریاب و خود را واگذار

    تا بیابی جان نو خورشیدوار

    عشق هستی زا و روح افزا بود

    هر چه فرمان می دهد زیبا بود

  6. #5474

    Dreamland
    Guest

    پيش فرض

    یادش به خیر

    عهد جوانی

    که تا سحر

    با ماه می نشستم

    از خواب بی خبر

    کنون که می دمد سحر از سوی خاوران

    بینم شبم گذشته

    ز مهتاب بی خبر

    این سان که خواب غفلتم از راه می برد

    ترسم که بگذرد ز سرم آب بی خبر

  7. این کاربر از Dreamland بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #5475
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    پشت اين پنجره ها دل مي گيره
    غم و غصه دلو تو ميدوني
    وقتي از بخت خودم حرف ميزنم
    چشام اشک بارون ميشه تو ميدوني

    عمريه غم تو دلم زندونيه
    دل من زندون داره تو ميدوني
    هر چي بهش ميکم تو آزادي ديگه
    ميگه من دوست دارم تو ميدوني


    مي خوام امشب با خدام شکوه کنم
    شکوه هاي دلمو تو ميدوني
    بگم اي خدا چرا بختم سياس
    چرا بخت من سياس تو ميدوني

    پنجره بسته ميشه شب ميرسه
    چشام آروم نداره تو ميدوني
    اگه امشب بکذره فردا ميشه
    مگه فردا چي ميشه تو ميدوني

    عمريه غم تو دلم زندونيه
    دل من زندون داره تو ميدوني
    هر چي بهش ميکم تو آزادي ديگه
    ميگه من دوست دارم تو ميدوني

    فریدون فروغی

  9. #5476

    پيش فرض

    همرنگ دریا شدم

    تا نگاهی آبی تر کنم

    به دنیایت

    ستاره شدم

    تا برقی باشم در چشمانت

    پروانه شدم

    تا در اوج بی کسی

    همدرد و غمخوارت باشم

    اما تو با خونسردی!!!

    خوب جوابم را دادی

    چه غریبه آشنایی

  10. #5477

    Dreamland
    Guest

    پيش فرض

    هیچ و باد است جهان

    گفتی و باور کردی

    کاش یک روز به اندازه هیچ

    غم بیهوده نمی خوردی

    کاش یک لحظه به سرمستی باد

    شاد و آزاد به سر می بردی

  11. این کاربر از Dreamland بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #5478

    Dreamland
    Guest

    پيش فرض

    این درخت بارور که سالهاست

    بی هوا و نور مانده است

    بازوان هر طرف گشوده اش

    از نوازش پرندگان مهربان

    وزنوای دلپذیرشان

    دورمانده است

    آه اینک از نسیم تازه تبسمی

    ناگهان جوانه میکند

    از میان این جوانه ها

    جان او چو مرغکی ترانه خوان

    سر برون ز آشیانه میکند

    در چنین فضای دلپذیر

    دل هوای شعر عاشقانه می کند

  13. این کاربر از Dreamland بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #5479

    پيش فرض

    نگاه به ساعتم میکنم و دوباره امتحان میکنم
    من بیدارم؟؟؟؟؟
    نه ساعت ها قفل میشوند و نه چشمم اشتباه میبیند
    دوباره آمده ای وشبهی از کنارم رد میشود
    هنوز ساعتی نگذشته دوباره میبینم
    تمام ساعتها را دوباره امتحان میکنم
    خدای من
    من خواب میبینم
    رویای شفاف
    آرزو میکنم دوباره تو را ببینم

  15. #5480

    Dreamland
    Guest

    پيش فرض

    شنیدم مصرعی شیوا که شیرین بود مضمونش

    منم مجنون آن لیلا که صد لیلاست مجنونش

    به خود گفتم تو هم مجنون یک لیلای زیبایی

    که جان داروی عمر توست در لبهای میگونش

    بر آر از سینه جان شعر شورانگیز دلخواهی

    مگر آن ماه را سازی بدین افسانه افسونش

    نوایی تازه از ساز محبت در جهان سرکن

    کزین آوا بیاسایی ز گردش های گردونش

    به مهر آهنگ او روز و شبت را رنگ دیگر زن

    که خود آگاهی از نیرنگ دوران و شبیخونش

    ز عشق آغاز کن تا نقش گردون را بگردانی

    که تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونش

    به مهر آویز و جان را روشنایی ده که این ایین

    همه شادی است فرمانش همه یاری است قانونش

    غم عشق تو را نازم چنان در سینه رخت افکند

    که غمهای دگر را کرد ازین خانه بیرونش

    غرور حسنش از ره می برد ای دل صبوری کن

    به خود بازآورد بار دگر شعر فریدونش

  16. این کاربر از Dreamland بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •