(دوستت دارم) خموش وخسته جان
باز هم لغزيد بر لب هاي من
ليك گويي در سكوت نيم روز
گم شد از بي حاصلي آواي من
(دوستت دارم) خموش وخسته جان
باز هم لغزيد بر لب هاي من
ليك گويي در سكوت نيم روز
گم شد از بي حاصلي آواي من
به من گفتي كه دل دريا كن اي دوست
همه دريا از آن ما كن اي دوست
دلم دريا شد و دادم به دستت
مكش دريا به خون پروا كن اي دوست
در مجلس احرار سه چيز است و فزون به
وان هر سه شراب است و رباب است و كباب است
ما مرد شرابيم و ربابيم و كبابيم
خوشا كه شراب است و كباب است و رباب است
مي نشستم خسته در بستر
خيره در چشمان روياها
زورق انديشه ام٬ آرام
مي گذشت از مرز دنياها
گويي كه مي تپد دل ظلمت
در آن اتاق كوچك غمگين
شب مي خزد چو مار سياهي
بر پرده هاي نازك رنگين
بزن باران كه دين را دام كردند
شكار خلق و صيد خام كردند
بزن باران خدا بازيچه اي شد
كه با آن كسب ننگ و نام كردند
سلام............. ممنون از همه ی دوستان............ خیلی زیبا هستن..... چندتایی رو با اجازتون اس ام اس کردم!
اینجا پست ندادم، اما خودم رو اینجا مشترک کرده بودم که اگه پستی داده شد بدونم............ بازم ممنون
موفق باشید![]()
خفته خبر ندارد سر بر كنار جانان
اين شب دراز باشد در چشم پاسبانان
اي صبح شب نشينان جانم به طاقت آمد
از بس كه دير ماندي چون شام روزه داران
مرسی دوست عزیز چقدر شما خوش سلیقه هستی![]()
كي رفته اي ز ديده كه پيدا كنم تو را؟
كي گشته اي نهان كه هويدا كنم تو را؟
با صدهزار جلوه برون آمدي كه من
با صدهزار ديده تماشا كنم تو را
به درياهاي بي پاياب برگردان صدفها را
به ماهيا به شهر آب برگردان صدفها را
بگو چيزي كه پنهان آرزو داريد بايد شد
بگو ساحل تَهيدست است، مرواريد بايد شد
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)