عشق جامي است كه آنرا سر ميكشيم بي آنكه بدانيم شراب است يا زهر
و در هر دوحالت هنگام نوشيدن آن حس خوبي داريم
عشق جامي است كه آنرا سر ميكشيم بي آنكه بدانيم شراب است يا زهر
و در هر دوحالت هنگام نوشيدن آن حس خوبي داريم
عاشقي كه تنها باشه ، توي دنيا نمي مونه
دل عاشق رو شكستن ، شده كار اين زمونه....
رو ديگه دوست ندارم
-------------------------------
گريه هاي تو برام فايده نداره
برو كه ديگه شناختمت
بگو به كي بگم گفتنيامو
, حالا كه به حرف حسودا باختمت
من تو شهر آرزوهام, واسه تو
يه قصر طلايي ساخته بودم
به چه شوقي, به چه ذوقي
قلب و دين و ايمونمو باخته بودم
برو ديگه دوست ندارم
اسمتو نمي خوام بيارم
برو ديگه نمي خوام به يادت
چشمامو روي هم بذارم
هردفعه يكي در ميزنه
عكس تو مياد به يادمن
كه ميومدي با يه گل سرخ
دمدماي صبح سراغ من
چه بچه گونه نگام ميكردي
نگاتو باور ميكردم
دوباره ميرفتي, من تو سكوتم گلاتو پرپر ميكردم
قصه هاي من و تو تمومه اما
يه روز تو تنها ميشيني
حرير عشق گذشتمون,از تو آينه ها ميشيني
اما ديگه نيست اون كه اشكاتو
ميبوسيد و تو براش نفس بودي
اون كه براش فرش زمين, يه سايه بون با تو قصر مي ديد
حس عشقم با ترانه تقديم به تو
اشك سازم بي بهانه تقديم به تو
شور بودن عاشقانه تقديم به تو
بغض شبهام صادقانه تقديم به تو
چشم قلبم مخلصانه تقديم به تو
طبع شعرم جاودانه تقديم به تو
قلب پاكم ليك عاشق مال تو
هر چه دارم مال تو جز عشق تو
آن كيست كه بي جرم و گنه زيست؟ بگو
بي جرم و گنه در اين جهان كيست؟ بگو
من بد كنم و تو بد مكافات كني
پس فرق ميان من و تو چيست؟ بگو
به غم كسي اسيرم كه ز من خبر ندارد
عجب از محبت من كه در او اثر ندارد
غلط است هر كه گويد دل به دل راه دارد
دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد
هر كسي چيزايي رو كه شما مي گين مي شنوه.
ولي دوستان به حرفاي شما گوش مي دن.
اما بهترين دوستان
حرفايي رو كه شما هرگز نمي گين مي شنون
آن هنگام که با بخار احساس وجودم روي جام دلت نوشتم دوستت دارم آيا دلت به حالم گريست؟
اگر نميتواني اقيانوس باشي دريا باش
اگر نميتواني دريا باشي رود باش
اگر نميتواني رود باشي جوي باش
ولي هرگز مرداب نباش
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)