تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 515 از 638 اولاول ... 15415465505511512513514515516517518519525565615 ... آخرآخر
نمايش نتايج 5,141 به 5,150 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #5141
    پروفشنال Rainy eye's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    864

    پيش فرض

    شبیه ابرهای پاییز میشوی
    وقتی که جمع میشوی
    کبود میشوی،
    و نمی باری
    نمی باری
    نمی باری...

  2. 11 کاربر از Rainy eye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #5142
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    جزر و مدهای زیادی آمده اند و رفته اند
    موج در موج ...
    اما نمیدانم چرا
    هنوز هم
    بر تن ِ خیس ِ ساحل
    نام ِ تو را می بینم ...؟

  4. 8 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #5143
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    هر صبح
    از میان جنگلِ کاج،
    تلخْ می‌گذرم
    بدون فاتحه‌ای بر گوورِ خاطرات.
    *
    گاهی عشق هم،
    آن‌روویِ سگَ‌ش را نشان می‌دهد!

  6. 6 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #5144
    در آغاز فعالیت sepideh42224's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    18

    پيش فرض

    سادگي
    هميشه سبز مي‌خشكد
    هميشه ساده مي‌بازد
    هميشه لشكر اندوه
    به قلب ساده مي‌تازد
    من آن سبزم كه رستن را
    تو آخر بردي از يادم
    چه ساده هستي خود را
    به باد سادگي دادم
    به پاس سادگي در عشق
    درون خود شكستم زود
    دريغا سهم من از عشق
    قفس با حجم كوچك بود
    درونم ملتهب از عشق
    برونم چهره‌اي دم‌سرد
    ولي از عشق باختن را
    غرور من مرمت كرد
    به‌غير از «دوستت دارم»
    به لب حرفي نشد جاري
    ولي غافل كه تو خنجر
    درون آستين داري
    طلوع اولين ديدار
    غروب شام آخر بود
    سرانجام تو و عشقت
    حديث پشت و خنجر بود

  8. 3 کاربر از sepideh42224 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5145
    در آغاز فعالیت sepideh42224's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    18

    پيش فرض


    ((((من كيستم ؟؟؟؟
    من وقتي مثل ايگوانا عوض ميشوم و خودم را پيدا نميكنم...
    مثل روح يك مرده سرگردان خودم را مقابل آينه اتاقم ميبينم...
    در اتاقم را ميبندم و اطمينان حاصل ميكنم كسي اين حوالي نباشد و پي نبرد ازيك رنگ جديد بيرون آمدم!!!
    باز مقابل آينه ام...
    نگاه كه ميكنم خودم را نمي بينم حتي وقتي خيلي دقت ميكنم و بارها و بارها سعي ميكنم ، تلقين ميكنم ، خيلي هم كه خوشبينانه فكر ميكنم باز نميتوانم، افسوس...
    باز دست به دامن آينه ميشوم گرفته ميپرسم ....
    مرا شناختي ؟؟؟
    مثل هميشه خاموش و سرد در قاب...
    دستم را به صورتم ميكشم...
    پيشانيم را نوازش ميكنم چون وقتي اخم هاي بانمك ميكنم ياريم ميكند))...افسوس...
    لبهايم را در آينه مي بوسم ميخواهم براي يك بار هم كه شده طعمش را خودم هم حس كنم اگر شد !!!بيگانه ها ميگويند شيرينتر از طعم عسل است وقتي از جام بوسه ام سيرابشان ميكنم...صد افسوس...
    گونه هايم را با مهرباني تسلي ميدهم وقتي به خاطرم مي آيد كه در هواي سرد التماسم ميكنند بپوشانمشان اما افسوس توضيح نميدهم برايش ،بي توجهي ميكنم شايد ديگر نهيب نزد ...
    مژگان بلندم كه هر روز صبح زود عزا ميگيرند و به جانم غر ميزنند كه تحمل بار سنگين ريمل را ندارند و من مجبورم براي تسلي خاطرش شانه هايم را مثال بزنم....
    لعنت به چشمهايم كه هميشه از ديدنش طفره ميروم چون حتي وقتي زير بار هزار رنگ سايه و خط چشم و ريمل و صد كوفت ديگر لهش كنم باز با طعنه حقيقت وجود بي وجودم را فرياد ميزند....
    من وقتي ميخواهم زنده بمانم و زندگي نكبتم را ادامه دهم هزار هزار رنگ عوض ميكنم...
    هميشه گم شدن بهتر از خفه شدن بوده است ...
    من هر روز صبح كه چشمانم را به روي يك صبح جديد باز ميكنم تا شب كه پلكهاي خسته ام را به روي دنيا ميبندم هزار بار مثل يك مار افعي پوست مي اندازم و رنگ عوض ميكنم...
    من هر روز صبح پا در مسيري ميگذارم كه آمدنش درنرسيدنش است...
    زندگي است ديگر بايد بگذاري بگذرد ....
    من گاهي ميشوم يك نجيب زادهء اصيل و استخوان دار آنوقت يكي از آن رنگهاي تيره را به وجودم مي پاشم و اينقدر سنگين ميشوم كه در طول روز هزار بار زمين ميخورم و ميشكنم اما باز شروع ميكنم به تظاهر،هر چه كه باشد عقل مردم به چشمشان است .... افسوس ....
    اما...
    جالب است من گاهي بدون سيري شرم وحيا را فرو ميدهم و يك ماه بعد چنان با شدت در دستشويي خانه مان بدون اينكه اهل خانه بفهمند آبرو را عق ميزنم كه تمام اسيد معده ام روحم را ميسوزاند چون من وقتي استخوان هايم آخر ماه زيربار فشار خورد ميشود وقيح ميشم و تن ميفروشم به تن فروشي و در يك صدم ثانيه چنان سبك ميشوم كه يك نسيم هرزه بلندم ميكند و ميبردم جايي كه يك لكاته خود فروش به تمام معنا بتواند غريضه حيواني هوس را به ياد هر بيننده اي بياندازد تا آخر ماه از پس احتياجات خلاص شوم شايد....
    من شبها كه بي اختيار پلكهايم فرو ميافتد غوطه ور ميشوم در بي وزني مطلق و يادم ميرود بايد براي گونه هايم توضيح دهم كه اگر كسي زيباييشان را نبيند برايم تره هم خورد نميكند از ذهنم ميپرد كه لبهايم را دلداري دهم شايد روزي بوسه بخشيدن را فراموش كند و چشمهايم ديگر شاهد هرزگيهاي وقت احتياج نباشد ...افسوس ....صد افسوس كه هنوز هم نفهميدم من كيستم ؟؟؟؟)))))
    حقيقت هميشه تلخ و گزنده بوده تا وقتي يادم هست ...
    به خصوص حقيقت محض!!!

