اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

[Maryam j0on]

سيگار هايم ؛

بوي خون گرفته اين روزها

رگ هايم ؛

بوي دود

../.

[Atefeh.N]

عبدالقادر بیدل دهلوی را گفتند: (معجزه شاعری ات را به ما نشان بده و بیتی بسرای که بتواند تا همیشه ادامه یابد بی آنکه قواعد شعر درهم ریزد) مولانا بی درنگ این بیت را سرود :

( نشانت می دهد هر دم به انگشت عصا پیری
که مرگ این جاست یا این جاست یا این جاست ... )

مادرم با اشکهایش لباس می شست
مدام با خودش حرف می زد
از درد ، از مرد . . .
انقدر گفت
که آرزو کردم هرگز بزرگ نشوم !

مادرم حق داشت
او زبان کمربند را خوب می فهمید ...

من فقط در نخ کامیونم بودم ...
کنار حوض کوچک حیاط
خدا را پشت کامیونم سوار می کردم
و دنیایم را نشانش می دادم

اما خدا همیشه
در دست اندازها از پشت کامیون می افتاد
گریه می کردم
مادرم می گفت ، نگران نباش
خدا این جاست
یا این جاست
یا این جاست
یا این جاست
یا این جاست

"کسری مطلق "

[Elahe Goddess]

دارند عصبی*اَم می*کنند کلمات

وقتی به حذفِ نامِ تو

رأی نمی*دهند...

[D,Freeman]

از ستاره ها دورتر نمي روم
تو همين جا منتظرم باش
به گنجشك ها گفته ام
هواي دلتنگي ات را داشته باشند
تا من برگردم.

[part gah]

از چه بگويم وقتي


دلت,


حتي از دلتنگي مهيب اين روزهايم هم


بي خبر است...؟!!


وقتي قلب مهربانت از اين


شب گريه هاي پائيزي


هيچ نمي داند..؟!!

[F l o w e r]

صـــدا / ..

صـــداـے پـــاـے رفتـــنـے بــود

کــــﮧ آمـــدن را / ..

در دفتـــر نــت هـــایــش

جــا گــذاشتــه بود .. / .



" نـــگار معبــود ـے "

[Hadi King]

خواهــش می کنم ؛
پنجـره را بـاز بگذار ..
و بـرو !!
هوای دلــم..
به وسعت تمـــام حرف های نا گفته ات..
گرفته اســت..!

[SaЁeD]

نه پی حرفـی برای گفتنــ

نه پی راهــی برای رفتـنــــــ

خــسته استـــــ…

دلــمـ…
_____

[Atefeh.N]

زیر پتو

دنیای بزرگ تری است

رویاهای من...

[part gah]

رو سر بنه به بالین ، تنهــــــــا مرا رها کن

ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنهــــــــا

خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن
----------------------------------------------------------
پ ن : خــــــــــــوبم : )