تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 508 از 860 اولاول ... 8408458498504505506507508509510511512518558608 ... آخرآخر
نمايش نتايج 5,071 به 5,080 از 8598

نام تاپيک: Harvest Moon

  1. #5071
    پروفشنال iman reza's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2008
    محل سكونت
    همدان
    پست ها
    531

    پيش فرض

    ببخشید کسی میدونه وسایل آشپزخونه رو چجوری باید به دست آورد.ممنون میشم اگه جواب بدین

    خب شما چندتا راه دارین
    1-برین صفحه اول این تایپک رو بخونین و جواب خیلی از سوالاتون رو بفهمید

    2- اون بالا دکمه جستجو در این تایپک رو می بینی؟....خب هرچی می خوایی اونجا بنویس تا پیدا کنی

    ................
    بی خیال حاصله ندارم و خودم جوابتو می دم
    شنبه ها تلوزیون رو نگاه بزار کتما نشون بده...بعد برو رستوران تفلن بزن...که قبل از این باید چند تا نکته رو رعایت کرده باشی

    خونت بزرگ باشه...پول داشته باشی...روز فستیوال نباشه و....

  2. #5072
    اگه نباشه جاش خالی می مونه lordspeed's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    محل سكونت
    in the car
    پست ها
    253

    پيش فرض

    البته وقتی تلویزیون رو روشن میکنی فلش راست رو بزن که شبکه آشپزی بیاد بعد تا آخر نگاه کن

  3. #5073
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    19

    پيش فرض گیم شارک

    برای استفاده از کدای گیم شارک باید از سی دی یا Iso گیم شارک استفاده کنی .
    کدهای هاروست رو می ریزی توش و توی مموری سیو می کنی . بعد اول سی دی گیم شارک رو میزاری کدت رو ران می کنی بعد هم سی دی رو عوض می کنی
    اگه دیدی تو محیط دسترسی به گزینه ها نداری یه آلت و اینتر بزن حله

  4. #5074
    آخر فروم باز Advanced Ali-001's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    2,383

