دوستان متن قبلیم رو که ترجمه نکردید لااقل اینو یکم ترجمه کنید تا دل یک ایرانی رو شاد کرده باشین
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
دوستان متن قبلیم رو که ترجمه نکردید لااقل اینو یکم ترجمه کنید تا دل یک ایرانی رو شاد کرده باشین
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
Last edited by alidata2010; 21-04-2010 at 19:08.
آره درسته و منFrom رو اشتباهی For دیدم.
دلیل ترجمه نشدن متن ها اغلب ثابته: متن طولانیه و/یا تخصصیه... باز تکرار می کنم شما پیش خودت میگی "داداش! این متن که 5-6 خط بیشتر نیست؛ چی میگی واسه خودت؟!".. اما توجه کن واسه همون 5-6 خط باید زمان گذاشته بشه؛ زمانی که خیلی ها مثل من ندارند، یا خیلی ها ازش به شکل دیگری (بهتری؟) استفاده خواهند کرد؛ غیر از اینه؟
تعبیر/تعریف : ما از اصطلاح متغیر تصادفی در مورد متغیرهایی استفاده می کنیم که تا قبل از انجام یک آزمایش تصادفی روی یکی از سوالات پرسش نامه، هیچ مقدار داده ای به آنها نسبت داده نشده است. یعنی تا قبل از آنکه یکی از سوالات پرسش نامه پرسیده شود و پاسخ آن مشخص شود، برابر مقدار یا داده خاصی نیستند. متغیرهای تصادفی یا "گسسته" هستند که در اینصورت مقادیری که به آنها نسبت داده می شود مجموعه اعداد صحیح یا هر نوع مجموعه داده مشخص دیگر می تواند باشد.. یا "پیوسته" هستند که در اینصورت مقادیری که به آنها نسبت داده می شود می توانند هر مقدار داده ای در یک دامنه خاص باشند.
(مثلاً اهداف اصلی/ اهداف در دسترس)
بطور کلی : به اختیار خودشان --- یا اینطوری هم میتونی بگی: در هر مکان، هر زمان و بهر صورتی/سرعتی که مایلند.
وب سایت No Child Left Behind (هیچ بچه ای تنها نخواهد ماند/هیچ بچه ای بدون یاور نخواهد ماند) متعلق به وزارت آموزش و پرورش ایالات متحده
منم نظر بدم؟ .. (منظورم اینه که بجز اونایی که رفقا گفتند و درست هم بود و اصلاً مگه قراره من تایید کنم؟!)
fu*ck me بعنوان خشم همراه با تاسف و ناراحتی زیاد دیده ام .. مثلاً طرف حواسش نیست یه گندی بالا میاره .. اینو میگه .. یعنی خاک به سرم شد!! ... عجب گندی زدم!! .. تف به این شانس --- ! ..
//
به فیلم پردیالوگ گاهی talkative هم میگن که خب همون معنای لغوی اش حاکمه...
پدیده و مترجم های ماشینی که بدرد نمیخورن... خودت قضاوت کن، اونا اگه درست کار می کردن که دیگه مترجم ها و دارالترجمه ها رو جمع می کردن .. ترجمه کار انسانه و ترجمه متون فنی و تخصصی کار بعضی از انسانها!! ...
ببر بده دارالترجمه ، همونطور که رفقا گفتن...
Hey
help me with these, please.
How much of yourself you have to give up.
I have no intention of missing out this time around.
Not a mark on her, tight as a drum.
They must cream their panties when they hear that.
I don't blow anyone off because he has the bad taste to actually like me.
I've gone eight months without a one-nighter.
I could wind up scarring someone for life.
You are a narcissistic bastard, you know that?
TNX
خواهشا .
It never changes here, Serah thought. Five years before, ten years before, now. So probably five and ten years from now it will be the same too. Even after I die, she thought, it probably still be here, unchanged...
Then, she felt something strange. On the outside wall of the ruins she felt a change under her fingertips. Surprised, Serah looked at the wall. The outside wall had shifted, and that shift opened up into the inside.
Serah gazed in wonderment at the inside.
“It’s open!?”
Since when? When she had been here a couple of days earlier there had been no change. She had looked at the ruins since she was little. She would never miss even the slightest change, especially not one as big as an entrance.
Perhaps a government research team had finally managed to open it. Serah walked a ways inside.
“Is anyone... here?”
There was no answer. There were no guards, so it probably wasn’t a research mission.
“It will be okay if I look around for a little bit ...right?”
If it were found out that she entered without permission, she would get in a lot of trouble, but in the end her curiosity won out.
She stepped softly inside the ruins. She hoped that she would at least be able to get to the very center. The center of the ruins from Pulse. This was something that came from outside of Cocoon. She was excited, thinking how close she was to finding out the secrets of the ruins. But the farther she went, the more she started to feel she was being disrespectful. The air inside the ruins was so cool and quiet.
The ruins seemed to be far bigger on the inside than the seemed on the outside. There were paths and stairs winding everywhere inside. It was obvious that there were no people here. Not only did she see no one, but heard no voices, not even any small sound. Despite that, the inside of the ruins was bright. There were lights along the pathways. As Serah went in deeper, she wondered what sort of device was used. The lights seemed to get brighter, as if they were showing her the way.
چقدر باید فدا کنی؟ -- تو فارسی هم چیزی شبیه به این رو میگیم : چقدر از خودت باید بزنی؟
//
این دفعه نمیخوام فرصت رو از دست بدم؟ -- این دفعه به هیچ وجه قصد ندارم پا پس بکشم.
//
خیلی هیجان زده شدن -- خر کیف شدن!! - cream به معنای دستشویی (شماره 2) استفاده میشه!!
//
هیچکس رو پس نمی زنم --- blow off یعنی نادیده گرفتن یا جواب منفی دادن (اغلب بصورتی که به طرف مقابل بربخوره و اغلب در ارتباط با روابط عاطفی.)
//
one nighter یعنی سک*سی که محدود باشه به یه دفعه (یه شب) --- one night stand هم بهش میگن .. خیلی در فرهنگ ما نیست، اما بهرحال یعنی رابطه صرفاً بخاطر سک*س هستش و صرفاً محدود به یه شب-- بعدش دو طرف میرن به راه خودشون. (طبیعتاً حالت تحقیر آمیز و نکوهیده برای طرفین داره)
//
ممکنه یه نفر رو طوری زخمی کنم که اثرش تا ابد بمونه. (حالا منظورش زخم فیزیکیه یا زخم روحی؟)
//
خودشیفته (کسی که عاشق حرکات و رفتار و اعمال خودش باشه!)
سارا با خود فكركرد اينجا هر گز تغيير نمي كنه.پنج سال قبل ، ده سال قبل و حالا. بنابراين احتمالا پنج يا ده سال بعد نيز همينجوري خواهد بود. فكر كرد " حتي اگر من بميرم اينجا هنوز بدون تغيير خواهد ماند.
بعد چيز غريبي رو حس كرد. زير نوك انگشتانش بر روي ديوار خرابه تغييري رو متوجه شد. سارا بهت زده به ديوار نگاه كرد.ديوار بيروني عوض شده بود. و اون تغيير يك ورودي به طرف داخل ( خرابه ) بود.
او با تحير به داخل خيره شده بود. " اون بازه ؟! "
از كي ؟ چند روز پيش كه اينجا بود تغييري وجود نداشت. او به اين خرابه از زماني كه خيلي كوچك بود نگاه كرده بود. كوچكترين تغييري متوجه مي شد تا چه برسه به يك ورودي به اون بزرگي!
شايد يك گروه تحقيق دولتي اين بالاخره موفق به باز كردن اين ورودي شده بودند. سارا مقداري به طرف داخل رفت.
" كسي اينجا هست ؟ "
جوابي نيامد. نگهباني وجود نداشت بنابراين احتمالا يك گروه تحقيق وجود نداشت.
" بهتره يك مقداري دوروبرو بررسي كنم..... باشه ؟ " اگه مشخص مي شد كه بدون اجازه داخل شده بود دردسر زيادي برايش ايجاد مي شد ولي بالاخره حس كنجكاوي اش غلبه كرد.
به آرامي داخل خرابه شد. او تمايل داشت كه بتواند حداقل تا مركز برسد.مركز خرابه نسبت به پالس (Pulse).اون چيزي بود كه از بيرون منطقه حفاظت شده ؟ (Cocoon ) اومده بود. او با فكر اينكه چقدر به كشف اسرار خرابه نزديك شده بودخيلي هيجان زده بود. ولي هر چقدر كه جلوتر مي رفت احساس بي اعتنايي بيشتري به اودست مي داد.هواي داخل خرابه سرد و آرام بود.
خرابه ازاون چيزي كه از بيرون ديده مي شد بسيار بزرگتر بنظر ميرسيد.اون تو همه جا راهرو و پله هاي پيچ در پيچ بود.روشن بود كه كسي اينجا نبود. اون نه تنها كسي رو نديد بلكه صدايي هم به گوشش نرسيد حتي صداي خيلي ضعيف. با اين همه داخل خرابه نوراني بود.در طول مسير ها چراغ ها روشن بودند. هرچه سارا بيشتر به پايين مي رفت از اينكه چه نوع دستگاهي استفاده كرده بودند در تعجب بود. چراغ ها بنظر مي رسيد كه نوراني تر شده اند مثل اينكه بخواهند راه را به او نشان بدهند.
لطفا معنی این جملا ت رو بفرمایین :
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنیدو این جمله
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
اولی :
تعمیم دادن (اختصاص دادن چیزی به شخصی یا چیزی) احتمالات، بر پایه ی اطلاعات پیشین_ پردازشی که وارد شده بودن.
دومی :
وقتی که این صحیحه، احتمال اینکه پیشامد خاصی اتفاق بیفته، بر اساس تعداد راه هایی که اون پیشامد میتونه به کل پیشامدهای ابتدایی تقسیم بشه ، تعیین میشه. برای مثال، وقتی یه طاس رو میندازید، احتمال مشاهده طرفی که سه تا نقطه داره، 1 به 6 ـشه؛ چون در پرتاب یه طاس، 6 تا احتمال اولیه (ابتدایی) در کار خواهند بود. (ما علم غیب داریم! بقیه جمله رو هم میدونیم)
Last edited by Cleeev; 23-04-2010 at 04:44.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)