  10. 2 کاربر از sepideh42224 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #5146
    اگه نباشه جاش خالی می مونه miss_ava7's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    366

    پيش فرض

    می ترسم

    از روزهایی که خواهند آمد
    کابوس های من تمامی ندارند
    و هیچ چیز مثل رفتن آرامم نمی کند.

  12. 4 کاربر از miss_ava7 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #5147
    در آغاز فعالیت sepideh42224's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    18

    پيش فرض

    تقصیر تو نبود!
    خودم نخواستم چراغ ِ قدیمی خاطره ها،
    خاموش شود!
    خودم شعرهای شبانه اشک را،
    فراموش نکردم!
    خودم کنار ِ آرزوی آمدنت اردو زدم!
    حالا نه گریه های من دینی بر گردن تو دارند،
    نه تو چیزی بدهکار ِ دلتنگی ِ این همه ترانه ای!
    خودم خواستم که مثل زنبوری زرد،
    بالهایم در کشکش شهدها خسته شوند
    و عسلهایم
    صبحانه کسانی باشند،
    که هرگز ندیدمشان!
    تنها آرزوی ساده ام این بود،
    که در سفره صبحانه تو هم عسل باشد!
    که هر از گاهی کنار برگهای کتابم بنشینی
    و بعد از قرائت بارانها،
    زیر لب بگویی:
    «-یادت بخیر! نگهبان گریان خاطره های خاموش!»
    همین جمله،
    برای بند زدن شیشه شکسته این دل بی درمان،
    کافی بود!
    هنوز هم جای قدمهای تو،
    بر چشم تمام ترانه هاست!
    هنوز هم همنشین نام و امضای منی!
    دیگر تنها دلخوشی ام،
    همین هوای سرودن است!
    همین شکفتن شعله!
    همین تبلور بغض!
    به خدا هنوز هم از دیدن تو
    در پس پرده باران بی امان،
    شاد می شوم!


    افسوس همیشه خودمونیم که بلا میاریم سر خودمون!!!

  14. 2 کاربر از sepideh42224 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #5148
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    304

    پيش فرض

    مگه ناگن دو تا دوســـت از دو تا کاکا بهتـــــره؛
    دوست که سهله، دو تا کاکا سر پول سر ابُره!

    به زبون بندری بخونید!

    توضیح:
    "ناگن: نمی گویند - کاکا: برادر - ابُره: می بُرد"

  16. 4 کاربر از MJNeghabi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #5149
    اگه نباشه جاش خالی می مونه miss_ava7's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    366

    پيش فرض

    چشم های من و تو ،

    بیش تر از لبهایمان با یکدیگر سخن می گویند

    می دانم ،

    دلمان برای این روزها بسیار تنگ خواهد شد...

  18. 7 کاربر از miss_ava7 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #5150
    در آغاز فعالیت sepideh42224's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    18

    پيش فرض

    شنبه ها میگویی دوستم داری
    یکشنبه ها تهمت می زنی.
    دوشنبه ها قهر میکنی
    سه شنبه ها فکر می کنی
    چهارشنبه ها می فهمی
    پنجشنبه ها می بخشمت
    جمعه ها فراموش میکنم
    ...
    این برنامه هر هفته کلاس عشق ماست!!!
    زندگی شیرینی لحظه هایمان را خورد!
    و ما همچنان بحث میکردیم
    که نیمه خالی لیوان چای را ببینیم
    یا نیمه پر ان را!؟!
    تنهایی ادم را حشره شناس میکند!
    ...

    حتی نایاب ترین عنکبوت های دنیاهم
    در اتاق من تارتنیده اند!!!
    مادرم نمی گذارد در ماشین لباس شویی
    مایع ظرفشویی بریزم!
    جوراب هایم را فردا...
    در ماشین ظرف شویی خواهم شست!!!
    (شاید هم ظرف ها را با جورابهایم!!!)

    ان قدر دل اتم پر بود
    که با شکافتنش دنیایی لرزید!
    دل من نیز پر بود وقتی شکست
    ولی سکوتی کرد...
    که به دنیا می ارزید!!!

  20. 6 کاربر از sepideh42224 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •