باسلام منم ali honda
باید خدمت تمامی دوستان عزیز بگم که من شهر رفتم منتاها درسال
.gif)
6
درآن سه سال تونستم تمتام الاهه های بازی روبیدارکنم وتونستم یک کیسه برنج از ماهی گیری توسیرک دیگ بزرگ بدست بیارم وقتی آنرا کاشتم ودرامدروزی قاضی مسابقهی آشپزی رادیدم که دارد کنار برنجهای من پرسه میزند وخیلی خوشهال است رفتم پیشش بااودوبارصحبت کردم یه کیسه برنج برداشتم وبهش دادم اونم طریقهی دزست کردن 9تاعذا بابرنج روبه من گفت وگفت غذاهارودرست کن پشت آبشاربینداز تاالاهه بدی که واقعا قیافش عین جن بود بیدار شه واز زیرّبشار بالا بیاد بعدباهاش صحبت کن این کارروکردم اوبه من گفت الان نجار میاد ومیگه منو نابود کن اگه منو نابودکنی نمی ذارم به شهربری ولی اگه منونابود نکنی وتبرو نگیری من حافظه ی نجارروپاک میکنم ویه روز یه کارت پرینت شدهی سیاه رنگ پیدا میکنی اون نشانه منه که میتونی ازرودمزرعه گاو فروشها بدست بیاری من این کارهارو کردم تبرو گرفتم وحافظه ینجاررو پاک کردم بطوری که او دیگر منو نمیشناخت
.gif)
خلاصه وقتی سال سوم رو با100درصد کامل کردم (خیلی معمولی) حتی پاکت استیشن روهم بدست نیاورده بودم ولی الاهه ساکنین شهر وقدرت الاهه زندگی رابدست آورده بودم فقط کافیست هرکاری که کتاب لوحه خانه گفته بودروانجام بدین مثل من فقط الاهه بدی رانابود نکنید وسلام
.gif)
بعدازسه سال پدربزرگم با شهردار وسگش به مزرعم آمند وقتی حرف میزدند خیلی میخندیدندوخوشهال بودند بعد پدربزرگم به من یک کتاب وپاکت استیشن رودادبعد الاهه بدی درکنارم ظاهر شد ومعنی حرفی که به منزد این بود:
سخت کارکن وسه نوع غذادرست کن نمیدونم شاید اشتباه معنی کردم ولی تودیکشنری همین بود شاید منظورش غلضت شراب بود
1- مشروب بالا (نمیدونم شاید اشتباه معنی کردم ولی تودیکشنری همین بود شاید منظورش غلضت شراب بود)
2- مخلوط خیار باشیروعسل
.gif)
3-مخلوط تمتمی میوه ها
پدرم دراومدتادرستشون کردم
بعدپدربزرگم به من سه گزی نه داد کهمن نرفتم به شهر یعنی الاهه بدی گفت نرو!!
.gif)
بعددرمزرعه ماندم
کاغذ پرینت رو بدست آوردم غذا هاباید همراهت باشند تابدست بیاری درضمن تواستارت نشون میده یک صفحه سیاه با دوتاچشم قرمز بعدغذاهارو پشت آبشار انداختم الاهه بدی اومد غاهارو گرفت وبهمن یک بلیت دادوگفت اونو به شهرداربدم واززمین درآمد وبعد خنده کنان به آسمان رفت
.gif)
بلیت روبه شهردار بدهید تااوبه شما یک هفته مهلت بدهد تاآماده شوید
درسال ششم اگربچه تان بزرگ نباشد شهردار قبول نمی کند
بعدازیک هفته پدربزرگم باشهردارآمدندپدربزرگم بهمن یک توتفرنگی قدرتی ویک عروسک دادکه باهم40درصدبه مزرعم اضاف شد توتفرنگی شهم سیز بود وخیلی بزرگ بود
بعدباکشتی به شهررفتم پدربزرگم به من برای تقدیر ازدرست کردن مزرعه توتفرنگی وعروسک داد
واینم بگم که من توی این بازی درسهسال اول تونسته بودم 15تاتوتفرنگی بدست بیارم بدون رمز
اگه بخوای دطریقه گرفتنشو میگم ولی متاسفانه دیگر آن سیوراندارم ولی یک سیو ازسال سومش دارم که خیلی همخوب بوده وتونسته بودم99درصدبدست بیارم یکدرصد باقیمانده فقط یکی ازگوسفنها بود که انراهم پشم طلایی کردم 100درصد شد بعدباید بری پیش الاهه بدی
.gif)
خب دیگه تابعد
.gif)