    پيش فرض

    باسلام منم ali honda
    باید خدمت تمامی دوستان عزیز بگم که من شهر رفتم منتاها درسال 6
    درآن سه سال تونستم تمتام الاهه های بازی روبیدارکنم وتونستم یک کیسه برنج از ماهی گیری توسیرک دیگ بزرگ بدست بیارم وقتی آنرا کاشتم ودرامدروزی قاضی مسابقهی آشپزی رادیدم که دارد کنار برنجهای من پرسه میزند وخیلی خوشهال است رفتم پیشش بااودوبارصحبت کردم یه کیسه برنج برداشتم وبهش دادم اونم طریقهی دزست کردن 9تاعذا بابرنج روبه من گفت وگفت غذاهارودرست کن پشت آبشاربینداز تاالاهه بدی که واقعا قیافش عین جن بود بیدار شه واز زیرّبشار بالا بیاد بعدباهاش صحبت کن این کارروکردم اوبه من گفت الان نجار میاد ومیگه منو نابود کن اگه منو نابودکنی نمی ذارم به شهربری ولی اگه منونابود نکنی وتبرو نگیری من حافظه ی نجارروپاک میکنم ویه روز یه کارت پرینت شدهی سیاه رنگ پیدا میکنی اون نشانه منه که میتونی ازرودمزرعه گاو فروشها بدست بیاری من این کارهارو کردم تبرو گرفتم وحافظه ینجاررو پاک کردم بطوری که او دیگر منو نمیشناخت
    خلاصه وقتی سال سوم رو با100درصد کامل کردم (خیلی معمولی) حتی پاکت استیشن روهم بدست نیاورده بودم ولی الاهه ساکنین شهر وقدرت الاهه زندگی رابدست آورده بودم فقط کافیست هرکاری که کتاب لوحه خانه گفته بودروانجام بدین مثل من فقط الاهه بدی رانابود نکنید وسلام
    بعدازسه سال پدربزرگم با شهردار وسگش به مزرعم آمند وقتی حرف میزدند خیلی میخندیدندوخوشهال بودند بعد پدربزرگم به من یک کتاب وپاکت استیشن رودادبعد الاهه بدی درکنارم ظاهر شد ومعنی حرفی که به منزد این بود:
    سخت کارکن وسه نوع غذادرست کن نمیدونم شاید اشتباه معنی کردم ولی تودیکشنری همین بود شاید منظورش غلضت شراب بود
    1- مشروب بالا (نمیدونم شاید اشتباه معنی کردم ولی تودیکشنری همین بود شاید منظورش غلضت شراب بود)
    2- مخلوط خیار باشیروعسل
    3-مخلوط تمتمی میوه ها
    پدرم دراومدتادرستشون کردم
    بعدپدربزرگم به من سه گزی نه داد کهمن نرفتم به شهر یعنی الاهه بدی گفت نرو!!
    بعددرمزرعه ماندم
    کاغذ پرینت رو بدست آوردم غذا هاباید همراهت باشند تابدست بیاری درضمن تواستارت نشون میده یک صفحه سیاه با دوتاچشم قرمز بعدغذاهارو پشت آبشار انداختم الاهه بدی اومد غاهارو گرفت وبهمن یک بلیت دادوگفت اونو به شهرداربدم واززمین درآمد وبعد خنده کنان به آسمان رفت
    بلیت روبه شهردار بدهید تااوبه شما یک هفته مهلت بدهد تاآماده شوید
    درسال ششم اگربچه تان بزرگ نباشد شهردار قبول نمی کند
    بعدازیک هفته پدربزرگم باشهردارآمدندپدربزرگم بهمن یک توتفرنگی قدرتی ویک عروسک دادکه باهم40درصدبه مزرعم اضاف شد توتفرنگی شهم سیز بود وخیلی بزرگ بود
    بعدباکشتی به شهررفتم پدربزرگم به من برای تقدیر ازدرست کردن مزرعه توتفرنگی وعروسک داد
    واینم بگم که من توی این بازی درسهسال اول تونسته بودم 15تاتوتفرنگی بدست بیارم بدون رمز
    اگه بخوای دطریقه گرفتنشو میگم ولی متاسفانه دیگر آن سیوراندارم ولی یک سیو ازسال سومش دارم که خیلی همخوب بوده وتونسته بودم99درصدبدست بیارم یکدرصد باقیمانده فقط یکی ازگوسفنها بود که انراهم پشم طلایی کردم 100درصد شد بعدباید بری پیش الاهه بدی
    خب دیگه تابعد

  5. این کاربر از Advanced Ali-001 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #5075
    پروفشنال iman reza's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2008
    محل سكونت
    همدان
    پست ها
    531

