دلا خو كن به تنهايي كه از تنها بلا خيزد
سعادت ان كسي دارد كه از تنها بپرهيزد
دلا خو كن به تنهايي كه از تنها بلا خيزد
سعادت ان كسي دارد كه از تنها بپرهيزد
دل تنگ و قدم لنگ و ره باديه پر سنگ
در راه طلب كس به گرانجاني ما نيست
ترانه ام را
به خاطر بسپار
كه ايهام خوشي است
از ايهام زمزمه هاي پاييزي
تا بعد از من
بخواني آن را
در راههايي كه
با هم از آنها عبور نخواهيم كرد
در ذهن کودک، اما
سرخي شعله هاي آتش
معناي زندگي و رهايي بود
وقتي که نفرين عشق
خداي را
شهيد کرد.
خالي مادرست، کنون
تهي مکرر بي پدري
وقتي که شادي يک کودکي
در شعله هاي ناگزير يک گريز
بر باد شد.
---------------
فرانک همین الان تو و مژگان تو تاییون با هم اون اس ام اس اداره برق رو واسم فرستادینچه تفاهمی دارین شما دو تا
![]()
دوستت دارم و دانم كه تويي دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
من هستم وتو نمي داني.........
من بودم وتوندانستي............
من خواهم بود تو نخواهي دانست ......
بدان تا هستم از تو خواهم گفت!
كلامم عطر تو رادارد .....
تا بگويم!
جملاتم همرنگ تو ميشود.....
تا بنويسم!
هزاران جمله آتشين از ياد تو مي جوشد ...
هزاران واژه از درياي تو شنيده مي شود ...
اما تو چقدر غافلي از ماجرا ، در صحرائي از ندانستن ............
اما آمدي و باور بودن را در من زنده كردي ،
ودر گرمي آتش نگاهت شكوفه جانم جان گرفت.
ــــــــــــــــ
ژس چشات زيادي شاكي خصوصي داره
Last edited by magmagf; 25-11-2006 at 22:05.
سيمای آن سرو قد ماهم آرزوست
وز رفتن پيش به خدا راهم آرزوست
دستم چو کوته و زلفان او بلند
بخت بلند و مرحمت شاهم آرزوست
از ديدگان او چو همی نور ميرود
برقی ز ديده اش به ته چاهم آرزوست
وز گوش چون هلال و سر زلف چون سحاب
ديدار بدر روي رخ ماهم آرزوست
آسان نميشود به قلم وصف آن ميان
من و ميان او به شبانگاهم آرزوست
آيا شود که من زنمی حلقه بر برش
رفتن ز کوی غصه جانکاهم آرزوست
وز درگه خزاين و آن مينوی برين
من يک نگه ز مينوی درگاهم آرزوست
Last edited by A I R O I; 25-11-2006 at 23:26.
چه ربطي داشت بايد با ت مي دادي نه س
اينو خوب اومدي...ولي صفحه قبل كه خودت سوتي دادي آبجي....نوشته شده توسط magmagf
![]()
بگذريم...
تو هم اي خوب من ا جمله به تكرار بگو..
اين دل آويزترين حرف جهان را بگو..
دوستم داري؟را از من صدبار بپرس..
دوستت دارم رو با من بسيار بگو...
و در اتاق تاريك
او همان من است كه رو به ديوارهاي نبايد اينجا مي گريد
مي خواهم از چراغ هايي كه رؤياي ماه را
از خواب كودكان مي دزدند
مي خواهم از شهرهايي كه از هراس خدا هم بزرگترند
دور شوم - دور
ــــــــــــــــ
كجا سوتي دادم ايا؟
پيش مي ياد 2 نفر هم زمان شعر بدن مال يكي اشتباه شه اما نه با فاصله زماني
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)