تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 509 از 934 اولاول ... 9409459499505506507508509510511512513519559609 ... آخرآخر
نمايش نتايج 5,081 به 5,090 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #5081
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    من می آیم..
    آرام...بی صدا...
    قدم بر میدارم درون كوچه های دلتنگی ات.
    تو در خوابی...
    عمیق فرو رفته ایی در رویای مهتابی ات.
    از این من تا تو...
    یك ترانه؛ یك رویا؛یك مهتاب فاصله است!
    من می گذرم....
    شب را می برم.....
    تو بر می خیزی...
    نگاه می كنی...
    جای پایی برایت آشناست


    ---------- Post added at 09:06 AM ---------- Previous post was at 09:04 AM ----------


    مقابل دریا که می رسم....
    فقط برای چشمهایت دعا می کنم

    اما تو هرگز مستجاب نمی شوی
    ببـــــــــار.....
    ببـــار که باز باورت کنم

    ببـــار درهمین کوچه پس کوچه های بارانی
    ببـــار در همین کوچه مهتاب
    راستی قرارمان
    همان ساعت " نمی دانم"
    ساعت لجوجی که هیچ عقربه ای

    روی شانه هایش به خواب نمی رود
    یادت نرود
    تو ، همیشه فرصت کوتاه منی برای شعر....
    تا می آیم زمزمه ات کنم

    زود تمام می شوی
    میدانم سالهاست
    ساعت قرارمان
    یک دقیقه به هیچ است

    و من همیشه فقط یک دقیقه

    دیر می رسم...



    ---------- Post added at 09:07 AM ---------- Previous post was at 09:06 AM ----------


    مقابل دریا که می رسم....
    فقط برای چشمهایت دعا می کنم

    اما تو هرگز مستجاب نمی شوی
    ببـــــــــار.....
    ببـــار که باز باورت کنم

    ببـــار درهمین کوچه پس کوچه های بارانی
    ببـــار در همین کوچه مهتاب
    راستی قرارمان
    همان ساعت " نمی دانم"
    ساعت لجوجی که هیچ عقربه ای

    روی شانه هایش به خواب نمی رود
    یادت نرود
    تو ، همیشه فرصت کوتاه منی برای شعر....
    تا می آیم زمزمه ات کنم

    زود تمام می شوی
    میدانم سالهاست
    ساعت قرارمان
    یک دقیقه به هیچ است

    و من همیشه فقط یک دقیقه

    دیر می رسم...



    ---------- Post added at 09:10 AM ---------- Previous post was at 09:07 AM ----------


    وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود
    تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود
    تنگ بلوری دلت درست مثل دل من
    کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود
    وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی
    توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود
    چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم
    که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟
    تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید
    راستش دلم خونه ی تردید و هراس و شک بود
    دیگه نه از تو خبری بود ،‌ نه از آرزوهات
    قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود
    یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و
    اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
    تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی
    عاشقیمون یه بازی شاید ،‌ یه الک دولک بود
    نه باورم نمی شه که تو اینو گفته باشی
    کسی که تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود
    قصه ی با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت
    کسی که رو زخمای قلب من مثل نمک بود

  2. 2 کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #5082
    داره خودمونی میشه narrin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    25

    پيش فرض

    چه سازم به این دل که دیوانه سامان ندارد
    ز دروان چه حاصل که این خسته درمان ندارد
    بی نصیبی ای دل ز وصل خوبان فتاده در دام بلا
    خوش فتاده ای ای دل پریشان در آتش عشق و وفا
    ای که ز سوز دلم خبر داری و دانی ندارد گناهی
    خسته دلم من از این دل خسته نالان چه خواهی
    من به نیازم تو جانا همه نازی
    با دل تنگم چه سازم که نسازی
    از دل زارم تو اگه بودی
    آگه از این دل تو ای معبودی
    آه که دیگر نباشد نشانی
    از وفای تو و عشق و جوانی
    بس که از جفایت دگر مستی و جوانی رفته ز یادم
    بس که فتنه هایت دگر چون گل خزانی داده به بادم
    چرا این مصرع ها کوتاه بلند شد
    چرا چون که حال شاعر ما رو گرفتن

  4. 4 کاربر از narrin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #5083
    داره خودمونی میشه narrin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    25

    پيش فرض درراه زندگاني

    جواني شمع ره كردم كه جويم زندگاني را
    نجستم زندگاني را و گم كردم جواني را
    كنون با بارپيري ارزومندم كه برگردم
    به دنبال جواني كوره راه زندگاني را

    به ياد يار ديرين كاروان گم كرده را مانم
    كه شب درخواب بيند همرهان كارواني را

    بهاري بودوماراهم شبابي وشكرخوابي چه غفلت داشتيم اي گل شبيخون جواني را


    چه بيداري تلخي بودازخواب خوش مستي كه دركامم به زهرآلودشهدشادماني را

    سخن بامن نميگويي الان اي همزبان دل خدايا باكه گويم شكوه بي همزباني را

    نسيم زلف جانان كو؟كه چون برگ خزان ديده

    به پاي سروخوددارم هواي جان فشاني را

    به چشم آسماني گردشي داري بلاي جان

    خدايابرمگردان اين بلاي آسماني را

    نميري
    شهريارازشعرشيرين روان گفتن
    كه ازآب بقاجويندعمرجاوداني را

  6. این کاربر از narrin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #5084
    اگه نباشه جاش خالی می مونه rahgozare tanha's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    موطن آدمی قلب کسانیست که دوستش دارند
    پست ها
    316

    پيش فرض

    گرچه در دورترين شهر جهان محبوسم
    از همين دور ولي روي تو را مي بوسم
    گرچه در سبزترين باغ ولي خاموشم
    گرچه در بازترين دشت ولي محبوسم
    خلوت ساكت يك جوي حقيرم بي تو
    با تو گستردگي پهنه ي اقيانوسم
    اي به راهت لب هر پنجره يك جفت نگاه
    من چرا اينقدر از آمدنت مايوسم؟

  8. 3 کاربر از rahgozare tanha بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5085
    آخر فروم باز Traceur's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2010
    پست ها
    2,360

    پيش فرض

    آنکه سوزاند دلم را ، عشق سوزان است مرا
    هر چه این دل را بسوزاند ، فروزان است مرا
    راضیم هر آن بسوز آید ، دلم را عشق او
    سوختن با عشق او ، ای دل چو آسان است مرا
    خرمن جان را چو آتش زد ، به عشقش شعله کرد
    شعله ی عشقش چو دانم ، راه رضوان است مرا
    گر ندیدم من نگاهش ، مست رخسارش شدم
    دل گویدم چو عشقش ، می کشد ز رخسارش مرا
    طاقت دل گرفت از من ، چو بی تابم نمود
    عشق او را جان خریدم ، بین چو جانان است مرا
    انتظار وصلتش را ، شاعری بر جان خرید
    دل به درد آمد از عشقش ، زین که درمان است مرا
    ...
    Last edited by Traceur; 09-09-2010 at 00:42.

  10. 5 کاربر از Traceur بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #5086
    پروفشنال Amir..H's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    "گااااااا"
    پست ها
    932

    پيش فرض

    خدایا بگو هرگز سفر کردی ، سفر با چشم تر کردی
    خدایا اگه تو درد عاشقی رو میکشیدی ، تو هم زجر جدایی به تلخی می کشیدی
    اگه چون من به مرگ آرزوها می رسیدی
    پشیمان می شدی از اینکه عشق رو آفریدی.

  12. 3 کاربر از Amir..H بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #5087
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود
    تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود
    تنگ بلوری دلت درست مثل دل من
    کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود
    وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی
    توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود
    چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم
    که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟
    تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید
    راستش دلم خونه ی تردید و هراس و شک بود
    دیگه نه از تو خبری بود ،‌ نه از آرزوهات
    قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود
    یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و
    اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
    تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی
    عاشقیمون یه بازی شاید ،‌ یه الک دولک بود
    نه باورم نمی شه که تو اینو گفته باشی
    کسی که تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود
    قصه ی با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت
    کسی که رو زخمای قلب من مثل نمک بود................


  14. 2 کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #5088
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ABEL's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    B.A.N.D.A.R_A.B.B.A.S
    پست ها
    485

    پيش فرض

    كاش ميان زندگي و مرگ حكم تعويض داشتيم


    از براي بودن و نبودن خود حكم تصميم داشتيم


    كاش براي داشتن عشق،حكم تحقيري نبود


    از براي ماندن او،اشك و ماتم و حسرت هم نبود



    حیف از آن صداقتی که بود و نیست ............ آن همه نجابتی که بود و نیست


    این شکوه سبز تو برای من ........... سایه حمایتی که بود و نیست


    یک صدای خسته در گلوی نی ............ ناله شکایتی که بود و نیست


    آن همه دو بیتی آن همه غزل ............ شرح بی نهایتی که بود و نیست


    عشق اگر چه گاه جلوه می کند ............ عاشقی حکایتی که بود و نیست

    دستهایت تکیه گاهم بود و نیست ............ عشق تو پشت و پناهم بود و نیست


    حیف! آن وقتی که عاشق شد دلم ............ چیز سبزی در نگاهم بود و نیست


    عشق این سرمایه بازار دل ............ آب این روی سیاهم بود و نیست


    یاد آن ایام مشتاقی بخیر ............ عاشقی تنها گناهم بود و نیست.


  16. 5 کاربر از ABEL بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #5089
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض


    صبح شده

    موهایت انگور داده اند

    خورشید از لای خوشه ها سر می زند

    شکر خدا

    امروز هم زنده ام

    که بگویم

    دوستت دارم

  18. 3 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #5090
    آخر فروم باز SIR MAMAD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,021

    12 شاید محال نیست

    آنکس که درد عشق بداند

    اشکی بر این سخن بفشاند:


    این سان که ذره های دل بی قرار من

    سر در کمند عشق تو ، جان در هوای توست



    شاید محال نیست بعد از هزار سال

    روزی غبار ما را ، آشفته پوی بادی

    در دور دست دشتی از چشم ها نهان



    بر برگی ارغوانی

    پیچیده با خزان




    یا پای جویباری ، چون اشک ما روان




    پهلوی یکدیگر بنشاند

    ما را به هم برساند


    فریدون مشیری

  20. 3 کاربر از SIR MAMAD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •