این وسط یکی ممکنه بمیره . شاید مامان لطیفه شایدم انسی .
این وسط یکی ممکنه بمیره . شاید مامان لطیفه شایدم انسی .
شاید هم بزرگ شاید هم امیر جافظ شاید اکرم اصلا شاید .....
چه عجب یه بخاری از این امیرحافظ بلند شد. سیب زمینی فیلم به عمل اومد.
مرحومه ی سریال بالاخره معلوم شد.مامان لطیفه.
از کجا فهمیدین فوت کرد تو سرد خونه اول که نبود
بچه ها محمد چقدر موثر امروز بازی میکرد!!!!شعر میخوند-سلام کرد-به ناصر خان جواب داد...
واقعآ این کلیشه ها و صحنه های مصنوعی کِی از بین میره ؟! زنیکه به جای اینکه از خوشحالی داد بزنه و تا از در میاد بیرون بگه ننه ـتون اینجا نبود , اول دو ساعت به آروم ترین شکل ممکن راه میره و یه نگاه غمناک به اسماعیل میکنه و بعد ولو میشه زمین و میگه ننه ـتون اینجا نیست !
به قول دوستان ایشون کلآ نقش کارگر و زحمت کش خونه رو دارن ! از تمیز کردن خونه و جواب دادن به تلفن تا بازی با بچه ها و رفتن دم در و ...بچه ها محمد چقدر موثر امروز بازی میکرد!!!!شعر میخوند-سلام کرد-به ناصر خان جواب داد...![]()
مطمئنا تنها نكته ي مثبت فيلم تو اين قسمت سكانس تونل بود ! افكار ماليخوليايي و ذهن روانپريش انسي خيلي قشنگ به تصوير
كشيده بود ! تصور ذهني انسي كه ناگهان تبديل به يه حقيقت شد و انسي رو هم به وحشت انداخت ! اين ميتونه تلميح جالبي به
زندگي آدمها تو فيلم و تغيير حالات زندگيشون باشه !
قسمت بعد این طور که نشون داد بزرگ ماشینش چپ می کنه ؟
باز هم به این ضرب المثل رسیدیم که برادر گوشت برادر را بخوره استخونش را دور نمیندازه . ( درست گفتم دیگه)
صحنه ای که افسر شونه ی تو سرش رو به هوشی داد دلم واسه کارگردان سوخت که
نمی تونه روابط احساسی و عاطفه ای دوتا زن و شوهر رو به درستی به نمایش
بزاره!
البته نه تنها تو این فیلم!
تو همه ی فیلم های ایرانی (سریال/سینمای) برای نشون دادن این روابط
مشکل دارن و معمولا بجای اون از یه سری صحنه های خنده آور
استفاده میکنن!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)