ترمه و اطلس بيارين
تا بپوشونم تنش
سينه ريزي از جواهر
بندازم به گردنش
نكنه دست زقيبون برسه به دامنش
نكنه خونم بيوفته عاثبت بر گردنش
ترمه و اطلس بيارين
تا بپوشونم تنش
سينه ريزي از جواهر
بندازم به گردنش
نكنه دست زقيبون برسه به دامنش
نكنه خونم بيوفته عاثبت بر گردنش
شروع می شود اين زندگی از آن مصرع
که قهر می کنی از من و می شوم تنها
و با دو شاخه ميخک دوباره مي آيی
به سمت مرد غزل گو سپيده ی فردا
اگر در خواب می دیدم غم جدایی را
هرگز به دل نمی کردم خیال اشنایی را
آفتاب را به تو نمي دهم
تا خرده خرده بشكافي اش
و از آن هزار ستاره بسازي
ماه را به تو نمي دهم
تا به خاطر كوه نور
درياي مرواريد را انكار كني
ستاره ها را به تو نمي دهم
تا بگويي خوشا شب هاي بي مهتاب
آسمان را به تو مي دهم
تا نداني كه چه بايد كرد.
ديگر چگونه با دل خود درد دل كنيم
ظالم تمام آينه ها را شكسته است
عجب شعری تو امضاته فرانکم![]()
تو به کس مهر نبندی مگر آندم
که ز خود رفته در اغوش تو باشد
لیک چون حلقه بازو بگشایی
نیک دانم که فراموش تو باشد
ـــــــــــــــ
غم انگيز نه؟
این شعرو مامانم خیلی دوست داره
دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی ارزد
به غم بفروش دلق ما کزین برتر نمی ارزد.....
--------------
فرانکم هنوز حل نشده آیا؟![]()
دوستانی که تازه در این تاپیک فعالیت می کنند ضمن خوش آمد گویی
لطفا قوانین نا نوشته تاپیک رو حفظ و موضوع تاپیک و نوع اشعار رو با دقت رعایت کنند
پیشاپیش تشکر می کنم
در اين دنيا نكردم من گناهينوشته شده توسط Monica
فقط بر روي تو كردم نگاهي
نگاه من اگر دارد گناهي
مجازاتم بكن با يك نگاهي
يه نفر مياد كه من منتظر ديدنشم
يه نفر مياد كه من تشنه بوييدنشم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)