    پيش فرض

    باسلام منم ali honda
    باید خدمت تمامی دوستان عزیز بگم که من شهر رفتم منتاها درسال 6
    درآن سه سال تونستم تمتام الاهه های بازی روبیدارکنم وتونستم یک کیسه برنج از ماهی گیری توسیرک دیگ بزرگ بدست بیارم وقتی آنرا کاشتم ودرامدروزی قاضی مسابقهی آشپزی رادیدم که دارد کنار برنجهای من پرسه میزند وخیلی خوشهال است رفتم پیشش بااودوبارصحبت کردم یه کیسه برنج برداشتم وبهش دادم اونم طریقهی دزست کردن 9تاعذا بابرنج روبه من گفت وگفت غذاهارودرست کن پشت آبشاربینداز تاالاهه بدی که واقعا قیافش عین جن بود بیدار شه واز زیرّبشار بالا بیاد بعدباهاش صحبت کن این کارروکردم اوبه من گفت الان نجار میاد ومیگه منو نابود کن اگه منو نابودکنی نمی ذارم به شهربری ولی اگه منونابود نکنی وتبرو نگیری من حافظه ی نجارروپاک میکنم ویه روز یه کارت پرینت شدهی سیاه رنگ پیدا میکنی اون نشانه منه که میتونی ازرودمزرعه گاو فروشها بدست بیاری من این کارهارو کردم تبرو گرفتم وحافظه ینجاررو پاک کردم بطوری که او دیگر منو نمیشناخت
    خلاصه وقتی سال سوم رو با100درصد کامل کردم (خیلی معمولی) حتی پاکت استیشن روهم بدست نیاورده بودم ولی الاهه ساکنین شهر وقدرت الاهه زندگی رابدست آورده بودم فقط کافیست هرکاری که کتاب لوحه خانه گفته بودروانجام بدین مثل من فقط الاهه بدی رانابود نکنید وسلام
    بعدازسه سال پدربزرگم با شهردار وسگش به مزرعم آمند وقتی حرف میزدند خیلی میخندیدندوخوشهال بودند بعد پدربزرگم به من یک کتاب وپاکت استیشن رودادبعد الاهه بدی درکنارم ظاهر شد ومعنی حرفی که به منزد این بود:
    سخت کارکن وسه نوع غذادرست کن نمیدونم شاید اشتباه معنی کردم ولی تودیکشنری همین بود شاید منظورش غلضت شراب بود
    1- مشروب بالا (نمیدونم شاید اشتباه معنی کردم ولی تودیکشنری همین بود شاید منظورش غلضت شراب بود)
    2- مخلوط خیار باشیروعسل
    3-مخلوط تمتمی میوه ها
    پدرم دراومدتادرستشون کردم
    بعدپدربزرگم به من سه گزی نه داد کهمن نرفتم به شهر یعنی الاهه بدی گفت نرو!!
    بعددرمزرعه ماندم
    کاغذ پرینت رو بدست آوردم غذا هاباید همراهت باشند تابدست بیاری درضمن تواستارت نشون میده یک صفحه سیاه با دوتاچشم قرمز بعدغذاهارو پشت آبشار انداختم الاهه بدی اومد غاهارو گرفت وبهمن یک بلیت دادوگفت اونو به شهرداربدم واززمین درآمد وبعد خنده کنان به آسمان رفت
    بلیت روبه شهردار بدهید تااوبه شما یک هفته مهلت بدهد تاآماده شوید
    درسال ششم اگربچه تان بزرگ نباشد شهردار قبول نمی کند
    بعدازیک هفته پدربزرگم باشهردارآمدندپدربزرگم بهمن یک توتفرنگی قدرتی ویک عروسک دادکه باهم40درصدبه مزرعم اضاف شد توتفرنگی شهم سیز بود وخیلی بزرگ بود
    بعدباکشتی به شهررفتم پدربزرگم به من برای تقدیر ازدرست کردن مزرعه توتفرنگی وعروسک داد
    واینم بگم که من توی این بازی درسهسال اول تونسته بودم 15تاتوتفرنگی بدست بیارم بدون رمز
    اگه بخوای دطریقه گرفتنشو میگم ولی متاسفانه دیگر آن سیوراندارم ولی یک سیو ازسال سومش دارم که خیلی همخوب بوده وتونسته بودم99درصدبدست بیارم یکدرصد باقیمانده فقط یکی ازگوسفنها بود که انراهم پشم طلایی کردم 100درصد شد بعدباید بری پیش الاهه بدی
    خب دیگه تابعد

    خیلی داستان قشنگی بود
    کلی خندیدیم.....
    واقعا تو داستانهای تخیلی مهارت قابل توجهی داری
    بی خیال زیاد زور نزن............

  7. 2 کاربر از iman reza بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #5076
    اگه نباشه جاش خالی می مونه lordspeed's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    محل سكونت
    in the car
    پست ها
    253

