آبـــــــ نریختــم که برگردی !
آبـــــــ ریختـم تا پاکـ شود
هرچـه رد پای توسـت از زندگـــیـم
آبـــــــ نریختــم که برگردی !
آبـــــــ ریختـم تا پاکـ شود
هرچـه رد پای توسـت از زندگـــیـم
گاهی فکر می کنم
زندگی را
باید
مثل سبکی وینستون
دود کرد
حیف که من سیگاری نیستم ...
Last edited by part gah; 13-10-2011 at 19:14.
بدترین نوع دلتنگی وقتی است که همه چیز و همه کس بی ربط و با ربط :
"تو"
را یاد
"او"
می اندازد
در تنهایی ِ خانه راه می روم
و آواز می خوانم؛
برای دیوارها
قاب ها
میز غذاخوری
چاقوها
و فرش های ماشینی
که هیچ نغمه ای برایشان آشنا نیست .
( سارا خوشکام )
خواستن... همیشه توانستن نیست...
این را لاک پشتی می گفت
که از راه آهو شدن بر می گشت...
یکــ فنجآن چاے داغ
وَ نگاهِ خیره اَمــ به آن
که عرق بــِ چهره فنجآن نشانده!
از این چاےِ داغ همــ کمترے آیا؟
که حتے ضجه هایمــ نیز مانعتــ نشد
چه رسد به عرقِ شرم کردنتـــ از هُرمــِ نگاهم!!!
Last edited by Atefeh.N; 13-10-2011 at 10:55.
بودن و نبودنت مرا دلتنگ میکند...در بودنت هراس رفتن می رود و در نبودنت انتظار آمدن....
.
چه دو راهی دشواری است...!
چه دلمـان بخواهد ، چه دلمـان نخواهد ،
خـدا يک وقت هايی دلـش نمی خواهد
ما چيزی که دلمـان می خواهد را داشتـه باشيم
"اهنگـــــی"
نـــوازین با اشک هایــم میسرایــم
کــوه غـم را به رقـص متلاشـی میـگذارم . . .!
میبینم صورتمـــــــــــو تو آینـــــــــــــــــه،
با لبی خستــــــــــــه میپرسم از خودم:
این غریبه کیه؟از من چی میخــــــــواد؟
اون به من یا من به اون خیره شـــــــدم؟
باورم نمیشه هر چی میبینــــــــــــم،
چشامو یه لحظـــــــــــه رو هم میذارم،
به خـــــــــــــودم میگم که این صورتکه!
میتونــــــــــــــــم از صورتم ورش دارم!
میکشم دستمو روی صورتــــــــــــــــــم
هر چی باید بدونم دستم میگـــــــــــــه
منو توی آینـــــــــــــــــه نشون مــــــیده
میگه این تویی !نه هیــــــچ کس دیگه!
جای پاهــــــــای تموم قصههـــــــــــــــــا،
رنگ غربت تو تمــــــــوم لحظــــــــــــهها،
مونده روی صورتت تـــــــــــــــــــــا بدونی
حالا امروز چی ازت مونده به جـــــــــــــا!
*
آینه میگه تو همونی که یـــــــــــــــه روز
میخواستی خورشیدو با دست بگیری،
ولی امروز شهر شب خونهت شــــــــده،
داری بیصــــــــــــــدا تو قلبت میمیری!
میشکنم آینــــــــــــــــــــــ ــه رو تا دوباره
نخواد از گذشتهها حرف بزنـــــــــــــــــــه!
آینه میشکنه هزار تيکه میشـــــــــــه،
اما باز تو هر تيکهش عکس منـــــــــــــه!
عکسا با دهنکجی بهــــــــــــم میگن:
چشم امید و ببر از آسمـــــــــــــــــــــو ن!
روزا با هم دیگه فرقـــــــــــــــــــی ندارن،
بوی کهنگــــــــــــــی میدن تمومشون!
Last edited by part gah; 14-10-2011 at 10:32.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)