علي چپ ، راست مي گفت :
اين روزهــا کوچه اش
ظرفيت اينهمه متقـاضي را ندارد ،
بايد بزرگــراهش کرد !
علي چپ ، راست مي گفت :
اين روزهــا کوچه اش
ظرفيت اينهمه متقـاضي را ندارد ،
بايد بزرگــراهش کرد !
Last edited by Elahe Goddess; 25-09-2011 at 15:12.
دیشب دوباره آمدی به خواب من،
دیدار خوب تو،
تا کوچه های کودکیم برد پا به پا،
شاد و شکفته اما،
فارغ ز هست و نیست،
یک لحظه دست تو از دست من رها شد و خواب از سرم پرید.
غصه هم خواهـــــــد رفـــت
به حباب نگران لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت
غصه هم خواهــــــــد رفـــت
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه را در یابیـــــــــــم
باور روز برای گذر از شب کافیســـــــــت
هرگاه صدای جدیدی سلام می کند
تپش قلب می گیرم!
من دیگر کشش خدا حافظی ندارم
مرا ببخش
که جواب سلامت را نمی دهم!!...
غــــــــــــــــــــــــ ــم که نوشتن ندارد,
نفوذ می کند در استخوان هایت
جاسوس می شود در قلبت.....
آرام آرام از چشم هایت می ریزد بیرون... ...
در راه تو بی اراده رفتن خوب است در چشم تو بی افاده رفتن خوب است
جایی که همه فکر سواری هستند دنبال دلم پیاده رفتن خوب است
دلتنگی!
خوشه انگور سیاه است
.....لگد کوبش کن.....
.....لگد کوبش کن
.....بگزار کمی سربسته بماند
......مستت می کند اندوه
دلتنگی هایم را با کدامین
قایق خیالی روانه دریای
وجودت کنم
که بدانی عاشقم
تـــو مــے روی / ..
تــَمـــآم حــجــم کوچـــ ه مــے رود
و مــَن چــه بـــ ی بهــآنـــه ام
بـــرای مــاندنــے دگـــر / ..
" زهــره براتــ ی "
حجم خالی تـــــــــرا ،
حجم پُر هیچکــــس،
پر نمی کند!!
....
حالا هی بگو
" دوستـــــان به جای ما! "
...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)