تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 541 از 934 اولاول ... 41441491531537538539540541542543544545551591641 ... آخرآخر
نمايش نتايج 5,401 به 5,410 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #5401

    پيش فرض

    شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی
    تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم
    تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت
    دعا کردم
    پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس
    تو را از بین گلهایی که در تنهایی ام رویید
    با حسرت جدا کردم
    و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی:
    دلم حیران و سرگردان چشمانی است رویایی
    و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم
    تو را در دشتی از تنهایی و حسرت
    رها کردم
    همین بود آخرین حرفت
    و من بعد از عبور تلخ و غمگینت
    حریم چشمهایم را به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید
    باز کردم
    نمی دانم چرا رفتی!
    شاید خطا کردم!
    و تو بی آنکه به فکر غربت چشمان من باشی
    نمی دانم کجا، تا کی، برای چه
    ولی رفتی...
    و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید
    و بعد از رفتنت یک قلب دریایی ترک برداشت
    و بعد از رفتن تو آسمان چشمهایم خیس باران بود
    و بعد از رفتنت انگار کسی حس کرد من بی تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت
    کسی حس کرد من بی تو هزاران بار در هر لحظه خواهم مرد
    و بعد از رفتنت دریا چه بغضی کرد
    کسی فهمید تو نام مرا از یاد خواهی برد
    و من با آنکه می دانم تو هرگز یاد من را با عبور خود نخواهی برد
    هنوز آشفته چشمان زیبای توام
    برگرد!
    ببین که سرنوشت من چه خواهد شد
    و بعد از این همه طوفان و پرسش و تردید
    کسی از پشت قاب و پنجره آرام و زیبا گفت:
    تو هم در پاسخ این بی وفایی ها بگو در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم
    و من در حالتی مابین اشک و حسرت و تردید
    و من در اوج پاییزی ترین ویرانی یک دل
    میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر
    نمی دانم چرا!
    شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز
    برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.

  2. #5402
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    غم احاطه ام کرده است .
    دیگر سنگری برایم باقی نمانده است .
    باید شکست را سر افرازانه پذیرفت ... مگر نه این هم جزیی از زندگیست ؟
    امی این بار باید پذیرفت چیزی را که انتخاب نکرده ای ... چیزی را که برایت جز نیست کل است....
    کاش می شد رفت .... کاش می توانستم بروم ..... کاش انسان نبودم ... کاش دوست نداشتم ....


    کاش بغض اجازه می داد ....

  3. #5403

    پيش فرض

    بگذار پنجره آبی چشمانم بسته باشد
    نمیخواهم رویاهای کودکانه حنجره ای را ببینم
    که دستاویز زنجیرهای سکوت است
    و با لرزش قطب نمای یخ زده ای
    میان حجمی از تناوب اعداد می رقصد...
    می توانم البوم برفی اسطوره ای باشم
    که با یک اشاره ، آب و پرنده وکویر را اشتی میدهد
    منف تا تداعی واژه خوب
    میدانم که همیشه کسی هست
    که باران را سر سطر بنویسد...

  4. #5404
    حـــــرفـه ای M3HRD@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    دالان ســـبز WEb►ByNvAyAn.BlOgFa.CoM
    پست ها
    3,446

    پيش فرض

    نمي دونم که چرا هر وقت به تو مي رسم ، نمي توانم از تو

    بگويم. براي گفتنت واژه کم مي آورم. به هر حال ، بدان

    که بيشتر از اين حرف ها و واژه ها برايم معنا مي دهي

  5. #5405

    پيش فرض

    وسعتی دوباره

    برای رهایی

    فرصتی دیگر از شوق سر بلند میکند

    جوانه میزند گلبرگ نجات

  6. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #5406
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    ای ابی ترین پرچین وجودم
    دستان پر حست را گرد شانه هایم حلقه کن
    و حلقه چشمانت را اندکی خاموش دار
    که قصد پرواز کرده ام...

  8. این کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است

    a@s

  9. #5407
    حـــــرفـه ای M3HRD@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    دالان ســـبز WEb►ByNvAyAn.BlOgFa.CoM
    پست ها
    3,446

    پيش فرض

    خدایا!

    دلم می خواهد شبیه بی کس ترین آدمهای روی زمین باشم

    شبیه آدمهایی که جز تو یاوری ندارند

    از عظمت مهربانیت در حیرتم

    چگونه به من محبت میکنی

    در حالی که در سرزمین وجودم فصل سرد شیطانی حاکم است.

    خدایا!

    سجده میکنم در برابرت که اینقدر در برابر من و گناهان من صبوری

    کمکم کن تا این مهربانی هایت را درک کنم

  10. #5408
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    قمار عشق
    پشت ميز قمار دلهره عجيبي داشتم
    برگي حكم داشتم
    و ديگر هر چه بود ضعيف بود و پايين
    بازي شروع شد
    حاكم او بود و من محكوم
    همه برگهايم رفتند و سه برگ بيش نماند
    برگي از جنس وفا رو كرد من بالاتر آمدم
    بازي در دست من افتاد
    عشق آمدم با حكم عشوه و ناز بريد
    و حكم آمد از جنس چشم سياهش
    زندگي
    حكم پايين من بود و باختم

  11. #5409
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    دستانت را در دستانم بگذار تا برایت
    نوید شادی بخش پر ستو ها را به ار مغان بیاورم
    دستانت را در دستانم بگذارتا بتوانم
    امید ها در دلت زنده کنم
    دستانت را در دستانم بگذار تا شاید
    بتوانم گوشه ای از تنهایی هایت را پر کنم
    دستانت را در دستانم بگذار
    تا حداقل بتوانم همراهت باشم
    دستانت را در دستانم بگذار تا
    احساس زیبایی ها را در وجودت زنده کنم
    دستانت را در دستانم بگذار تا بتوانم
    آرامش را در تو زنده کنم

  12. #5410
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    تا باد هست خواهم لرزيد
    و تا عشق هست خواهم وزيد
    تا نگاه هست خواهم ديد
    تا پگاه هست خواهم روييد
    تا راز است ، خواهم جست
    تا ريا هست خواهم شست
    تا هستي است ،‌خواهم زيست
    و تا مرگ هست ، خواهم خنديد

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •