برداشت من از این متن این است امید وارم که مفید باشد
سیستم بصری رنگ اشیاء در جهان را مشخص می کند. در این حالت مشگل مشخص کردن نقاط خاکستری ( نقاط سیاه) ثبت شده بر روی سطوح است. تنها اندازه گیری نوری که از سطح زمین می اید( تششع) کافی نیست. یک نقطه تاریک ( نقطه تاریک: به منطقه ای تا ریک گفته میشود که بر روی سطح زمین در اثر قرار گرفتن چیزی بین یک منبع نور شدیدوسطح زمین به وجود می اید) باعث تاریک شدن سطح میشود. به همین دلیل است که سطوح سفید در سایه ممکن است نور کمتری را در مقایسه با سطوح سیاه در نور کامل منعکس کنند. سیستم بصری برای مشخص کردن این موضوع که این نقاط تاریک کجا هستند و چگونه میتوان آنها را نمایان کرد از ترفندهای مختلفی استفاده میکند. به منظور مشخص کردن نقاط سیاه که به سطح وابسطه هستند اولین ترفند بر پایه تفاوت رنگ موضعی مباشد، در سایه و غیر از آن یک گونه که از گونه های کنار خود سبکتر(روشنتر) است احتمالا از میزان متوسط نیز سبکتر (روشنتر است) و بالعکس در شکل یک گونه روشن در سایه توسط گونه های تیره تر احاطه شده بنابر این اگرچه این گونه تاریک است اما در مقایسه با گونه های مجاورش روشن است گونه های تاریک در خارج از سایه متقابلا توسط گونه های روشنتر احاطه شده اند بنابر این در مقایسه تیره به نظر میرسند.
ترفند دوم : بر این اساس استوار است که سایه ها (نقاط تاریک) اغلب دارای لبه محو (پهنه تصویر) می باشند در حالی که لبه های نقاشی اغلب دارای لبه های برجسته هستند. سیستم بصری تمایل به نادیده گرفتن تغییرات تدریجی در سطوح روشن دارد به این دلیل است که آن می تواند رنگ سطوح را بدون اینکه توسط نقاط تاریک گمراه شود مشخص کند.
اتصالات X که توسط چهار گونه همسان تشکیل میشوند رنگ گونه هارا حمایت میکنند این گونه اتصال معمولا نشان دهنده این است که تمام لبه ها باید به عنوان تغییرات رنگ سطوح و نه نقاط تاریک یا روشن در نظر گرفته شود.