مشاعره سنتی

[hojjatinho]

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
بی وفا این زودتر می خواستی حالا چرا

[masud-000000]

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند...
حافظ

[davy jones]

دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

[-shahram]

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

[معرق]

تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق
هر دم آید غمی از نو مبارک بادم

[hojjatinho]

متاع دوستی نادر متاعی است
چه حاصل چون به دشمن می فروشیم

[معرق]

من که ره بردم به گنج حسن بی پایان دوست
صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم

[neda_traveler]

ما عاشق صادقیم و از عشق چو اشک
لب بسته و بیهوده هیاهو نکنیم

[*IN*]

مو آن عودم میان آتشستان

که این نه آسمانها مجمرستم


شد از نیل غم و ماتم دلم خون

بچهره خوشتر از نیلوفرستم

[معرق]

مبوس جز لب معشوق و جام می حافظ
که دست زهد فروشان خطاست بوسیدن