تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 514 از 2734 اولاول ... 1441446450451051151251351451551651751852456461410141514 ... آخرآخر
نمايش نتايج 5,131 به 5,140 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #5131
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض

    ترسم كه اشك در غم ما پرده در شود
    وين راز سر به مهر به عالم سمر شود

    گويند سنگ لعل شود در مقام صبر
    آري شود وليك به خون جگر شود

    خواهم شدن به ميكده گريان و دادخواه
    كز دست غم خلاص من آنجا مگر شود

    از هر كرانه تير دعا كرده ام روان
    باشد كز آن ميانه يكي كارگر شود

    اي جان حديث ما بر دلدار باز گو
    ليكن چنان مگو كه صبا را خبر شود

    از كيمياي مهر تو زر گشت روي من
    آري به يمن لطف شما خاك زر شود

    در تنگناي حيرتم از نخوت رقيب
    يا رب مباد آن كه گدا معتبر شود

    بس نكته غير حسن ببايد كه تا كسي
    مقبول طبع مردم صاحب نظر شود

    اين سركشي كه كنگره ي كاخ وصل راست
    سرها بر آستانه ي او خاك در شود

    حافظ چو نافه ي سر زلفش به دست توست
    دم در كش ارنه باد صبا را خبر شود

  2. #5132
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    پست ها
    44

    پيش فرض

    ديگه از اون خبرا نيست اينجا حرف و پس ميگيرن
    ميگن عاشقيم و اما تو نباشي نميميرن
    Last edited by siavashmusic; 12-11-2006 at 02:56.

  3. #5133
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    نرم برون آمده از آستين
    بازو يا مرمر و عاج است اين
    گردن سيمينش چون شير پاك
    زير گلو آينه ي تابناك
    لعلش چون شهد و شكر دلپذير
    چشمش آهو روش و شير گير
    ساقش افسون گر و آشوب ساز
    بر سر آن دامان در رقص و ناز

  4. #5134
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    زمان ايستاده است
    زمان آن جا در انتهاي سرسراي شب ايستاده است
    و اين منم كه مي گذرم
    مي روم در سيماي يك جسم
    و شايد روزي باد
    غبارم را
    همراه خود
    به سوي كوچه هايت بازگرداند
    بايد همه چيز را باور كرد
    عزيزانم را در خاك پنهان مي كنم
    تا بوي تعفنشان آزارم ندهد
    اين چشمان نگران مادرم نيز
    روزي در خاك خواهد گنديد
    بايد همه چيز را باوركرد
    عطر گل ها
    چه يم تواند باشد
    چرا توجيه بوي تعفن خاك ؟
    من ديگر همه كرم ها را در ژرفناي خخاك مي بينم
    كه از گوشت هاي گنديده بدنم
    چگونهكنسرو مي سازند
    و ريشه گل ها را
    از لاشه فاسدم
    خود را معطر مي كنند
    ...

  5. #5135
    اگه نباشه جاش خالی می مونه رويا خانوم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    پست ها
    407

    پيش فرض

    درين سراي بي كسي كسي به در نمي زند

    به دشت ملال ما پرنده پر نمي زند

    يكي ز شب گرفتگان چراغ بر نمي كند

    كسي به كوچه سار شب در سحر نمي زند

    نشسته ام در انتظار اين غبار بي سوار

    دريغ كز شبي چنين سپيده سر نمي زند

    گذر گهي ست پر ستم كه اندر او به غير غم

    يكي صلاي آشنا به رهگذر نمي زند

    دل خراب من دگر خراب تر نمي شود

    كه خنجر غمت ازين خراب تر نمي زند

    چه چشم پاسخ است ازين دريچه هاي بسته ات ؟

    برو كه هيچ كس ندا به گوش كر نمي زند

    نه سايه دارم و نه بر ، بيفكنندم و سزاست

    اگر نه بر درخت تر كسي تبر نمي زند

  6. #5136
    آخر فروم باز Monica's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    1,817

    پيش فرض

    دلم گرفته است
    نه ایوان بلند شب
    و نه خوابهای خمار آلود شبانه
    و نه نغمه سوزناک نی
    هیچکدام مرا به تو رهنمون نخواهد کرد.
    ماندن
    رفتن
    گم شدن
    و یافتن
    همه هر چه بود
    اینک چنان از دید گاهم دور است
    که با قویترین تلسکوپ هم نقش تب آلود قلبت را نمی بینم
    مرا رها مکن.....

  7. #5137
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    نبودم این چنین تنها
    و مادر دل شبها
    برایم داستان می گفت
    برایم داستان از روزگار باستان می گفت
    و من خاموش
    سراپا گوش
    و با چشمان خواب آلود در پیکار
    نگه بیدار و گوش جان بر آن گفتار
    در آن شب مادر من داستان کاوه را می گفت
    در آن شب داستان کاوه آن آهنگر آزاده را می گفت

  8. #5138
    آخر فروم باز nightmare's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,148

    پيش فرض

    تا دعای تو در حرا پیچید
    در حرا از خدا ندا پیچید
    که بخوان نام من تو هم خواندی
    موج آن در دل فضا پیچید

  9. #5139
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    در کوچه باغ مستی
    باران صبحدم را
    بر شاخه ی اقاقی
    ایینه ی خدا کن
    بنگر جوانه ها را آن ارجمند ها را
    کان تار و پود چرکین
    باغ عقیم دیروز
    اینک جوانه آورد
    بنگر به نسترن ها
    بر شانه های دیوار
    خواب بنفشگان را
    با نغمه ای در آمیز
    و اشراق صبحدم را
    در شعر جویباران
    از بودن و سرودن
    تفسیری آشنا کن
    بیداری زمان را
    با من بخوان به فریاد
    ور مرد خواب و خفتی
    رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن

  10. #5140
    آخر فروم باز nightmare's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,148

    پيش فرض

    نرم و آهسته ازین تن بگذرید
    مثل رگبار و تگرگ
    از گلوی تشنه ی من بگذرید

    ناگهان تیری وزید
    خون گرمی در هوا فواره زد
    اتفاقی سرخ بود
    آمد و خود را به قلبی پاره زد

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 6 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 6 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •