از واقعه ای تو را خبر خواهم کرد
وان را به دو حرف مختصر خواهم کرد
با عشق تو در خاک نهان خواهم شد
با مهر تو سر ز خاک بر خواهم کرد
از واقعه ای تو را خبر خواهم کرد
وان را به دو حرف مختصر خواهم کرد
با عشق تو در خاک نهان خواهم شد
با مهر تو سر ز خاک بر خواهم کرد
با من بمان این روز ها با من که تنها مانده ام
تقدیر خود را خط به خط در چشم هایت خوانده ام
این روزها با من بمان این روزها عاشقترم
این روزها یاد تو را با خود به رویا می برم
با من فراسوی زمان در خاطره دیدار کن
در ناگهان این کسوف خورشید را تکرار کن
تا فرصت دیدار تو هر روز را سوزانده ام
در کوچ ناهنگام عشق در کوچه ها جا مانده ام
من با تو روشن کرده ام فانوس راه رفته را
بر چوب خط عمر خود رج می زنم هر هفته را
ای عشق ای رویای من ای اتفاق ناگهان
فردا که شاید نیستم امروز را با من بمان
"آهنگ با من بمان از علی لهراسبی"
من فقط عاشق اینم
حرف قلبتو بدونم
الکی بگم جدا شیم
تو بگی که نمیتونم
من فقط عاشق اینم
بگی از همه بیزاری
دوسه روزی پیدام نشه و
ببینم چه حالی داری
من فقط عاشق اینم
عمری از خدا بگیرم
اونقدر زنده بمونم
که به جای تو بمیرم
مهربانم ، اي خوب ! ياد قلبت باشد ؛
يک نفر هست که دنيايش را ،
همه هستي و رؤيايش را ، به شکوفايي احساس تو، پيوند زده
و دلش مي خواهد، لحظه ها را با تو، به خدا بسپارد ...
---------- Post added at 03:40 AM ---------- Previous post was at 03:36 AM ----------
مهربانم ، اي خوب
يک نفر هست که با تو
تک و تنها ، با تو
پر انديشه و شعر است و شعور
پر احساس و خيال است و سرور
---------- Post added at 03:43 AM ---------- Previous post was at 03:40 AM ----------
امشب خوابم نمی بره
به تو فکر می کنم
به تویی که....
می خوام احساست کنم
از نزدیک
برای خودم
برای حس تنهاییم
داره بارون میاد
برم زیر بارون
و دعا کنم که بیایی
قرار بود او ضمیر غایب باشد... پس چرا مدام در من پرسه می زند ؟
تو اگر این روزها ..
درست همین روزها ..
بیایی و عاشـــــق شوی ..!
میشود دور دنیا را در ثانیه ای گشت ..
میشود شاعر مُرد !..
میشود ...
آنقدر بی خدا شد !..
كه بمانم تو را از كه بخواهم !!!؟
- جهنمی می شوم آخرش -
دوباره به مهر رسیدیم ...
شاید ..
این مهر بود كه یكبار دیگر ..
تصمیم گرفت خودش را به ما برساند !..
هیچكس نمیداند ..
كدامیك درست است .
ولی یك چیز مشخص است !..
و آن ..
بازگشت ماه زیبای مهربانی ها به سوی ماست !..
خورشيد را مي دزدم
فقط براي تو!
ميگذارم توي جيبم
تا فردا بزنم به موهايت
فردا به تو مي گويم چقدر دوستت دارم!
فردا تو مي فهمي
فردا تو هم مرا دوست خواهي داشت . مي دانم!
آخ ... فردا!
راستي چرا فردا نمي شود؟
اين شب چقدر طول كشيده...
چرا آفتاب نمي شود؟
يكي نيست بگويد خورشيد كدام گوري رفته؟
شل سیلور استاین
Last edited by شاهزاده خانوم; 25-09-2010 at 09:23.
گفتی شتاب رفتنم برای توست
آهسته تر برو که دلم زیر پای توست
ياد مي گيرم تو چه هستي،
تو يک درياي طوفاني هستي!
تو هم ياد بگير من چه هستم
من يک مرغ دريايي هستم…
مي بيني!
خيلي از هم، دور نيستيم…
شل سیلور استاین
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)