تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 539 از 640 اولاول ... 39439489529535536537538539540541542543549589639 ... آخرآخر
نمايش نتايج 5,381 به 5,390 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #5381
    پروفشنال ..Parsa..'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    aHWaZ
    پست ها
    550

    پيش فرض

    امشب از آن شب هايي است که ، دلم هواي آغوشت را کرده

    افسوس

    که جز پاهاي بغل کرده ام مهمان ديگري ندارم . . .

  2. 6 کاربر از ..Parsa.. بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #5382
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض

    خودم را به شادیِ تو فروختم

    و

    ...حواسم نبود که

    حواست به بهایِ من نیست

    حال

    خیالت را می فروشم تا

    خودم را پس بگیرم

  4. 10 کاربر از hamid_diablo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #5383
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    خیلی سختــــه
    تـــ ـــو با " بُغض " بنویســــی
    و
    اون با " خـــنده " بخونه

  6. 10 کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #5384
    داره خودمونی میشه Atefeh.N's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2011
    پست ها
    149

    پيش فرض

    هی که دلم می گیرد
    می خواهم از بام هفت آسمان
    با سر پرت شوم
    به قعر یک آغوش خالی

  8. 7 کاربر از Atefeh.N بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5385
    داره خودمونی میشه setareh ***'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2011
    پست ها
    22

    پيش فرض

    دردم از دوری یار است ولی
    بی کسی بود که هرگز کمرم راست نکرد
    رنج ها دید به خود این دل من
    لیک جز عشق تو در خواست نکرد
    بار سنگین غمت صبر فراوان خواهد
    پروا ز غمت که اوج غم هاست نکرد
    بوسه ی عاشقی و لعل لب و تنهایی
    دل من هر آنچه می خواست نکرد
    تو رفتی و غم آمد و این دل نگهی
    به امیدی که نهان به پشت فرداست نکرد
    عشق تو گر چه گناه است ولی
    ترس از آن روز که بر پاست نکرد

  10. 5 کاربر از setareh *** بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #5386
    پروفشنال ..Parsa..'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    aHWaZ
    پست ها
    550

    پيش فرض

    ديشب آن قدر باران آمد
    که اگر بگويم ياد تو نبودم
    باران با من قهر مي‌کند...

    آن قدر از پنجره بيرون را نگاه کردم
    که اگر بگويم منتظر تو نبودم
    پنجره با من قهر مي‌کند...

    آن قدر دلتنگ خوابيدم
    که اگر بگويم خواب تو را نديدم
    خوابت هم مرا ترک مي‌گويد....

  12. 6 کاربر از ..Parsa.. بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #5387
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    می خواستم روزی که می آیی سرم باشد
    بعد از تو من این روسری را٬ سر نخواهم کرد!
    با درد و رنج زندگی آن هم بدون تو
    یک عمرسرکردم ولی دیگر نخواهم کرد


    من با توام، من در توام، نه! من توام اصلا
    وقتی که باهرشعر می آیم به دنیایت
    هربار وقتی شانه خواهی کرد مویت را
    من پشت این آیینه ها دارم تماشایت...


    حس کن مرا! وقتی دلت می گیرد ازدنيا
    حس کن گرفتم دست هایت را که برخیزی
    یک بار چشمت را ببند و آرزویم کن
    من باتوام حتی اگر از من بپرهیزی


    از زندگی بیزارم و از مرگ می ترسم!
    این است وصف دردهای بی سرانجامم
    رودی شدم آواره ی "هرجاکه بادا باد"
    در آتشی می سوزم و انگار آرامم


    هرچند بعد از تو خداهم می بُرَد از من!
    من باتوام هرچند دیگر دست هایت را...
    پیغمبرهرکس که هستی باش بعد ازاین
    از خاطرت اما نبر غار حرایت را
    Last edited by part gah; 23-10-2011 at 11:34.

  14. 5 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #5388
    حـــــرفـه ای Hadi King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    14,121

    پيش فرض

    قاصدک روی دستم نشست ...

    چشم بستم ...

    می خواستم تمام آرزوهای ته مانده را بخوانم !

    اما ...

    دست ها لرزید ...

    قاصدک را فوت کردم !

    بدون هیچ آرزویی ...!

  16. 7 کاربر از Hadi King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #5389
    کاربر فعال انجمن ادبیات Puneh.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    فیس آباد
    پست ها
    1,303

    پيش فرض

    یک پیاده روی تقریبا خلوت...

    یک مرد،یک زن،یک زندگی...خوشبختی و بدبختیشان پای خودشان...

    یک پسر،یک دختر،یک رابطه...پاکی و ناپاکی اش پای خودشان...

    یک مرد،یک مرد،یک رفاقت...معرفت و صداقتشان پای خودشان...

    و در انتهای پیاده رو...

    یک من...یک تنهایی...یک رنج...آخر و عاقبتش پای خدا.....

  18. 9 کاربر از Puneh.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #5390
    داره خودمونی میشه Mr.Emigrant's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    پست ها
    30

    3

    سکوتم گریه میکند

    فریادم
    در گلو بیتوته کرده


    به لطف ابر
    خیابان خیس است


    به لطف روزگارمان
    کوچه غمناک و تنهاست

    قابیل تنهاست
    اشکی نمانده !


    (باران رنجبر)
    (نامه های قابیل)




  20. 4 کاربر از Mr.Emigrant بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •