من میخوام از تناقض در انتها به چیزی برسم ... شما الان دارید انتهای بحث رو می بینید. یعنی انتهای بحث رو ثابت نگه داشتی و داری اول بحثو بر اساس اون می چینی .
برای من قرار نیست که در انتها حتما نتیجه این باشه که خدایی وجود داره ، یا خدایی نیست یا خدا بده یا خوب. این نتیجه گیری بر اساس استدلال های اولیه من هست. ولی شما داری میگی این تناقض ایجاد میکنه در خدا . پس این غلطه. من میگم این تناقض ایجاد شده ، میشه نتیجه گرفت خدایی وجود نداره . اختلاف اساسی ما تا اینجا یکیش اینه .
والا الان که اون جمله انتهایی خودم که قرمز کردید رو میخونم ... خودمم نگرفتم چی نوشتم.
بزارید برگردم به اون سول شما در باب بدی و خوبی نسبی . نمیشه نظرمو عوض کنم ؟؟
.gif)
به هر ترتیب ... منظور من اینه که بدی زیاد برای اون خلافکارا تبدیل به خوبی شده . این مثال بود که نشون بدم وقتی کسی ذاتش بده دیگه براش اون بدی خوب میشه. پس دیگه در اون بدی بالاتر بودن خوبه ، نه بد.
باید اعتراف کنم این قسمت از بحث کاملا پیچیده شده و من هر چیزی میگم یه تناقضی ایجاد میشه.
خود متناقض بودن منظورته ؟
همون حرفی که اول این پستم زدم ... با توجه به شرایط این نتیجه گرفته میشه که خدا هم ذات خوب داره و هم بد ... و این تناقض ایجاد میکنه و میگیم خدا وجود نداره . البته خود متناقض بودن در جملاتی مثل خدا سنگی رو بوجود بیاره که خودشم نتونه بلند کنه !!!
البته به اولی همون قضیه شر هم میگن دیگه ...
استدلال زیر از اپیکورس :
حالت اول: شر در جهان وجود دارد، چون خدا از وجود شر بی خبر است؛ در این صورت خدا عالم مطلق نیست.
حالت دوم: شر در جهان وجود دارد، زیرا گرچه خدا از وجود شر باخبر است، اما نمی تواند آن را نابود کند؛ در این صورت خدا قادر مطلق نیست.
حالت سوم: شر در جهان وجود دارد، در حالی که خدا از وجود شر باخبر و نسبت به دفع آن تواناست؛ در این صورت خدا خیرخواه مطلق نیست.
همین استدلال از هیوم :
خدا وجود دارد. (فرض اولیه)
خدا قادر و عالم مطلق است. (تعریف خدا)
خدا کریم و مهربان مطلق است. (تعریف خدا)
موجودی که مطلقا کریم و مهربان باشد با هر بدی و شر مطلقا مخالف است. (تعریف مهربان مطلق)
موجودی که مطلقا کریم و مهربان باشد در صورت اطلاع از وجود شر و توانایی نابود کردن، آن شر را بلافاصله نابود میکند. (نتیجهگیری از گزاره ۴)
خدا با هر بدی و شر مخالف است. (نتیجهگیری از گزاره ۳ و ۴)
خدا آنی میتواند شر را به طور کامل نابود کند. (نتیجهگیری از گزاره ۲)
نتیجه شر و بدی هرچه که باشد خدا میتواند بدون متوسل شدن به شر به آن دست یابد. (نتیجهگیری از گزاره ۲)
خدا دلیلی برای نابود نکردن شر ندارد. (نتیجهگیری از گزاره ۷٫۱)
خدا دلیلی برای بلافاصله عمل نکردن ندارد. (نتیجهگیری از گزاره ۵)
خدا شر را به طور کامل و آنی نابود میکند. (نتیجهگیری از گزاره ۶، ۷٫۲ و ۷٫۳)
شر وجود داشتهاست، وجود دارد و وجود خواهد داشت. (فرض اولیه)
گزارههای ۸ و ۹ متناقض هستند. بنابراین یکی از فروض اولیه نادرست هستند. به این معنی که یا خدا وجود ندارد. یا شر وجود ندارد.
حالا منظور من از تقدم یا تاخر سوال شما اینه که شما میگید آیا در این خدا می شود بدی باشد .
ولی سوال من کلی تر شده ... میگم آیا خدا می تواند وجود داشته باشد ؟
جمله اولت که در واقع داری خودت جوابت رو می دی . وقتی خدا بلده ، یعنی در ذاتش هست دیگه . لطفا تشبیهش نکنید به انسان .
خدا اگه مکانیک بلد باشه ، کسی بهش اینو یاد نداده ، بلکه در ذات خودش علم مکانیکی وجود داره .
بحث دومت زیاد مهم نیست . مهم همونه که میدونیم خدا مکانیک بلده . من این بلد بودن رو مساوی با در ذات بودن می دونم. دلیلم هم جمله بالاست .
بیان کردم در طول این پست .
شما خدا رو موجود فرض کردید . اونم خوب . بعد دارید باقی مسائل رو بر اساس اون حل میکنید. بعد که به تناقض می رسید این سوال رو مطرح می کنید که آیا خدای بد می تونه وجود داشته باشه ؟؟
من میگم اول میام ببینم اصلا ذات بد در خدا هست یا نه . همین رو برای ذات خوب بررسی میکنم. بعد که نتیجه گیری نهایی رو میکنم. و گفتم ممکنه نتیجه گیری این باشه که خدایی وجود نداره.
.gif)