نام تو مرا همیشه مست می کند
بهتر از شراب
بهتر از تمام شعرهای ناب
نام تو مرا همیشه مست می کند
بهتر از شراب
بهتر از تمام شعرهای ناب
مینویسم
د ی د ا ر ...
تو اگر بی من و دلتنگ منی
یک به یک فاصله ها را بردار...
Last edited by < A L I >; 30-09-2010 at 13:49.
تا كي بايد رفت
از دياري به ديار ديگر
نتوانم ؛ نتوانم جستن
هر زمان عشق و ياري ديگر
كاش ما آن دو پرستو بوديم
كه همه عمر سفر ميكرديم
از بهاري به بهار ديگر ...
فروغ / ( از كتاب تولدي ديگر )
من به تو محتاجم
باز با من سخن از عشق بگو
ای سراپا خوبی
به خدا محتاجم
من چو ماهی كه ز دریا دور است
و شن گرم كنار ساحل
پیكرش را گور است
موج امید و وفا می خواهم
من ترا می خواهم به تو چون سرو بلند
كه بر آن ساقة نیلوفر نازك پیچد
همچو آن پیچك لرزندة خرد
تارهایی ز وفا می پیچم
تا جدا هیچ نگردی از من
با تو می مانم در باغ وجود
با تو می مانم ای بود و نبود
Last edited by a@s; 01-10-2010 at 07:22.
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود
شرط می بندم زمانی که نه زود است و نه دیر
مهربانی حاکم کل مناطق می شود![]()
Last edited by 0511; 30-09-2010 at 23:20.
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب
تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه
چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب
طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته
شعر می گویم به یادت در قفس غمگین و خسته
من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی
ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی
جای دندانهات بر بازویم مانده
شرمم می آید (از زن همسایه!)
اما پنهانش نمی کنم
دیشب بزاق گرمت را حس کردم
و بعد درد را
در روزهای آینده
این خونها که زیر پوستم نفوذ کرده اند
سیاه...سبز...زرد..و ناپدید می شوند
و تو تمام این مدت قربان صدقه ام می روی...
گلوی آدم را
باید گاهی بتراشند
تا برای دلتنگی های تازه جا باز شود.
دلتنگی هایی که جایشان نه در دل
که در گلوی آدم است
دلتنگی هایی که می توانند آدم را خفه کنند. . .
عشقبازی به همین آسانی است
که گلی با چشمی
بلبلی با گوشی
رنگ زیبای خزان با روحی
نیش زنبور عسل با نوشی
کارهموارۀ باران با دشت
برف با قلۀ کوه
رود با ریشۀ بید
باد با شاخه و برگ
ابر عابر با ماه
چشمهای با آهو
برکهای با مهتاب
و نسیمی با زلف
دو کبوتر با هم
و شب و روز و طبیعت با ما!
عشقبازی به همین آسانی است .....
شاعری با کلماتی شیرین
دستِ آرام و نوازشبخش بر روی سری
پرسشی از اشکی
و چراغ شب یلدای کسی با شمعی
و دلآرام و تسلا و مسیحای کسی یا جمعی
عشقبازی به همین آسانی است .....
که دلی را بخری
بفروشی مهری
شادمانی را حرّاج کنی
رنجها را تخفیف دهی
مهربانی را ارزانی عالم بکنی
و بپیچی همه را لای حریر احساس
گره عشق به آنها بزنی
مشتریهایت را با خود ببری تا لبخند
عشقبازی به همین آسانی است .....
هر که با پیش سلامی در اول صبح
هرکه با پوزش و پیغامی با رهگذری
هرکه با خواندن شعری کوتاه با لحن خوشی
نمک خنده بر چهره در لحظۀ کار
عرضۀ سالم کالای ارزان به همه
لقمۀ نان گوارایی از راه حلال
و خداحافظی شادی در آخر روز
و نگهداری یک خاطر خوش تا فردا
و رکوعی و سجودی با نیت شکر
عشقبازی به همین آسانی است.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)