    پيش فرض

    باسلام منم ali honda
    باید خدمت تمامی دوستان عزیز بگم که من شهر رفتم منتاها درسال 6
    درآن سه سال تونستم تمتام الاهه های بازی روبیدارکنم وتونستم یک کیسه برنج از ماهی گیری توسیرک دیگ بزرگ بدست بیارم وقتی آنرا کاشتم ودرامدروزی قاضی مسابقهی آشپزی رادیدم که دارد کنار برنجهای من پرسه میزند وخیلی خوشهال است رفتم پیشش بااودوبارصحبت کردم یه کیسه برنج برداشتم وبهش دادم اونم طریقهی دزست کردن 9تاعذا بابرنج روبه من گفت وگفت غذاهارودرست کن پشت آبشاربینداز تاالاهه بدی که واقعا قیافش عین جن بود بیدار شه واز زیرّبشار بالا بیاد بعدباهاش صحبت کن این کارروکردم اوبه من گفت الان نجار میاد ومیگه منو نابود کن اگه منو نابودکنی نمی ذارم به شهربری ولی اگه منونابود نکنی وتبرو نگیری من حافظه ی نجارروپاک میکنم ویه روز یه کارت پرینت شدهی سیاه رنگ پیدا میکنی اون نشانه منه که میتونی ازرودمزرعه گاو فروشها بدست بیاری من این کارهارو کردم تبرو گرفتم وحافظه ینجاررو پاک کردم بطوری که او دیگر منو نمیشناخت
    خلاصه وقتی سال سوم رو با100درصد کامل کردم (خیلی معمولی) حتی پاکت استیشن روهم بدست نیاورده بودم ولی الاهه ساکنین شهر وقدرت الاهه زندگی رابدست آورده بودم فقط کافیست هرکاری که کتاب لوحه خانه گفته بودروانجام بدین مثل من فقط الاهه بدی رانابود نکنید وسلام
    بعدازسه سال پدربزرگم با شهردار وسگش به مزرعم آمند وقتی حرف میزدند خیلی میخندیدندوخوشهال بودند بعد پدربزرگم به من یک کتاب وپاکت استیشن رودادبعد الاهه بدی درکنارم ظاهر شد ومعنی حرفی که به منزد این بود:
    سخت کارکن وسه نوع غذادرست کن نمیدونم شاید اشتباه معنی کردم ولی تودیکشنری همین بود شاید منظورش غلضت شراب بود
    1- مشروب بالا (نمیدونم شاید اشتباه معنی کردم ولی تودیکشنری همین بود شاید منظورش غلضت شراب بود)
    2- مخلوط خیار باشیروعسل
    3-مخلوط تمتمی میوه ها
    پدرم دراومدتادرستشون کردم
    بعدپدربزرگم به من سه گزی نه داد کهمن نرفتم به شهر یعنی الاهه بدی گفت نرو!!
    بعددرمزرعه ماندم
    کاغذ پرینت رو بدست آوردم غذا هاباید همراهت باشند تابدست بیاری درضمن تواستارت نشون میده یک صفحه سیاه با دوتاچشم قرمز بعدغذاهارو پشت آبشار انداختم الاهه بدی اومد غاهارو گرفت وبهمن یک بلیت دادوگفت اونو به شهرداربدم واززمین درآمد وبعد خنده کنان به آسمان رفت
    بلیت روبه شهردار بدهید تااوبه شما یک هفته مهلت بدهد تاآماده شوید
    درسال ششم اگربچه تان بزرگ نباشد شهردار قبول نمی کند
    بعدازیک هفته پدربزرگم باشهردارآمدندپدربزرگم بهمن یک توتفرنگی قدرتی ویک عروسک دادکه باهم40درصدبه مزرعم اضاف شد توتفرنگی شهم سیز بود وخیلی بزرگ بود
    بعدباکشتی به شهررفتم پدربزرگم به من برای تقدیر ازدرست کردن مزرعه توتفرنگی وعروسک داد
    واینم بگم که من توی این بازی درسهسال اول تونسته بودم 15تاتوتفرنگی بدست بیارم بدون رمز
    اگه بخوای دطریقه گرفتنشو میگم ولی متاسفانه دیگر آن سیوراندارم ولی یک سیو ازسال سومش دارم که خیلی همخوب بوده وتونسته بودم99درصدبدست بیارم یکدرصد باقیمانده فقط یکی ازگوسفنها بود که انراهم پشم طلایی کردم 100درصد شد بعدباید بری پیش الاهه بدی
    خب دیگه تابعد

    همش رو دقیقا از رو کتاب کد نوشتی حد اقل یکی دو تا کلمه رو جا به جا میکردی

  9. این کاربر از lordspeed بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #5077
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    پست ها
    4

    پيش فرض

    ممنون
    این دوستمنون حتما هنوز صفحات قبلی رو نخوندن که چقدر سرش بحث کردین (من که نبودم اون وقتا)
    - اون بالا دکمه جستجو در این تایپک رو می بینی؟....خب هرچی می خوایی اونجا بنویس تا پیدا کنی
    شرمنده ندیده بودمش
    البته وقتی تلویزیون رو روشن میکنی فلش راست رو بزن که شبکه آشپزی بیاد بعد تا آخر نگاه کن
    منظورتون چپ بود دیگه اونم فقط شنیه ها حتما می خواستی بعدش بگی باید بره مسافرخونه با تلفن سفارش بده دیگه

  11. #5078
    آخر فروم باز Advanced Ali-001's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    2,383

    پيش فرض

    خب قوربوت نوشتم الاه بدی روبعدازتمامی الاهه هابایدببینیی یعنی حتی بعدازالاهه ویرانی وبعدازانکه دارای قدرت full stamina شدی
    درضمن من پاکت استیشن روهم پدربزرگم به من داد مثل اینکه خوب نخوندی
    اصلاتا حالا هفتا کاغذ پرینت شده رو بدست آوردی یاالاهه شهروندان شهرشدی یاتاحالا پونزدهتا توتفرنگی قدرتی روکه بقول شما توکتاب رمز اومده عین خودش بدست آوردی یاتا حالا کاری کردی که برادر ann که اسمش cliff هست کارپیداکنه وازشهر نره تازه لباس تغییر شکل روبه الاهه تغییر شکل پس دادی یاباقیچی باغبانی تونستی برگ درخت سدر بدست بیاری یا تونستی درسال اول دربهارودرروز11 باکارن ازدواج کنی
    قربونت من که گفتم عین کارای لوحه خانه روکردم

  12. این کاربر از Advanced Ali-001 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #5079
    پروفشنال iman reza's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2008
    محل سكونت
    همدان
    پست ها
    531

    پيش فرض

    خب قوربوت نوشتم الاه بدی روبعدازتمامی الاهه هابایدببینیی یعنی حتی بعدازالاهه ویرانی وبعدازانکه دارای قدرت full stamina شدی
    درضمن من پاکت استیشن روهم پدربزرگم به من داد مثل اینکه خوب نخوندی
    اصلاتا حالا هفتا کاغذ پرینت شده رو بدست آوردی یاالاهه شهروندان شهرشدی یاتاحالا پونزدهتا توتفرنگی قدرتی روکه بقول شما توکتاب رمز اومده عین خودش بدست آوردی یاتا حالا کاری کردی که برادر ann که اسمش cliff هست کارپیداکنه وازشهر نره تازه لباس تغییر شکل روبه الاهه تغییر شکل پس دادی یاباقیچی باغبانی تونستی برگ درخت سدر بدست بیاری یا تونستی درسال اول دربهارودرروز11 باکارن ازدواج کنی
    قربونت من که گفتم عین کارای لوحه خانه روکردم
    باشه باشه قبول هرچی که تو می گی...
    (سن دیان اسه شر یاتسه)
    جون هرکی دوست داری ول کن...خوش به حالت که این کارا رو کردی...دمت گرم...خواهشا دیگه نزار...

  14. این کاربر از iman reza بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #5080
    اگه نباشه جاش خالی می مونه lordspeed's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2009
    محل سكونت
    in the car
    پست ها
    253

    پيش فرض


    منظورتون چپ بود دیگه اونم فقط شنیه ها حتما می خواستی بعدش بگی باید بره مسافرخونه با تلفن سفارش بده دیگه
    اگه بری به صفحه قبل میبینی که آقا ایمان توضیح دادن من فقط کاملش کردم (اونم اشتباه )

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •