تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 51 از 96 اولاول ... 4147484950515253545561 ... آخرآخر
نمايش نتايج 501 به 510 از 959

نام تاپيک: شعــر و احســاس ( چرک نویـس )

  1. #501
    آخر فروم باز R A H A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2011
    پست ها
    1,139

    پيش فرض


    بعضـــی حــرفـــــا رو نمیشـــــه گفتــــــــ

    بـــایــــــد خـــــورد! ولــــی بعضـــی حـرفــــــارونــه میشــه گفتــــــ ، نــه میشــه خـورد! میمـــونــــه ســــــر دل!

    میشــــــــه دلتنگـــــــی ...میشــــــــه بغـــــــــــض ...میشــــــــه سکـوتــــــــ ...میشــــــــه همـــــون وقتــی

    کــــه خــودتـــــم نمـیدونــی چـــــه مـرگتـــــه

  2. 9 کاربر از R A H A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #502
    داره خودمونی میشه alone-yaser's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    محل سكونت
    نازی آباد
    پست ها
    46

    پيش فرض

    دنیای آدم برفی دنیای ساده ایست
    اگر برف بیاید هست
    اگر برف نیاید نیست
    مثل دنیای من
    اگر تو باشی هستم
    اگر نباشی .....!


  4. 9 کاربر از alone-yaser بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #503
    کاربر فعال انجمن ادبیات Puneh.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    فیس آباد
    پست ها
    1,303

    پيش فرض

    خیــــالِ
    زنـــی دیگـــر،

    ســـر به روی سینــــه ی تـــو،

    انگشتــــــانٍ ظـــــریفـــش بـــه مــوهای سینه ات مـــوج میدهــد...

    و تـــو دلـــت غنـــج میــــرود!

    میتــــرسم...


    میترســم کســـی بــویٍ تنـــت را بگیـــرد،

    نغمـــــه دلـــت را بشنـــــود،


    و تــــــو، خـــو بگیــــری بــه مانــدنــــش!!!



    چــــه احســـاس ِ خــط خطـــی و مبــهمیــــست،

    ایــــن
    عاشقـــــانـــه های ِحســـــودیٍ مـــن
    !!!



    ............می تــــــــــــــــــــرسم ...........

  6. 7 کاربر از Puneh.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #504
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض

    این عصرهای بارانی ِ پائیزی ،


    عجـیب بـوی نـفس هـای تـو را می دهـد ...!


    گـویی ... تـو اتـفاق می افـتی؛


    و مـن دچـار می شـوم ...
    تـمام " مــن" دارد "تـــو" می شـود ... بـاور مـی کنـی؟...

  8. 8 کاربر از hamid_diablo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #505
    داره خودمونی میشه CCcom's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    پست ها
    25

    پيش فرض

    عاشقانه هایی که برایت مینویسم

    مثل آن چای هایی هستند که خورده نمیشوند!

    یخ میکنند و باید دور ریخت!

    فنجانت را بــده دوباره پـر کنم......




    Last edited by CCcom; 29-10-2012 at 14:31.

  10. 9 کاربر از CCcom بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #506
    آخر فروم باز ŞHÍЯÍŃ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2011
    محل سكونت
    یه کلــبــه کوچــیکـــ
    پست ها
    3,317

    پيش فرض

    تــنهــآیـے مُـطلـَــق يـعنــي ...

    يـه بـغض ِ كهـنه و يـه چشـم ِ خـيس و

    يـه موزيك لايت و يـه فـنجون قهـوه ي ِ تـلخ

  12. 9 کاربر از ŞHÍЯÍŃ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #507
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    شدیدا خوندن کاملش پیشنهاد میشه






    در شبان غم تنهايی خويش
    عـابد چشم سخنگوی تو ام
    من در اين تاريکی
    من در اين تيره شب جانفرسا
    زائر ظلمت گيسوی تو ام
    گيسوان تو پريشانتر از انديشه من
    گيسوان تو شب بی پايان
    جنگل عطرآلود
    شکن گيسوی تو
    موج دريای خيال
    کاش با زورق انديشه شبی
    از شط گيسوی مواج تو، من
    بوسه زن بر سر هر موج گذر ميکردم
    کاش بر اين شط مواج سياه
    همه عمر سفر ميکردم
    ***
    شب تهی از مهتاب
    شب تهی از اختر
    ابر خاکستری بی باران پوشانده
    آسمان را يکسر
    ابر خاکستری بی باران دلگير است
    و سکوت تو پس پرده خاکستری سرد کدورت افسوس
    سخت دلگيرتر است
    ***
    وای باران! باران
    شيشه پنجره را باران شست
    از دل من اما
    چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
    آسمان سربی رنگ
    من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ
    ميپرد مرغ نگاهم تا دور
    وای باران، باران
    پر مرغان نگاهم را شست
    ***
    خواب رويای فراموشی هاست
    خواب را دريابم
    که درآن دولت خاموشی هاست
    با تو در خواب، مرا
    لذت ناب هماغوشی هاست
    ***
    از گريبان تو صبح صادق
    ميگشايد پر و بال
    تو گل سرخ منی
    تو گل ياسمنی
    تو چنان شبنم پاک سحری؟
    نه، از آن پاکتری
    تو بهاری؟
    نه، بهاران از توست
    از تو ميگيرد وام
    هربهار اين همه زيبايي را
    هوس باغ و بهارانم نيست
    اي بهين باغ و بهارانم تو
    ***
    سيل سيال نگاه سبزت
    همه بنيان وجودم را ويرانه کنان ميکاود
    من به چشمان خيال انگيزت معتادم
    و در اين راه تباه
    عاقبت هستی خود را دادم
    ***
    باز کن پنجره را
    من تو را خواهم برد
    به شب جشن عروسی عروسکهای
    کودک خواهر خويش
    که در آن مجلس جشن
    صحبتی نیست ز دارایی داماد و عروس
    صحبت از سادگی و کودکی است
    چهره ای نيست عبوس
    ***
    گل به گل، سنگ به سنگ اين دشت
    يادگاران تو اند
    رفته ای اينک و هر سبزه و دشت
    در تمام در و دشت
    سوگواران تو اند
    در دلم ارزوی آمدنت ميميرد
    رفته ای اينک، اما آيا
    باز برميگردی
    چه تمنای محال
    خنده ام ميگيرد
    ***
    آرزو ميکردم
    دشت سرشار ز سرسبزی روياها را
    من گمان ميکردم
    دوستی همچون فصلی سرسبز
    چار فصلش همه آراستگی ست
    من چه ميدانستم
    هيبت باد زمستانی هست
    من چه ميدانستم
    سبزه ميپژمرد از بی آبی
    سبزه يخ ميزند از سردی دی
    من چه ميدانستم
    دل هرکس دل نيست
    قلب ها بی خبر از عاطفه اند
    ***
    و چه روياهايي
    که تبه گشت و گذشت
    و چه پيوند صميميت ها
    که به آسانی يک رشته گسست
    چه اميدي، چه اميد؟
    چه نهالی که نشاندم من و بی بر گرديد
    ***
    دل من ميسوزد
    که قناری ها را پر بستند
    که پر پاک پرستوها را بشکستند
    و کبوترها را
    آه کبوترها را...
    و چه اميد عظيمی به عبث انجاميد
    ***
    من در آيينه رخ خود ديدم
    و به تو حق دادم
    آه، ميبينم، ميبينم
    تو به اندازه تنهايي من خوشبختی
    من به اندازه زيبايي تو غمگينم
    چه اميد عبثی
    من چه دارم که تو را در خور؟
    هيچ
    من چه دارم که سزاوار تو؟
    هيچ
    تو همه هستی من، هستی من
    تو همه زندگی من هستی
    تو چه داری؟
    همه چيز
    تو چه کم داری؟
    هيچ
    ***
    گاه می انديشم
    خبر مرگ مرا با تو چه کس ميگويد؟
    آن زمان که خبر مرگ مرا
    از کسی ميشنوی، روی تو را
    کاشکی ميديدم
    شانه بالا زدنت را بی قيد
    و تکان دادن دستت که_ مهم نيست زياد_
    و تکان دادن سر را که_عجيب ، عاقبت مرد، افسوس ! 0
    کاشکی ميديدم
    من به خود ميگويم
    چه کسی باور کرد
    جنگل جان مرا
    آتش عشق تو خاکستر کرد؟
    ***
    من به هنگام شکوفايی گلها در دشت
    باز برخواهم گشت
    تو به من می خندی
    من صدا ميزنم، آی
    باز کن پنجره را
    پنجره را ميبندی
    ***
    با من اکنون چه نشستن ها، خاموشی ها
    با تو اکنون چه فراموشی هاست
    چه کسی ميخواهد
    من و تو ما نشويم
    من اگر ما نشوم خويشتنم
    تو اگر ما نشوی خويشتنی
    از کجا که من و تو
    شور یکپارچگی را در شرق
    باز برپا نکنيم
    از کجا که من و تو
    مشت رسوايان را وا نکنيم
    من اگر برخيزم
    تو اگر برخيزی
    همه برميخيزند
    من اگر بنشينم
    تو اگر بنشيني
    چه کسی برخيزد؟
    چه کسی با دشمن بستيزد؟
    چه کسی
    پنجه در پنجه هر دشمن دون آويزد
    ***
    سخن از مهر من و جور تو نيست
    سخن از
    متلاشی شدن دوستی است
    و عبث بودن پندار سرور آور مهر
    آشنايی با شور؟
    و جدايی با درد؟
    و نشستن در بهت فراموشی
    يا غرق غرور؟
    من چه ميگويم آه
    با تو اکنون چه فراموشی ها
    با من اکنون چه نشستن ها، خاموشی هاست
    تو مپندار که خاموشی من
    هست برهان فراموشی من
    من اگر بر خيزم
    تو اگر برخيزی
    همه برمی خيزند


    حميد مصدق

  14. 5 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #508
    آخر فروم باز R A H A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2011
    پست ها
    1,139

    پيش فرض


    خدا مرا از بهشت راند
    از زمین ترساند،
    شما مرا از زمین راندید
    از خدا ترساندید،
    من اینک در کنار شیطان آرام گرفته ام،
    که نه مرا از خویش می راند

    و نه از هیچ می ترساند…

    "احمد شاملو"















  16. 7 کاربر از R A H A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #509
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    سلام

    روندی که تاپیک در نظر داشت این بود که تنها شعرهایی که شاعران مشخصی ندارند در آن نوشته شده
    و شعرهایی که شاعری مشخص داره در تاپیک مخصوص خودش و اگر آن شاعر تاپیکی نداره
    در یکی از تاپیک‌های : "اشعار شاعران ایران زمین" و یا "اشعار شاعران جهان"نوشته بشه.

    اگر کاربری هم فراموش می‌کرد و یا به هر دلیلی شعری رو می‌نوشت که دارای شاعری خاص هست
    پست رو ویرایش کرده، نام شاعر رو می‌نوشتیم
    و پست رو به تاپیک مناسب خودش انتقال می‌دادیم

    اما بعد از مدتی تعداد این پست‌ها زیاد شد
    و بدتر از آن جایی بود که شاهد پستی بودیم که نام شاعر رو هم کاربر نوشته بود.

    چندین بار تذکر داده شد: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    اما پس از گذشت مدتی همه چیز فراموش می‌شذ

    در نتیجه قرار بر این شد که دیگر پستی که شاعری مشخص داره منتقل نشده و همین‌جا بماند

    ولی باز هم تعداد این پست‌ها افزایش پیدا کرده

    و ...

    بنابراین لطفا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یک‌بار دیگر دقیق خوانده شود

    و روال تاپیک به این صورت ادامه خواهد یافت

    به امید روزی که تمامی پست‌های این تاپیک تنها و تنها پس از بررسی به تاپیک اصلی کپی شده و ما رو وادار کنه تا
    تاپیک اصلی رو باز کرده و شاهد پست‌های زیبا و بدون اشکال که تاپیکی ارزشمند رو جلوی دیدگان همگیمان همواره قرار می‌دهد باشیم.

    ممنون


  18. 12 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #510
    داره خودمونی میشه CCcom's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    پست ها
    25

    پيش فرض

    خــدایـــــــا

    اینکه می گی از رگ ِ گردن نزدیکتری و این حرفا

    در سـطـح ِ شـعـور ِ من نیـست !

    یه دقیقه بیا پائین بغلم کن ...

  20. 7 کاربر از CCcom بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •